Iran Newspaper

نانهادینگی ورزش

-

خیلی چیزها، از جمله ورزش در ایران نهادینه نشــدهاند. نهادینه شــدن یک امر موجب همگانی شدن و عمومیت یافتن آن است. اما نهادینه شدن در زندگی، نیازمند شکل گرفتن هر فعلیتی در بستر چهار مقوله زمان، مکان، فردیت و عاملیت میباشــد. در واقع اگر ورزش نهادینه شــده بود، از نقطه نظر این چهار مقوله اساسی مفهوم میشد، اما این نشده است و ورزش در حد تماشا و سرگرمی و با سختیهای بســیار برای ما میســر است. البته تماشــای ورزش یک اتفاق یا رخداد عادی زندگی نیست و یک رخداد روی پردهها یا میدانها، یک فیلم اســت که در نگاه و تخیل اتفاق میافتد و تنها موجب لذت یا تجربه ذهنی تماشاگران است. ورزش نهادینــه نیســت، به ایــن معنا که مانند خــوردن ناهار و خوابیــدن، یک امر روزمره جــا افتاده در زندگی عامه مردم ایران در زمان و مکان مشخص نبوده و این اتفاق نامناسبی است. بیماریهای بسیار، کرختیها و نافرم بودن بدنها ناشــی از همین نانهادینگی اســت. اما اگر این مدیران متعرض بودجه و مطالبه گر که تنها به بعد مادی توجه دارند، اشــکال نگیرند، باید گفته شــود که نهادینگی ورزش نیاز به فرهنگ ورزش دارد. در واقع باید همچنان که برای خوردن گرسنه میشویم و عاملیت میجوئیم، برای ورزش نیز گرسنه شویم. یعنی اگر تصور آدمی که احتماالً غذا نمیخورد سخت هست، باید تصور فردی که ورزش نمیکند هم سخت باشد، اما نیست! آن اجبار بیرونی که برای خوردن، پوشیدن، خانواده و تحصیل هست، برای ورزش وجود ندارد. یعنی ما در مکان، زمان و عاملیتمان درباره فعالیت ورزشی کم گذاشتهایم. ورزش در ایران پستتر از پفک و کمپوتی است که در هر شهرکی به وفور یافت میشوند، پستتر از فلکه و خیابان است. ورزش که مایه ســالمتی اســت، از جامعه ما طرد شده و فقط در بخشی از میادین بهصورت نمادین و برای ورزشکاران قهرمانــی هویــت و وجــود دارد. هــم زمان دارد، هــم مکان و هم به این افراد ورزشــکار گفته میشــود تا برایشان هویت آفریده شود. اما آدمهای عادی، نسبتی این چنین با ورزش ندارند؛ هیچ زمان خاصی برای ورزش در شــهرکها و نقاط مختلف وجود ندارد، مکان خاصی وجود ندارد، اگرچه شهرداریها و مؤسسات تالش میکنند برخی پارکها را در شهرکها آراسته به لوازم بدنسازی بکنند، اما آنچه برای ورزش باید ایجاد شــود، در ذهنیت و فرهنگ عمومی مردم شــهرکها و نواحی اســت. بعد از آنکه این تصور و تخیل و اجبار بیرونی درونی شده خلق شد، حتی در پیاده روها هم ورزش شکل میگیرد، زمانها هم برای ورزش کردن بخوبی ساماندهی میشوند. اما چرا این اتفاق نمیافتد، ورزش درونی نمیشــود، تصویر ذهنی آن شــکل نمیگیرد و زمان و مکان آن در هنگام تحقق فعلیت آن شــکل نمیگیرند؟ چرا ورزش همگانی در ذهن و ضمیر مردم رســوب نمیکنــد و آنهــا را به این عمل وادار و عادی نمیکند؟ جواب این ســؤالها روشــن اســت. در جامعه ما نظام تقســیم کار وجود ندارد. پزشکان امور پزشکی را خودشــان مدیریت میکنن، ورزشکاران ورزش را خودشان و مهندسان هم خودشان، هر صنفی امور عمومی مردم را به موضوعی خودمانی تبدیل کرده و اجازه بهرهوری و استفاده بهینه عموم از آن را نمیدهد. چه کنیم!

 ??  ?? پژوهشگر فرهنگ عامه
پژوهشگر فرهنگ عامه

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran