Iran Newspaper

این شلوار جین فوقالعاده

اگر میخواهید یک نمایش غافلگیرکنن­ده را بر روی صحنه تماشا کنید، «مثل شلوار جین آبی» را از دست ندهید

- وحید رهجوی کارگردان تئاتر

«مثل شـــلوار جین آبی» اجرایی غافلگیر کننده اســـت که ارتش یک نفره احســـان گـــودرزی بر همه گریمها و ماسکها و کالهگیسها و دکورها و نورها حمله میکند و پیـــروز از میدان بیرون میآید. مثل یک شـــلوار جین آبی نشان میدهد که الزم نیست، خودت را رنگی کنی یا ســـیاه سفید، فقط کافیست حرفی برای گفتن داشته باشی و بلد باشی حرفت را بزنی تا مخاطب بد عادت شـــده نهتنها جرأت نکنـــد بخندد، که دنبـــال فرصتی باشد که فقط نفس بکشد. اجراهـــای تـــک نفره زیادی ایـــن روزها ســـاخته و ارائه میشـــود ولی کمتر کســـی ظرفیتهای آن را استفاده کـــرده و بارور میکنـــد. گودرزی هم زمان هم داســـتان را روایـــت میکند و هم افکار و احساســـات راویان را در قلـــب حادثه بیان میکند، بهگونهای که هیچ خللی در ریتم داستانگویی و اجرا ایجاد نمیشود. وام دیگر این نمایش از دنیای ادبیات اســـتفاده از شـــیوه رئالیسم جادویی است که از عناصر غیر قابل باور در یک بافت رئالیستی استفاده میکند؛ به گونهای که قابل باور وپذیرش باشد. به عنوان مثال وقتی مادر راوی میخواهد بارش را زمین بگذارد، بچه در شـــکم مادر عجول اســـت توی راهپلـــه به دنیا میآید و خون همه جـــا را میگیرد و پدرش بخشـــی از آن خـــون را در شیشـــهای نگه میدارد برای یـــادگاری. احتمـــال چنین عملی وجـــود دارد ولی منطق ندارد و نویســـنده این محتمل غیر قابل باور را در اجرایش به کار میبرد. یا در جای جای نمایش کاراکترها تخم میگذارند و ما میپذیریم. هســـته مرکزی نمایش یک تصویر اســـت. مثل همان تصویری کـــه اداره راهنمایی و رانندگی میفرســـتد به خانـــه راوی. تصویری کـــه همه چیز دارد. نـــور، بافت، عمـــق میـــدان. آنقدر کامل اســـت که او بـــه جای صد هزار، پانصد هزار به حســـاب راهنمایی و رانندگی واریز میکنـــد. این تصویر مثل بیگ بنگ منفجر میشـــود و داســـتان را از همه جهات گســـترش میدهد. قهرمان داســـتان و کســـی که ما با او همذات پنداری میکنیم، همـــان داماد عاشـــق اســـت و گـــودرزی با اســـتفاده از تکنیکی که در ســـینما با آثاری مثل راشـــومون و عشق ســـگی و در ادبیـــات بـــا اثـــر کالســـیک خشـــم و هیاهو شاهکارهایی بیمانند خلق کرده، داستان میگوید. اما تفاوت اجرای مثل شـــلوار جین آبی با این گونهًآثار در این است که او ترسی از قضاوت ندارد و صراحتا از یک نگاه طرفداری کرده و دیگران را به باد انتقاد میگیرد. ویل دورانت تاریخ کدام تمدن را نوشته است؟ اســـتفاده از صحنه خالی نشـــانه دو نوع اعتماد است. اعتماد به نفس و اعتمـــاد به توانش تئاتری مخاطب. یـــک صحنه خالی امـــکان تولید بینهایـــت فضا برای بازی را میدهد. امکانی که هیچ هنری به این وسعت در اختیـــار هنرمنـــد نمیگـــذار­د و چـــه خـــام دســـتانه دیگران صحنهشـــان را به یک کهنه فروشـــی و نه حتی عتیقهفروشی بدل میکنند. البته صحنه خالی هم مثل هر چیـــز دیگری امروزه بد و بیمحل استفاده میشود اما اینجا و با توجه به نوع روایت و فضا و اتمســـفر، هـــر چیزی میتوانســـ­ت مخل تخیل مخاطب شـــود. همان گونه که اشاره شد، ما یک داستان را از چند راوی میشـــنویم اما راویان را همه یک نفر بازی میکنـــد. بازیگری که با معیارهای تعریف شـــده، بازیگر نیست و بیان و بدن پرورش یافتهای ندارد. مدام روی صحنه ژســـتهای دلبرانه نمیگیرد و همه کاراکترها را با یک اســـتایل بدن و بیـــان ارائه میکند و بینهایت تأثیرگذار. گـــودرزی هرگز تن به بازی به ســـبک صبـــح جمعه با شـــما نمیدهد و برای هـــر کاراکتـــر و راوی دنبال یک لهجه و شـــیوه راه رفتن و غیره نمیرود. او به مخاطب باج نمیدهد و دنبال مخاطب باجگیر نیست و همین روش را در کارگردانی هـــم در پیش میگیرد و اجرایی غافلگیرانه میسازد. این نمایش تا ۰۳ مهرماه ساعت ۰۳:۹۱ در سالن شـــماره یک عمارت نوفل لوشاتو روی صحنه میرود.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran