هشدار004 فعالدانشجوییبهاستادانوروشنفکران
اگر امروز دست روی دست گذاشته و سکوت اختیار کنیم، ممکن است زمانی برای جبران باقی نماند
بیش از 400 نفر از فعاالن دانشجویی سراســر کشــور، نامــهای را بــا عنــوان «روشــنفکری و مســئولیت مغفــول» خطــاب بــه روشــنفکران و اســتادان دانشــگاهی نوشــتهاند و در آن بــا یــادآوری نقــش روشــنفکران بــرای برونرفــت از بحرانهای کشــور، لزوم ورود آنها را به صحنه در شرایط کنونی مورد تأکید قرار دادند. بهگــزارش ایرنــا، امضاکننــدگان، روشــنفکر را روشــنفکر حــوزه عمومــی خواندنــد و او را انســانی دانســتند کــه «کلیتــی بهنــام جامعه ایــران را بــر رویکردهــای هویتــی و گروهــی ارجــح دانســته و اندیشــه و زندگیاش را در بهزیســتی و بهبودی مــردم و ایرانشــان، در همزیســتی مســالمتآمیز و همراهــی بــا رنــج بشــریت در منطقه و هرکجای جهان بــهکار میگیــرد. فــردی که چــراغ راه اســت، امــا نــه بر فــراز، که پیــش پای ملت، راه را روشن میکند» و خواستار پیونــد آنهــا بــا مــردم و ملــت ایــران شــدند. فعاالن دانشــجویی در خالل این نامه با پیش پا قرار دادن مســائل جامعــه ایــران، «ایرانی که از اســاس چنــد فرهنگــی، متکثــر و بهگونــهای تاریخــی ساختهشــده و از ارزشهــای جمعــی و تقویــت ســعادت همگان تأثیــر میگیــرد»، تأکیــد کردنــد کــه «مســائل جامعه ایــران، تنها و تنها از «درون» و با تکیه بر پتانســی ِل موجو ِد داخلی، قابل حل و فصل است.» آنهــا گفتهانــد کــه «ایــران و همــه نیروهایی که دل در گرو روابط جمعی مــا دارنــد، میتواننــد بــا وجــود همه آســیبها و غلبــه روح تفــرد و جــدا افتادگــی بــر زیســت ایرانــی، دگرباره خویشتنشــان را چونــان یــک ملــت بازیابند.» در بخشــی از ایــن نامــه میخوانیــم: «ضــروری اســت حــرکات پراکنــده بــه نحــوی ســامان یابند کــه ظرفیت فورانــی اقدامــات فــردی در جهــت ســامان بخشــیدن بــه روابــط جمعی و در خدمــت حــل واقعــی مشــکالت بــهکار گرفتــه شــود. نیازمنــد آنیــم تا میــان دقایق جــاری در زندگــی مردم و شــیوههای حــل مشــکالت پیونــدی ناگسستنی برقرار شود؛ چرا که مقصد و مقصود ما، بهزیســتی همه کســانی اســت کــه دل درگرو ایــران دارنــد. به همیــن ســبب و درســت بــه میزانــی کــه ایدههایــی همچــون عدالــت و آزادی را ارج مینهیــم، جــا ِن شــری ِف هموطنانمان را نیز ســالمت و بالنده میخواهیــم. اینکــه بتوانیــم همــه مطالبــات را در پرتِو خیــر عمومی و از مسیری روشن و مبتنی بر برنامههایی پیشــینی تحقق بخشیم، هدفی است کــه برای تجلــیاش، به حداکثــر توا ِن ملــی احتیاج مبــرم داریــم؛ تــا از این طریق، همه هزینههای احتمالی را تا قدِر مقدور، کاهش دهیم.» ایــن دانشــجویان کــه دغدغــه مانــدگاری کشــور را در جــای جــای نامــه بــروز دادهانــد، از روشــنفکران و اســتادان دانشگاهی خواســتهاند تا به «طرحانــدازی نظریــهای بــرای حــل بنیادیتریــن مســائل جامعــه ایران، نظریــهای کــه بتوانــد باوجــود همــه تعارضــات فکــری، همــه ظرفیــت نیروهــا را حــول مســأله ایــران بســیج گردانــد» کمــک کننــد و بــرای این کار الزم اســت تــا «همه پروژههــای دیگر را در جهت حل اساســیترین مسائل جامعــه ایــران بــه تعویــق اندازند» و «روشــنفکرانی که در دانشگاه مأمن و مأوا دارند ضروری است تا زمانبندی پروژههایشــان را با زمان مسأله مردم ایران کوک کنند.» آنها متذکر شدهاند:«اگر امروز دست روی دست گذاشته و همچون گذشته ســکوت اختیــار کنیــم، ممکن اســت زمانــی برای جبــران باقی نمانــد. اگر هنوز دیر نشــده باشد، تکلیف تاریخی را درســت در زمــان فرارســیدنش بایــد ادا کــرد» و در ادامــه گفتهانــد «همگرایــی و همافقــی گفتمانــی، نیــاز کنونی ایران اســت به شــرطی که روشــنفکران افقهــای فکریشــان را فــارغ از جدالهای تئوریک گســترش دهنــد تــا بلکــه از خــالل آن بتــوان مسیری به سوی گفتمانی ملی گشود. فراموش نکنیم که اکنون مسأله ما نه رقابتهای فکری، بلکه نابودی همه هســتی مردم اســت. در نتیجه رقیب را نباید اشتباه شناخت. عالوه بر این، در سطح سیاسی نیز نیازمند همیابی و همگرایی دوچندانیم. بدین منظور که رابطه عمل و نظر گسیخته نشود و از دست نرود.»