Iran Newspaper

موضوعاتاست­راتژیک،قربانیدوقط­بیسازیهایم­صنوعی

-

گروه سیاســی/ جامعه ایرانی مشحون از نقاط عطفی اســت که هیــچ گاه فیصله نمییابنــد. بــه گفتــه محمــد فاضلــی جامعه شــناس، ایران «جامعه مســائل حل نشده» است، جامعهای که پرونده مسائل مختلف در افکار عمومی و وجدان جمعی دوطرف هیچ گاه بسته نمیشود. قطعنامــه پایان جنگ، برجــام، قراردادهای جدیــد نفتی و حاال هــم ؛FATF مســائلی که طبیعتــاً باید در چارچوبهــا­ی قانونی تصمیمگیریح­لوفصلشوند،بهمناقشهها­یدامنهدارس­یاسی در الیههای مختلف اجتماعی بدل میشــوند. ســرهریک از این مســائل، جامعه به دو دســته بزرگ موافقان و مخالفان تقسیم میشــود. در ایــن دوقطبی، دو طرف همه ابزارهــای قانونی و گاه غیرقانونی را برای به کرسی نشاندن حرف خود به میان میآورند. بهاینترتیب،مسائلیکهبا­یدبهتحوالت­سیاسیمنتهی­شود،به بازی برد و باخت تبدیل میشود. گروهی میبرد، گروهی میبازد و معلوم نیســت عقدههای فروخورده در این برد و باختها، در کدام بزنگاه سیاسی بروز میکند.FTAF آخرین نمونه از مسائلی است که به عاملی برای دوقطبیسازی جامعه تبدیل شده است. اگر تا دیروز جامعه به دو دســته موافق و مخالف برجام تقســیم میشد، حاال بهانه دیگری برای چندپارگی پدیدار شده بود. از دو ســال پیش که نخستین تالشهای دولت برای تصویب الزامات خروج ایران از فهرســت ســیاه FATF آغاز شد، جامعه هم به دو دســته موافقان و مخالفان تبدیل شــد. طیف مخالف همه توان لجستیکی خود را به میدان آورد تا شاید جلوی تصویب این لوایح در مجلس و در نهایت تصویب و تأیید آن را بگیرد. بهرهبرداری از خون شهدای اهواز برای تحت تأثیر قرار دادن نمایندگان، تجمع مقابل مجلس، خائن خواندن مجلسی که به این لوایح رأی داده و موافقان FATF و در نهایت مطرح کردن دیدگاههای عالی ترین مقامــات نظــام. مخالفان این لوایــح و FATF معتقــد بودند که تصویــب این لوایح، همچون برجام، به معنای وادادگی در برابر غــرب و پذیــرش اســتاندار­دهای آنان اســت و جز هزینــه، فایده دیگری برای کشور ندارد. در مقابل، موافقان این رویکرد نیز کمتر تالش کردند تا به صورت دقیق و مســتدل، به شبهات مطرح شده از سوی مخالفان پاسخ دهند. آنان طیف مخالف را به پولشــویی و حمایت از تروریســم متهم میکردند و مدعی میشدند که مخالفتها برای تصویب این لوایح و پیوستن به FATF تنها به دلیل نگرانیهای داخلی و بســته شدن مجاری پولشویی و فســادهای اقتصادی کالن است. هرچنــد دســتکم در مــواردی برخــی تــالش کردند بــه صورت مســتدل دالیلی در ضــرورت تصویب ایــن لوایح ارائــه کنند، اما مخالفانیان­میخواستندی­انمیتوانست­ندمجابوقان­عشوند. کشــمکشهای رســانهای و میدانــی، برچســبزنی­ها و اتهــام افکنیها این واقعیت را روشــن کرد که اساساً فهم متقابل، درک دیدگاههــا و پذیرش نگرانیها و دغدغههــای طرف دیگر ماجرا، بــرای طیــف مقابل مســأله نیســت. به عبــارت دیگر، هــر یک از دو طیــف، دســتکم حتی بــه اندازه یــک درصد ایــن احتمال را نمیدهند که شــاید طیف مخالف، از ســر دلســوزی دیدگاهی را طــرح میکند، پس میتوان بــا پذیرش اصل این دلســوزی، با او گفتوگو و او را مجاب کرد. بــه جای ایــن رویه، همه تالشها و اقدامات به کرســی نشــاندن حــرف و مقصــود خود معطوف بود و در این میان کمتر کســی یا کمتر رســانهای این دغدغه را داشــت تا طیف مقابل را قانع کند یا اساساً نگرانیهای او را به رسمیت بشناسد. به عبارت دیگر، به جای مفاهمه؛ برچسب زنی و اتهام افکنی در پیش گرفته شد. نکته اینجا اســت که این برچسب زنیها تنها در سطح بازیگران اصلی مناقشه باقی نمیماند. همچنان که تجربه برجام و دیگر مســائل حل نشده ایران نشــان داده است، این رویکرد در نهایت بهپایینتری­نالیههایجا­معهنیزکشید­همیشود.بههمیندلیل اســت که امروز در شبکههای اجتماعی یا در فضاهای اجتماعی واقعــی، هــواداران دو طرف، هم هــواداران و هم بازیگران اصلی سیاست طیف مقابل را به خیانت، وادادگی در مقابل بیگانگان یا اقتدارگرای­یوفسادوپول­شوییمتهممی­کنند. این مسأله نه تنها بر شدت نقارها، فاصلهها و شکافهای سیاسی و اجتماعی میافزاید، بلکه باعث میشود گوشها برای شنیدن بحثهای کارشناسی و نظرات علمی هم بسته بماند. حاال دیگر کسی گوش نمیکند که طرف مقابل چه میگوید. بسته به اینکه طــرف مقابل در جناح ما هســت یا نیســت، حرف او را دربســت درســت میدانیم و اگر هم در جناح ما نیســت، یا خائن اســت و وطنفروش،یااقتدارگر­ا.استهالکسرم­ایههایسیاس­یوافزایش اصطــکاک اجتماعی، نخســتین پیامد چنین شــرایط اجتماعی اســت و این امر در نهایت زمینه ســاز کاهش اقتدار و مشروعیت نهادها و سازمانهای رسمی و قانونی میشود. زیرا در یک ساختار قوام یافته سیاسی همچون جمهوری اسالمی ایــران، ســاز و کارهــا و رویههای تصویب طرحهــا و لوایح و تبدیل آنها به قانون مشــخص اســت. اما وقتی اظهار نظرها، داوریها، جانبداریها و طرفداریها فراتر از این چارچوب تعریف میشود و افراد بســته به دوری و نزدیکی به جناح ما، یا مقبول هســتند یا مطرود، در نهایت این اصل قانون است که زیر سؤال میرود. بــه این ترتیب، امــروز لوایح مربوط به FATF تصویب بشــوند یا نشــوند، شــورای نگهبان تأیید بکند یا نکند، هراتفاقی که بیفتد، FATF به یک پرونده باز به مجموع پروندههای باز جامعه ایرانی اضافه شده است. این درحالی است که از یک جامعه ساختارمند و قانونمدار انتظار میرود مسائل را مطابق ساز و کارهای قانونی، یک بار برای همیشه حل کند. البته مشروط به آنکه گفتوگوهای صریح، شــفاف و روشــنی در پیش گرفته شود تا همه ذینفعان و همه هــواداران تفکرات حاکــم در جامعه، قانع شــوند. اما امروز آنچــه در میانه ایــن غوغــای هواداریها دیده نمیشــود، همین گفتوگو است. هرچند مردم دست کم در سه انتخابات گذشته، حرف خود را زدهاند، اما گویا این صدا نزد برخی جریانها شنیده نمیشود و این پیروزی به رسمیت شناخته نمیشود.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran