روزگار تلخ کارگران نیشکر
گزارش خبرنگار اعزامی «ایران» از در ِد دل کارگران مجتمع صنعتی نیشکر هفت تپه
امروز موضوع کارگران هفت تپه در جلسهای ویژه بررسی و حقوق کارگران پرداخت میشود
پالکارد «کودک هفت تپهام، گرســنهام» در دست دارد. هشت سال بیشتر ندارد. پدرش میگوید امروز دیگر از گرســنگی نای مدرسه رفتن نداشت. گفت بابا با تو میآیم تحصن تا شاید زودتر حقوقت را بدهند. بارها تأکید میکند معلوم است که دلش راضی نیست بچهاش از درس و مدرســه بیفتد اما چه کنــد، نمیتواند جلویــش را بگیرد. همســرش هم چند روزی اســت او را همراهی میکند. چهار روزی هســت زنهــا و کــودکان هــم در اعتراض کارگران هفت تپه مردانشــان را یاری میکنند. در شــوش هستم؛ کنار کارگــران نیشــکر هفــت تپــه، کارگرانــی کــه میگوینــد بیــش از ســه مــاه اســت حقوقشــان را نگرفتهانــد. شــش هــزار کارگــری کــه رزق و روزی شــان به این کار وابستهاست. مجتمــع صنعتــی نیشــکر هفــت تپــه در جــاده اهــواز- شــوش قــرار دارد. از کنــار زمینهــای هفت تپــه میگــذرم دو ســوی جاده بــا بوتههای بلندو ســبزرنگ نیشــکر احاطــه شــده. ســاعتی از تجمــع کارگــران میگــذرد ایــن روز برایشــان معنــای خاصــی دارد. روزی کــه چند نفر از اعضــای ســندیکای شــان بازداشــت شــدهاند. تعدادی از کارگران مقابل ستاد فرماندهــی نیــروی انتظامی ایســتادهاند به امیــد آزادی همکاران شــان.می گویند اعتراض شــان کامالً مســالمتآمیز بوده و انتظار ندارند کســی از آنها در بازداشــت بماند. یکی از کارگران دستان زمختش را نشانم میدهد:«فکر کن از برج 5 حقوق نگرفتهایــم از وقتــی شــرکت در ســال 94 خصوصی شده همیشه همین وضعیت بــوده و حقــوق مــان را اگر هــم گرفتهایم همیشه با اعتراض بوده.همیشه با تأخیر حقوق گرفتهایم.»22 ســال ســابقه کار در شــرکت را دارد میگوید همه این ســیزده روز خواسته مان این بوده که مسئوالن ما را ببینندحرفهایمانرابشنوند.فرماندارقول داد، نماینــده مجلس قول داد، اما کســی به قولش عمل نکرد. همســرش هم این روزها او را همراهــی میکند چاره دیگری برایشــان نمانــده. زن دیگــری میگویــد شــاغل اســت و گرنه او هم حتماً مردش را همراهی میکرد. معلم است میگوید ایــن وضعیت روی روحیــه بچهها هم اثر گذاشته بیشترشــان رنگ و روی درست و حســابی ندارند.حاال زندگی ما کمی فرق دارد من حقوقم را بموقع میگیرم. شهر شــوش کامالً بیرونق است. بیشتر مغازههاتعطیل.کارگرانبرایممیگویند وقتــی مــا چهار مــاه حقــوق نمیگیریم بــرای شــهرمان هــم رمقــی نمیمانــد: «بایدپولیباشدکهمابهگوشتفروشی، سوپرمارکت ولباس فروشی سری بزنیم این جوری با حال ما شهر زنده میماند. بیش از نصف مردم شــوش و اطراف در هفتتپهکارمیکنند.» یکــی دیگــر از کارگران میگویــد فقط ما نیســتیم کاش بیایید و خانواده هایمان راهــم ببینید.آنقدر به ما فشــار آمده که دیگــر اعضــای خانــواده هــم همراهــی مــان میکننــد دختــران هشــت ســاله و چهاردهســالهام امروز با مــن آمدند. واال من رویــم نمیشــود توی صورت شــان نگاهکنمباالخرهبایدیککیکی،لواشکی بخورند.پول همینها را هم ندارم که به آنها بدهم. تا توی مدرسه از بقیه بچهها خجالت نکشند.» مطالبه کارگرها فقط پرداخــت حقــوق بموقع شــان نیســت آنها میخواهند کارفرما لباس مناســب کار و شــرایط ایمنی کار را هم برای شــان فراهــم کند. آهــی میکشــد:«میگویند اول ایمنــی، بعــد کار بعد هیچ کــدام را رعایــت نمیکننــد.» میگوینــد آنقــدر بــدون خشــونت اعتــراض کردهانــد کــه مردم کوچه و بازار هم به آنها پیوستهاند. تأکید میکنند روزانه صدها نفر دست از کار میشــویند و اعتراض میکنند وقتی ســه چهــارم مردم شــوش، اندیمشــک و دزفــول در هفت تپــه کار میکنند مگر چارهای جز این هم میماند. آقــای «ز» مغــازه دار اســت میگویــد: «هفت تپه ایها که حقوق نمیگیرند ما هم عمالً بیکار میمانیم! خیلی اوقات میپرسیم کی حقوق میگیرید تا ما هم کارمــان یک رونقی بگیرد.» یکی دیگر از کارگرانمیگویدسهفرزنددارد.مستأجر اســت و کالً یــک میلیــون و هشــتصد هزار تومــان حقوق میگیــرد؛ گالیهمند اســت:«چرا آنقدر دیر سراغ مان آمدید دو هفته اســت داریم اعتراض میکنیم امــا صدایمــان به جایی نمیرســد، ما از همه مســئوالن خودمان میخواهیم ما را ببیننــد.» مهندس کشــاورزی اســت و به قول خودش نســل سوم از خانوادهای اســت کــه در هفــت تپــه کار میکنــد. خودش، پــدرش و بــرادرش: «در هفت تپــه این طور نیســت کــه فقــط کارگران اعتــراض کنند از کارگر ســاده تــا مدیران و مهندسهــا همــه اعتــراض میکنیم. سرپرســت مــن هــم اعتــراض میکند. 80 نفــر با من کار میکننــد و من از همه میخواهمدراعتراضهاشرکتکنند.ما همهاحساسخطرکردهایم.اینشرکت شبانه واگذار شــد. زمینهای اینجا همه دولتیبودند.اینشرکت04سالقدمت دارد. بــه نــام شــرکت کشــت و صنعت هفت تپه ثبت شده یعنی مجتمع است و واگــذاریاش هم راه و روش مشــخص داشــت.ما حتی مراسم معارفه مدیران را هــم نداشــتیم. نمیشــود که یکشــبه یک شرکت را واگذار کرد. مطالبه اصلی ما بازگشت شــرکت به وضعیت اصلی خودش اســت اگر قرار است واگذار شود، شرایطقانونیاشرعایتشود.» کارگر اســت میگوید نمیتواند در روی زن و بچهاش نگاه کند:«دخترم دندان درد دارد. میشــود دندان درد را درمان نکرد؟ مدام میگویم صبر کن ما برای هــر بــار حقــوق بایــد اعتصــاب کنیــم. نیروی انتظامی چرا باید مقابل ما باشد آنها باید ما را درک کنند. نه اینکه همه چیــز را امنیتی کنند. ســال قبل 80 نفر پرونــده قضایی پیــدا کردند امیــدوارم این بار برای کسی مشکلی پیش نیاید.» دریافت پاداش ساالنه کشت و رعایت حقــوق قانونی هم از دیگر درخواســت هــای آنــان اســت.این روزهــا کارگــران فوالد خوزســتان هم به این اعتراضها پیوســتهاند و هفت تپه ایها میگویند مــا آنها را درک میکنیــم درد ما دردی مشــترک اســت. کارگــران هفــت تپــه بارها تأکید میکنند، فقط حقوقشــان را میخواهنــد، دستمزدشــان را بــرای کاری کــه برایــش زحمــت کشــیدهاند و نمیخواهنــد هــر بــار بــه خاطــرش اعتــراض کنند.آنهــا میخواهنــد فقط دیده و شنیده شوند.