Iran Newspaper

کتابخانهای به وسعت خاورمیانه

-

در عصرهــــای روز جمعه در میته، محلــــهای در مرکز برلین، صداهایــــ­ی از زیرزمین کتابخانـــ­ـهای عمومــــی بلنــــد میشــــود. صــــدای ســــازهای خاورمیانــ­ــهای از اتاقی در ،Stadtbibli­othek کتابخانه شــــهری برلین، جایی که بیناتنا در آن خانهای برای خود ساخته، به بیرون میآید. این نخستین کتابخانه عربی در این شهر است. زوج جوان مصری قفسههایی پر از رمانهای عربی، کتابهای شعر و غیرداستانی ساختهاند و کتابها را به مردم امانت میدهند. گروه کوچکی از پناهجویان فلسطینی و سوری با صدایی آرام و لیوانهای چای در دستانشــــ­ان با یکدیگر معاشرت میکنند و چند تن هم با لپتاپهایشا­ن گوشهگوشه کتابخانه نشستهاند و کار میکنند. محند قیکانی یکی از مؤسســــان کتابخانه میگوید: «اینجا مکانی برای همه اســــت». بیناتنا که به عربی به معنای «میان ما» است، تماماً با کمک نیروهای داوطلب اداره میشود. هر از گاهی اجــــرای موســــیقی و شــــعرخوا­هی سکوت آن را میشکند و جمعیتی نســــبتاً زیــــاد وارد آن میشــــود تــــا بــــوی قهــــوه و همهمــــه میهمانان برای ســــاعاتی هم که شــــده یادآور خاورمیانه که سالهاست در آتش جنگ میسوزد، باشد. قیکانی که پیش از این دانشــــجو­ی ادبیــــات و ترجمه در ســــوریه بوده، پیــــش از آنکــــه شــــعلهها­ی جنگ چهارگوشـــ­ـه کشــــورش را ببلعــــد، کتابخانه خودش را در شــــهر حلب به راه انداخته بود اما بعدتر با تشــــدید جنگ و از دســــت رفتن کتابخانهاش زیر موشکهای تروریستها، ناچار شد کتابهایش را جا بگذارد و خود را به گوشه امنی در جهان برساند. طی دهههای اخیر، آلمان خانه دوم جامعه نســــبتاً بزرگی از عربزبانها شده است اما در پنج ســــال اخیر، این جامعه بهدلیل جنگ عراق و ســــوریه، جمعیتی دو برابر یافته اســــت. قیکانی میگوید: «ما خانه و کشــــورما­ن را از دســــت دادهایم. همچنین کتابهایمان را که بخش مهمی از زندگی روزمرهمان بودند هم از دســــت دادهایم.» او میگوید بیشتر سازمانهای حمایتی پناهجویی روی غذا و پناهگاه تمرکز کردهاند و به نیازهای فرهنگی و فکری پناهجویان توجه کمتری دارند. قیکانی که از کودکی با کتاب و محصوالت فرهنگی رابطهای بسیار نزدیک داشته است، در بدو ورود به آلمان به عضویت یکی از کتابخانهها­ی عمومی درمیآید. پس از مدتی، از پرس و جو برای یافتن کتابهای عرب زبان ناامید میشود و میفهمد در شهری به بزرگی برلین هیچ کتابخانه و کتابفروشیا­ی که کتابهای عربی داشته باشد، پیدا نمیشود. در ســــال ،2016 قیکانی با علی حسن موســــیقی­دانی که در کنار تمام دلتنگیهایی که مهاجرت برایش به همراه آورده بود، دلش برای زبان مادریاش هم تنگ شده بود، آشــــنا شد. فکر تأسیس این کتابخانه از آنجا به سرشان زد که هر بار قرار مالقاتشان با رد و بدل کردن کتابهای عربی و صحبت درباره آنها میگذشــــت. آنها مأموریتی را آغــــاز کردند که جمعآوری کتابهای عربی مهمترین وظیفهاش بود. کار روزانه آنها سر زدن به پستوهای فرهنگی آلمان شده بود، سپس نوبت به آغاز پروژه یافتن مکانی برای دایر کردن کتابخانه رسید. دانا حداد، معمار اردنی نیز به آنها پیوست تا آنها را در به ثمر نشاندن این تصمیم یاری دهد. او با دانشگاهش همکاری میکرد تا با طراحی و تولید وسایل کتابخانه، رؤیای قیکانی و حسن را به واقعیت نزدیک کنند. قیکانی در این باره میگوید: «من با انتشاراتیه­ای مختلف تماس میگرفتم و از آنها درخواست میکردم بــــه کتابخانه ما کمک کنند و برایمان کتاب بفرســــتن­د. باالخره تالشهایم نتیجــــه داد و از چند کشــــور، کتابهایی برای ما ارســــال کردند. بســــیاری از کتابها را غریبهها برایمان فرستادند. برخی خانوادهها کتابهای عزیزان از دست رفتهشان را به ما هدیه میدادند و از ما میخواستند برای آرامش روح آنها دعا کنیم.» یک خیر عراقی که پدرش نمایشــــن­امهنویس بود، برای این کتابخانه دو قفسه کتاب مملو از نمایشــــن­امههای عربی خرید. یــــک زوج ایتالیایی نیز حدود 20 جلد کتاب که متعلق به دخترشــــا­ن که زبان عربــــی میخواند و بر اثر تصادف جانش را از دســــت داده بود، به آنها هدیه کردند. قیکانی میگوید: «هنوز حاشیهنویسی­های او در برخی کتابهایش وجود دارد.» اکنون تنها در عرض چند ماه او توانســــت­ه بیشتر از 700 جلد کتاب به دست بیاورد. حاال کتابخانه کوچکش حدود سه هزار و 500 عنوان جلد در بر گرفته است و کمکها به این پروژه مستقل همچنان ادامه دارد.

کتابهایجام­انده هنگامی که هیبه عبید در سال ،2013 سوریه را ترک کرد، تنها کتابی که با خود برداشته بود، مجموعه داستان محمود درویش شاعر فلسطینی بود. برای هیبه که روزنامهنگا­ر و نویسنده بود، جا گذاشتن کتابهایش بسیار سخت و مشقتبار بود. او که در دانشگاه حلب ادبیات عرب میخواند، این کتاب درویش را منبع الهام و یار روزهای ســــخت خود میداند. حاال او هم کتابخانه تازه تأسیس برلین را پناهگاه امن خود میداند که چون خانه خودش برایش عزیز است.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran