هرمنوتیک را باید بومیسازی کنیم
گفتوگو با دکتر مهیار علوی مقدم
«هرمنوتیک، شالوده شکنی، پساساختارگرایی و بینامتنیت، دریچههای جدیدی را در نقد و تحلیل دنیای متن میگشــایند. همه این نظریهها در جستوجوی معنا هستند، معنایی نامتعینکهمیتوانازآنبهمتنرسیدوهمینبهمعنایبسطوگسترشمسألهمعناست. بهیاری رویکردهایی مانند هرمنوتیک، پساســاختارگرایی و نشــانه- معناشناسی میتوان زوایای دیده نشده متن را کشف و بازگفت. تأویل متن و رویکرد هرمنوتیکی باعث افزایش بهرهگیری هرچه بیشــتر خواننده از ارزشهای شناخته نشده متن میشــود.» این فرازی از مقدمه کتاب «مطالعات ادبی هرمنوتیک متن شــناختی» بــه قلم دکتر مهیار علوی مقدم استاددانشگاهفردوسیمشهداستکههفتهگذشتهازسویانتشاراتسخنمنتشرشد. مهیار علویمقدم تألیــف و ترجمه آثاری چون«نظریههای نقد ادبــی معاصر» و «مبانی معناشناســی و نشانهشناســی فهم متــن»، «حکیم اقلیم عشــق» یا تأثیــر متقابل دین و ادبیات در زندگی و آثار حکیم ســنایی و کتاب «زبان تخصصی» ...و را در کارنامهاش دارد و مقاالت متعددی در نقد و بررســی آثار نادر ابراهیمی، نقد و تحلیل شرحهای تأویل گرای حافظ، موالنا ...و نوشته و در رسانهها و جشننامهها منتشر کردهاست.
■ آقــای علــوی، کتــاب «مطالعــات ادبی هرمنوتیک متن شــناختی» را با چه هدف و انگیــزهای تألیــف کردیــد و فکــر میکنید دراین حوزه با چه کمبودهایی مواجهیم؟ ما از یک طرف دو حوزه در عرصه ادبیات داریــم کــه در کنــار هــم حرکــت میکنند. یکــی ادبیــات دانشــگاهی و آکادمیــک اســت و دیگری ادبیــات غیر دانشــگاهی. هــر یــک از ایــن دو حــوزه ویژگیهــای خــاص خودشــان را دارنــد. مثــالً ادبیات دانشــگاهی و آکادمیک بهصــورت نظری بــه ادبیــات میپــردازد و در عینحــال تــا حد زیادی ســنتگرا اســت و محافظهکار. ادبیــات غیــر دانشــگاهی بایــد گفــت کــه بخــش عمدهای از آفرینشهــای ادبی ما مدیون ادبیات غیر دانشگاهی است.
یــک نکتــه اساســی کــه در ادبیــات دانشگاهی ما وجود دارد و این ضرورت را ایجــاد کرده که من بروم به طرف نگارش کتــاب «مطالعــات ادبــی هرمنوتیــک متــن شــناختی»، ایــن بــود کــه میبینیم در ادبیــات دانشــگاهی، ما با یــک ناتوانی و نابســامانی روبــهرو هســتیم وقتــی کــه بگردیــم و بجوییم کــه این ناتوانــی و فقر از کجــا نشــأت گرفتــه اســت، میبینیــم دالیــل اصلــیاش ایــن اســت کــه ادبیات دانشــگاهی از اندیشــههای علمــی و فلســفی و از مبانــی نظــری ادبیــات، از مباحــث و نظریهپردازیهــای جدیــد در زمینه ادبیات دور شده است. خیلی از پژوهشــگران مــا در حوزه ادبیات دانشگاهی اساساً با مبانی فلسفی ادبیات چنــدان آشــنا نیســتند. با مباحــث علمی ادبیــات بــه آن مفهومــی کــه در حقیقت بتواننــد نقــد کننــد و تحلیــل بهدســت دهنــد، بیگانهانــد. نوعــی ســطحینگری، نظریهزدگــی و حتــی مقالهســازی و شــتابزدگی در فضای ادبیات دانشــگاهی حاکم است. در حالــی کــه پیونــد تنگاتنگــی وجــود دارد بیــن پژوهشهــای ادبی بــا مباحث نظــری و مباحــث فلســفی ادبیــات و مــا نمیتوانیــم ادبیات امروز را از بحثهایی مثــل پدیدارشناســی و شــالوده شــکنی یا پساساختارگرایی و فرمالیسم ...و دور نگه داریــم و بعــد انتظــار پویایی و شــکوفایی در ایــن عرصههــا را داشــته باشــیم. در
نتیجــه مشــکل اساســیای کــه در ادبیات دانشــگاهی داریــم ایــن اســت کــه آن بحثهای نظری، علمی و فلسفی را باید عمیقتــر و جدیتــر دنبال کنیم تــا اینکه بتوانیــم ماحصلــی فراتــر از آنچــه امروز شاهدیم داشته باشیم. ■ شما فکر میکنید کتاب «مطالعات ادبی هرمنوتیک متن شــناختی» کمبودی را که در عرصه ادبیــات آکادمیک و دانشــگاهی وجود دارد، پاسخ میدهد؟ تــا انــدازهای هــدف ایــن بــوده اســت امــا هیچ ادعایــی در این زمینه ندارم. اساســاً دنبال این نیستم که با این کتاب به شکل همهجانبــه ضعــف و ناتوانــی در ادبیات دانشــگاهی را جبران کنــم. ولی این کتاب یک گام مقدماتی در این عرصه میتواند ارزیابــی شــود. مباحــث هرمنوتیــک، عرصــه بســیار گســتردهای اســت وقتی به ایــن مســأله دقت کنیــم میبینیــم خیلی از رویکردهــا در نقــد ادبــی داریــم مثــل نقــد روانشــناختی، نقــد جامعهشناســی، نقــد فرمالیســتی یــا صورتگرایانــه، نقــد ســاختارگرایی ...و همــه بــا مباحــث هرمنوتیک ارتبــاط تنگاتنگی دارند. وقتی دقــت کنیم متوجه میشــویم کــه مثالً در رویکرد فلســفی منتقدی که از این دریچه بــه یک متن ادبــی نگاه میکنــد، از آنجا که باورش براین اســت اثر بیانگر فلســفه زمان خودش اســت باید به تأویل اندیشه فلسفی خود متن بپردازد. مثــالً در نقــد جامعهشــناختی چــون اثــر بازتــاب دیدگاه جامعهشناســی نویســنده اســت بــاز الزم اســت کــه بــه تأویــل جامعهشناســی متــن بپــردازد. در نقــد تاریخــی، در نقــد زندگینامــهای، در نقــد فرمالیســتی ...و تمــام رویکردهایی که در نقد ادبی داریــم، از جهتی با بحث تأویل متن و بحث هرمنوتیکی ارتباط تنگاتنگی دارد. از ایــن نظــر چــون یک پیوند بســیار گســتردهای بین رویکردهای گوناگون نقد ادبــی داریــم بــا هرمنوتیک، ایــن رویکرد یــک رویکــرد بنیادین و اساســی اســت در میان رویکردهای گوناگون نقد ادبی. ■ مباحثــی کــه عنــوان میکنیــد یعنــی موضــوع تأویل متــن و نظریههای فلســفه هرمنوتیــک و ســاختار شــکنی ...و با کتاب «تأویل متن» بابک احمدی در اوایل دهه هفتاد وارد ادبیات فارسی شده است، شما تالش داریــد ایــن مباحــث را بومیکنید. چگونه؟ کتابهایــی از قبیــل «ســاختار و تأویــل متــن» و «ســاختار و هرمنوتیــک» و درســگفتارهایی که بابک احمدی داشتند به گمان من دو مشــکل اساســی دارند. از آنجــا کــه مترجمان ایــن گونه آثــار زبان غامــض و پیچیــدهای را بــرای ترجمــه ایــن آثــار انتخــاب کردنــد، مخاطبــان اغلب نتوانســتند بــا این مباحــث بخوبی ارتبــاط برقــرار کنند و تا حد بســیار زیادی جمــالت ایــن آثــار رنــگ و بــوی ترجمــه دارنــد. کاری که مــن در تألیــف این کتاب ســعی کــردم در وهلــه نخســت به شــکل بنیادیــن مبانــی تاریخــی، تبارشناســی، اصــول و مبانی فلســفی، مبانــی دینی که در هرمنوتیــک وجــود دارد. رویکردهــای گوناگون هرمنوتیک دینی و متن شناســی را مــی خواهم، بــا یک زبان ســاده و قابل درک و عینــی مطــرح کنــم. گام دیگــری کــه برداشــتم ایــن اســت کــه مــا در حوزه هرمنوتیــک نیازمنــد ایــن هســتیم تــا حد امــکان ایــن گونــه مباحث را بومیســازی کنیــم، بیــن مفاهیم غربی بــا نگرشهای بومــی در قلمــروی جغرافیــای خــود پیونــدی برقــرار کنیــم و ایــن دیدگاههــا را بــه مرز عینیتهــا، نیازهــا و واقعیتهای حــوزه فرهنــگ و اندیشــه خــود نزدیــک کنیــم. مباحــث هرمنوتیــک از آنجــا کــه خاســتگاه غربــی دارد بایــد لبــاس بومــی برتــن ایــن دیدگاههــا و نظریــه پردازیها کنیم. ■ در واقــع شــما تــالش کردیــد مباحــث هرمنوتیک و تأویل متن را به زبان ســاده و مثالهایی از ادبیات کهن فارسی و عرفانی کاربردی کنید؟ عمدهتریــن متنهایــی کــه مــورد نظــر بــوده، متنهــای تأویــل پذیــر بــود کــه در ایــن کتــاب آوردم؛ چــون مــا متنهایــی داریــم کــه ویژگــی ذاتیشــان چندگانگــی معنایــی اســت و قابــل تأویــل. بخــش عمــده متــون ادبیاتعرفانــی مــا نیازمند تأویــل هرمنوتیکــی هســتند کــه میتواند بخشــی از کار مــا باشــد. آثــاری کــه زبانی ســخت و دشــوار دارند. شــرح شــطحیات روزبهان بقلی یــا غزلیات حافظ یا بخش قابــل توجهــی از غزلهــای موالنــا نیاز به تأویلهــای هرمنوتیکــی دارنــد. در نتیجه مــن اعتقــاد دارم بــدون دریافتهــا و تأویلهــای هرمنوتیکــی نمیتوانیــم وارد ســمت و ســوی شــعر حافــظ و موالنــا و برخی از متون عرفانی برویم. ■ در مــورد هرمنوتیــک متــن شــناختی بفرمایید کــه هرمنوتیک چند شــاخه دارد یا رویکردهای هرمنوتیک چند سویه است که شــما هرمنوتیک متن شــناختی را مورد توجه و ارزیابی قرار دادید؟ هرمنوتیک در وهله نخســت با آن پیشینه تاریخــی، در آغــاز بــا تأویــل کتابمقدس یعنــی عهد عتیــق و عهد جدیــد بهوجود آمــده اســت. چــون در عهد عتیــق و عهد جدیــد و قــرآن یکســری گزارههــای دینی داریم که نمیتوانیم به شــکل روســاختی بــه درک و دریافت و تفســیر ایــن گزارهها بپردازیــم. هرمنوتیــک دینــی در مرحلــه آغازیــن بــا تأویــل کتــاب مقــدس شــکل گرفته اســت و بنیانگذار آن هم آگوســتین قدیس بوده اســت که ایــن گزاره را مطرح میکنــد: «ایمان بیــاور تا بفهمــی» منتها آگوســتین قدیــس مبانــی کارش را ایمان آوردن قــرار داده بــود کــه منجــر به درک و فهــم متــن میشــود. برخــالف مارتیــن لوتر که چند ســده بعد را ایــن گونه تغییر میدهــد و میگویــد: «بفهــم تــا ایمــان بیــاوری»، هــر کــدام از اینهــا در حیطــه هرمنوتیــک دینــی جای میگیــرد. در کنار هرمنوتیــک دینــی، هرمنوتیــک فلســفی داریم کــه عمدتاً وارد حوزه فلســفهورزی میشود. نظریــه پــردازان بســیار بزرگــی در ایــن حــوزه قــرار میگیرنــد کــه جــزو فالســفه بســیار بزرگ و مدرن هســتند. مثل نیچه، گادامــر، پل ریکور، شــالیر ماخر ...و اینها حدفاصــل هرمنوتیــک دینــی بودند که از آگوستین قدیس شروع میشود و مارتین لوتــر، که پیگیــر این نظریه بودنــد و اولین نظریــه پــردازان هرمنوتیــک ســنتی کــه تأویــل و هرمنوتیــک را از کتــاب مقدس و هرمنوتیک دینی به ســمت و ســوی دیگر بیاورنــد شــالیر ماخــر و هــرشو ویلهلــم دیلتای بودند. ■ پس تا اینجا هرمنوتیک دینی داشتیم و هرمنوتیک فلسفی ...و و هرمنوتیــک متن شــناختی، هرمنوتیک متنشــناختی کــه مــن اعتقــاد دارم اصطــالح درســتی اســت، هدفــش فهــم و تأویــل متنهــای ادبــی اســت. یکســری متنهــای ادبــی داریــم که ایــن متنها به کمک یکسری اصول پنجگانه قابل تأویل و تفسیر، درک و دریافت میشوند. اصولــی کــه مــن مشــخصاً در ایــن کتــاب ذکر کردم، یکی بررســی پیش داشــتههای مفســر و تأویلکننــده متــن اســت. دوم پرســش از تاریــخ و دریافتهای گذشــته. سوم عالقه و انتظار از متن، چهارم کشف مرکز و معنای متن. پنجم تأویل و تفســیر متن، دریافــت موقعیت خواننده و تأویل کننده.