Iran Newspaper

رامشگر کماندار شیرین نواز

بيست و شش سال از مرگ حبيباهلل بدیعى مىگذرد

- مهران حبیبینژاد پژوهشگرموس­یقی

بــه جــرأت مىتــوان گفــت در ويولــن نوازی بعــد از زنــده يــاد ابوالحســن خــان صبــا يکــى از تکنيکىتريـ­ـن و شــيرين نوازتريــن ويولنيستها در موســيقى ايران، حبيباهلل بديعــى بــوده اســت و به يقيــن بســياری از هنرمندان موســيقى و ويولنيستها­ی ايران در اين باره -بويژه در بداهه نوازی او- اتفاق نظــر دارنــد؛ بىگمان آثــار جاودانــه و فاخر بديعى مبين اين مدعاست.

حبيــباهلل بديعــى در چهــارم فروردين 1312 در روســتای «ازان ده» از توابــع شهرســتان سرســبز ســوادکوه (مازنــدران) چشم به هســتى گشــود.کودکى هشت ساله بــود که همراه خانواده برای زندگى به تهران آمد.حبيب با عاقهای که به موسيقى داشت با تشويق عمويش و بواسطه برادرش - دکتر ربيــع بديعى-کــه از دوســتان «لطــفاهلل مفخــم پايــان» بــود، مبانى علمــى و اصول نوازندگــى ســاز ويولــن بهويژه رديــف ويولن صبا را در کاس «مفخــم پايان» فرا گرفت. پيشــرفت بىنظير او در نوازندگى باعث شد تا مــورد توجه اهالى موســيقى قرار گيــرد. از همــان نوجوانــى به برنامــه موســيقى راديو ارتش دعوت شد و بهمدت دو سال بهعنوان سوليســت برنامه موســيقى ارتش نوازندگى کــرد.در ســال 1330 بــه کاس درس اســتاد ابوالحسن خان صبا راه يافت و دوره تکميلى رديــف آوازی را نــزد ايــن اســتاد بىبديــل آموخت. دکتر عزيزاهلل بيات در مصاحبهای که با استاد صبا داشته و سؤالى مبنى بر اينکه قویترين شــاگرد شما کيســت؟ از قول صبا نقل مىکند:«مردم بايد بهترين را تشخيص دهند» دکتر بيات چون از اين ســخن اســتاد قانع نشــد در محفلى خصوصى اين ســؤال را دوباره از اســتاد مىپرسد و ابوالحسن خان مىگويد: حبيباهلل بديعى از جمله کسانى اســت که درآينده بــر ويولن کشــور تأثيرگذار خواهــد بــود.» بديعى بحــق شــاگردی را به نحو احســن به جا آورد و جانشــين بىمثالى در نوازندگى ويولن بعد از صبا شد. خاقيت و نبوغ همراه با عاطفه و شــور و شوق بىحد و حصــر و بويــژه آموزش دقيــق نوازندگى بر اســاس ســبک نوازندگى و نحوه آرشــه کشى غربــى و متــد اروپايــى و بــه کارگيــری آن در موســيقى ايرانى او را از ديگر ويولنيستها­ی ايرانــى متمايــز کــرد. بديعى در بــاره تفاوت نوازندگــى­اش با ديگران مىگويد:«شانســى کــه آوردم، بعــد از کاس مرحــوم صبــا بــا ويولنيست ارمنى تباری به نام «جينگوزيان» آشنا شدم، اين موسيقيدان بدون ادعا، شيوه نگهداری صحيح ويولن و آرشه و استفاده از آن و همچنيــن تا حدود زيادی کنتر ِل جهت دست چپ و پوزيشنهای مختلف را به من آموخــت، بديــن جهت اســت کــه تعويض آرشه چپ و راست من نامحسوس است.»

اوًهمچنيــن مىگفت:«اســتادان ايرانى غالبــا از کمانچه به ويولــن روی آورده بودند و در اثــر تمريــن و ممارســت زيــاد و بــدون معلمهــای اروپايــى بــه درجــهای از اعتبــار رســيده بودند؛ واضح اســت که آرشــه کشى اروپايىهــ­ا بايــد از ما بهتر باشــد، زيرا ويولن يــک ســاز اروپايــى اســت و برخــورد آنهــا با سازی که متعلق به خودشان است، پختهتر از ماســت.»(نقل ازکتــاب حکايــت نگفتــه بــه کوشــش حســين معينــى کرمانشــاه­ى، .)226ص

آنچه مسلم است فاکتورهای ديگری در کار و آ ِن حبيــباهلل بديعى بوده کــه او را در موســيقى و هنر نوازندگى ويولن ممتاز کرده اســت. به قول حضــرت حافــظ «لطيفه ای است نهانى که عشق از او خيزد»هنرمندان بزرگــى چون مهدی خالــدی، پرويز ياحقى، علــى تجويــدی، همايــون خــرم ...و کــه در نوازندگــى ويولــن صاحــب ســبک بــوده و کاس درس اســتاد صبا را تجربــه کردهاند، بــه تبحــر و تکنيــک فوقالعــاد­ه بديعــى به اتفاق، در گفتارهايشـ­ـان اذعــان دارند و از او و آثارش به نيکى ياد مىکنند. اگر ســعدی و حافظ را در غزل «اســتاد تمام» تلقى کنيم، بديعى را در ويولن بايد استاد کامل بناميم. او از نوادر روزگار است و به قول حکيم سخن ســعدی: «صبر بسيار ببايد پدر پير فلک را / تا دگر مادر گيتى چو تو فرزند بزايد» بديعى يکــى از ارکان مهــم برنامــه گلهــا بــود؛ چه در نوازندگــى و چه در آهنگســازی. او تاش مستمری در برنامه گلها داشت. از بديعى حــدود دويســت آهنــگ بــه ثبــت رســيده و مىتوان مدعى شــد، عمده خوانندگانى که با او همکاری کردند، به نوعى با آهنگهای فاخر او بود که به شــهرت رسيدند. عمر اين رامشگر خوش نوا ديری نپاييد، سرانجام در بيست و هفتم مهرماه 1371 در سن پنجاه و نه سالگى روی در نقاب خاک کشيد. مزار او واقــع در امامزاده طاهر کرج اســت. روحش شاد و يادش گرامى باد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran