Iran Newspaper

فراز و فرود قدرت میرزا تقیخان امیرکبیر

به انگیزه سالگرد عزل اتابک اعظم

- محمدعلیبهم­نی قاجار پژوهشگر تاریخ

ســـه ســـال و نیـــم صـــدارت میـــرزا تقیخان فراهانـــی امیـــر نظـــام مشـــهور بـــه امیرکبیـــ­ر ‪۰۳۲۱)، (۵۸۱۱-‬ در تاریخنگاری ایرانـــی به یکی از نقاط عطـــف تاریـــخ معاصـــر ایـــران تبدیل شده اســـت. جدای از اغراق گوییهایی که روایـــت اســـطورها­ی از امیرکبیر ارائه میدهد، میرزا تقیخان به نوعی نماد تـــاش حکومت مرکـــزی بـــرای به زیر سلطه درآوردن و مهار اشراف بود.

بـــا ســـقوط صفویـــه در ســـال ۸4۱۱ هجری قمری، اشرافیت و دیوانساالر­ی چند صدساله ایرانی دچار تزلزل شد و دوران پر تاطم نادرشـــاه و عصر کوتاه زندیه نیز نتوانســـت این دیوانســـا­الری را دوبـــاره بـــه قـــدرت ســـابق برگرداند. عصر شـــهریاری آقامحمدخــ­ـان قاجار نیز هماره درجنگ گذشـــت و دیری نیز نپایید. اما در دوران نزدیک به ۰4ســـال شاهنشـــاه­ی فتحعلـــی شـــاه قاجـــار او توانســـت اشـــرافیت ایرانی را در محور خود و فرزندانش بازسازی کند. در کنار دربار تهـــران، شـــاهزاده عبـــاس میرزا ولیعهد نیز با بهرهگیری از برخی رجال باقی مانـــده عصر صفـــوی و زندیه، در تبریز یک دســـتگاه موازی ایجاد کرد که به مکتب تبریز نیز مشـــهور شده است. با درگذشت عباس میرزا در سال 94۲۱ هجـــری قمـــری -۲۱۲۱ خورشـــیدی و فتحعلی شـــاه در۰۵۲۱ هجری قمری۳۱۲۱ خورشیدی، صحنه سیاسی ایران دچار تحوالتی اساسی شد، محمد شاه با کمک و یاری میرزا ابوالقاسم فراهانی قائم مقام، وزیر و دستیار پدرش و سایر رجال دستگاه تبریز و پروردگان عباس میرزا، توانست بر دربار تهران و علیشاه ظلالســـلط­ان که چهـــره منتخب این دربار بـــود، فایق آید. طومار اشـــرافیت به جای مانده از فتحعلیشـــ­اه و حتی بســـاط قدرت بیشتر فرزندان و نوادگان فتحعلیشـــ­اه برچیده شد، محمدشاه و قائـــم مقـــام ایـــران مـــدار گردیدند و عصری تازه پدید آمـــد، اما خیلی زود، این دو نفر نیز با یکدیگر دچار اختاف شدند و محمدشـــاه تصمیم به حذف وزیـــر خود گرفت و بدیـــن ترتیب قائم مقام با دستور شاه کشته شد.

با کشــــته شــــدن قائم مقــــام، بقایای دربــــار فتحعلیشـــ­ـاه بــــا ســــرکردگ­ی الهیارخـــ­ـان آصفالدولــ­ــه دایــــی شــــاه امیــــدوا­ر شــــدند که بــــار دیگر بــــه قدرت بازگردنـــ­ـد، اما محمدشــــا­ه ارادهای دیگر داشــــت، او حاجی میرزا آقاسی معلم و مربی خــــود را به صدارت عظما انتخاب کــــرد. در ۳۱ ســــال صدارت حاجی، ســــه جناح رقیب در ســــاختار قدرت سیاســــی ایــــران پدیــــد آمدند، جنــــاح اول: دولوها و وابســــتگ­ان مــــادر شــــاه بودنــــد کــــه بــــا محوریت شــــاهزاد­ه بهمن میــــرزا برادر تنــــی محمدشــــا­ه و آصفالدوله قدرت گســــترده­ای داشــــتند در برههای بهمن میــــرزا والــــی آذربایجـــ­ـان و آصفالدوله والــــی خراســــان گردیــــد و بدیــــن ترتیب این جناح بــــه فتح نهایی قدرت بســــیار امیدوار شــــد. جنــــاح دوم بقایــــای دربار فتحعلیشـــ­ـاه بود کــــه به ابتکار همســــر محمدشاه ملک جهان خانم (مهدعلیا بعدی) در ســــودای قدرت بودند، ملک جهــــان خانم نوه فتحعلیشـــ­ـاه هم بود و مــــادر او خواهــــر تنی حســــنعلی میرزا شجاعالســـ­ـلطنه فرزند رشید و قدرتمند فتحعلیشاه بود که به فرمان محمدشاه نابینا شــــده بــــود، بنابرایـــ­ـن ملک جهان خانم توانایی زیادی در بســــیج ســــاختار قدرت به ســــود خود داشت، جناح سوم خود صدراعظــــ­م حاجی میرزا آقاســــی بود کــــه به اتــــکای حمایت شــــاه، آن دو جناح دیگر را مهار میکرد. در سالهای پایانی پادشاهی محمدشــــا­ه، با شورش الهیارخـــ­ـان آصفالدولــ­ــه و فرزنــــدش حسنخان ساالر و متعاقباً عزل و تبعید شــــاهزاد­ه بهمن میــــرزا، جنــــاح دولوها تقریباً از قدرت حذف شــــدند ولی جناح طرفــــدار ملک جهــــان خانــــم همچنان قدرتمند بودند.

با درگذشت محمدشاه در سال 46۲۱ هجری قمری -7۲۲۱ خورشیدی، قدرت حاجی میرزا آقاسی نیز یک باره زایل شد و حال بقایای اشرافیت فتحعلیشاهی در پرتـــو پشـــتیبان­ی ملک جهـــان خانم آماده قبضه کـــردن قدرت بودند. ملک جهـــان خانـــم در کنار خـــود، برادرانش و خانـــات طایفـــه قوانلـــو را داشـــت که داییزادگان­آقامحمدخان­بودند،افزون براین بازماندگان رجال متقدم قاجاریه از خاندانهای: هدایت، مستوفی، نوری، ســـپهر و ایروانی .... همگی در کنار ملک جهان خانم گردآمدنـــ­د و حتی در دوره انتقالی درگذشت محمدشاه تا رسیدن ناصرالدین شـــاه بـــه تهران، مجلســـی بهنـــام مجلس امرای جمهور تشـــکیل داده و ملـــک جهان خانم که حال دیگر مهدعلیا خوانده میشـــد را به ریاســـت مجلس امرای جمهـــور انتخاب کردند، گویـــا این رجال دیگر برای شـــاه جدید و نوجوان یعنی ناصرالدین شـــاه 6۱ ساله حســـابی باز نمیکردند و در خیال خود قدرت را در دســـتان خویش میدیدند، اما ناصرالدین شـــاه با بقایای دســـتگاه تبریز عباس میرزایی و شاگردان و یاران قائم مقام مرحوم، به تهران میآید و در نخستین گام، یکی از بازماندگان مکتب تبریز یعنی میرزا تقیخان فراهانی را به صدارت عظمی انتخاب کرد.

ناصرالدین شـــاه با انتخـــاب میرزا تقیخـــان خود را از شـــر سرســـپردگ­ی مادر و اشـــراف نجـــات داد و در عوض بـــر اقتـــدار دولـــت مرکزی تأکیـــد کرد. میرزا تقیخان بهتریـــن انتخاب برای ناصرالدین شـــاه بـــود، او نیز همچون ســـلف خود حاجی میرزا آقاسی هیچ پایگاه اشرافی خاصی نداشت و داخل زد و بندهای درباری نبود و تنها به شاه وفاداری داشـــت، حاجی میرزا آقاسی سیزده ســـال کابوس اشـــراف بود ولی حال میرزا تقیخان کابوسی بزرگتر بود زیرا او افزون بـــر اینکه مانند حاجی به شـــاه وفادار بود با اشـــراف به مراتب از حاجی سختگیرتر بود، میرزا تقیخان قدرت شاه جوان را تثبیت کرد و اشراف را مهـــار کـــرد و همچنیـــن دســـت به اصاحاتی گسترده زد که قدرت اشراف را تهدیـــد میکرد، ناصرالدینش­ـــاه در همـــه این مـــوارد حامی و پشـــتیبان او بود امـــا دو نقطه ضعف، امیرکبیر را از چشم شاه انداخت.

ناصرالدینش­ـــاه برخـــاف ســـنت صدها ســـاله شـــکل گرفتـــه در تاریخ ایران، نخستین شـــاهی بود که دست از کـــور کـــردن رقیبـــان و مدعیـــان ســـلطنت برداشته بود، اما امیرکبیر با وجـــود این لطف شـــاه، بازهم مدعی و رقیـــب ســـلطنت یعنـــی شـــاهزاده عبـــاس میرزا ملـــک آرا برادر شـــاه را مـــورد حمایت ویـــژه خود قـــرار داده بود، از ســـویی دیگر امیرکبیر به شـــاه بســـیار ســـختگیر بـــود در جایـــی به او تلنگـــر میزنـــد و در واقع بـــه نوعی او را تحقیـــر میکنـــد که اگر من نباشـــم چگونه شاهی میکنی؟ در جایی دیگر نقل اســـت که به او پیشـــنهاد کشـــتن مـــادرش را میدهد، در این شـــرایط ناصرالدینش­ـــاه که با هـــوش فطری خویش میـــرزا تقیخان را برکشـــیده بود تا اشـــراف و حتی مادرش را مهار کنـــد از خود میرزا تقیخان احســـاس خطـــر کـــرد و در ســـال ۸6۲۱ هجری قمری – ۰۳۲۱ خورشـــیدی با تحریک اشـــراف ناگزیر بـــه عزل وی شـــد. در مرحلـــه پـــس از عـــزل امیرکبیـــ­ر نیز، یک رخداد مهم دیگر ســـند تبعید او را امضـــا کرد، روسها بـــرای حمایت از میـــرزا تقیخـــان مداخلـــه کردنـــد و این مداخله خشـــم شـــدید شـــاه را برانگیخـــ­ت و بدیـــن ترتیـــب میـــرزا تقیخان بکلی از چشم شاه افتاد. در تحوالت بعدی، دسیســـهها­ی اشراف راه را برای کشته شدن میرزا تقیخان هموار کرد و بدین ترتیب ایران از یک وزیر کاردان و الیق محروم گردید. اما ناصرالدینش­اه تسلیم قدرت اشراف گردیـــد و نمـــاد آنان یعنی میـــرزا آقا خان نوری را به صدارت انتخاب کرد.

هفت ســـال پس از کشـــته شـــدن میرزا تقیخـــان، ناصرالدینش­ـــاه به توصیههـــا­ی وی مبنی بر ســـلطنت با اراده خود عمل کرد، میرزا آقاخان را عزل کرد و خود بدون دخالت کسی به ســـلطنت ادامه داد. سالهای بعدی سلطنت ناصرالدینش­اه با تردید وی در میانه ادامه سنت حکمرانی ایرانی و اصاحات همراه بود و بدین ترتیب ایران دوران ناصری اصاحاتی مهم را بـــه خود دیـــد که امیرکبیر پیشـــگام آن بود اما این اصاحات به سرانجام نهایـــی نیز نرســـید و در میانـــه عزم و تردیـــد و در برابـــر انبـــوه مشـــکات و تنگناها عقیم ماند.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran