دیالکتیک زیبای شعر و جامعه
دکتر ویلیام بیمن اســتاد انسانشناســی، تئاتر و هنرهای نمایشــی در دانشــگاه بــراون امریکا و رئیــس مرکــز مطالعــات خاورمیانــه در ایــن دانشــگاه، پژوهش های زیادی پیرامون اشکال زبانی و الگوهای فرهنگــی در ایران انجام داده اســت. کتــاب مهــم او به نــام «زبــان، منزلت و قــدرت در ایــران»(6891) یکــی از مهمتریــن مطالعاتی اســت که چگونگی مطالعه زبان در یک بافت فرهنگی - اجتماعی خاص را نشــان می دهد. بیمن در این کتاب می کوشــد نشان دهد که گویندگان زبان میتوانند با کاربرد زبان، واقعیــت را دگرگون کنند و آن گونه که خــود میخواهند جلوه دهند، یعنــی با زبان جادوگری کنند. ایــن پژوهش حاصل تحقیقی میدانی اســت و نشــان میدهد کــه ایرانیان بهطــور خاص از چــه تمهیدات و راهبردهای زبان برای تمشــیت مراودات و تعامالت روزمره استفاده میکنند و زبان فارسی چه ابزارها و امکاناتی دارد که تحقق کنشهای ارتباطی مورد نظر گویندگان را تسهیل میکند. یکی از راهکارهایی که بیمــن پس از تحقیقات میدانی گســترده به آن پی میبرد اســتفاده زیاد از شــعر در گفتوگوهاست. او میگوید: ایرانیان به طور خاص از تمهیدات و راهبردهای زبانی موجود در اشــعار – خصوصاً بیتهای ضربالمثــل شــده - بــرای تمشــیت مــراودات و تعامــالت روزمــره اســتفاده میکننــد و بــه عبارتی در جایــی از بحث نتیجــه میگیرد که شــعر فارســی ابزارهــا و امکاناتــی دارد که تحقق کنشهــای ارتباطی مورد نظر گویندگان را تسهیل میکند. اینجاســت کــه میتــوان نتیجــه گرفــت آنطــور کــه ایرانپژوهــان و بســیاری از جامعهشناســان ادبیــات و شــعر تأکیــد کردهانــد، رفتــار بیــن فــردی ایرانــی بدون تردیــد وجهی زیبایــی شناســانه دارد و این زیباییشناســی که بخــش بزرگــی از آن مربوط به جایگاه رفیع شــعر در بین ایرانیهاســت به اســتعاره های مختلــف در حیات اجتماعی آنهــا میانجامــد. پیچیدگیهــای فوقالعــاده در وزن و قافیــه شــعر کالســیک فارســی و گســتره مضامیــن در آن، تمام احســاس و بافت تعامــل اجتماعــی در زندگــی روزانــه ایرانــی را منتقــل و منعکــس میکننــد و رفتار بین فردی در ایران به نحو گســتردهای با زبان شــعر درهم پیچیده است. درهم تنیدگی زبان و تعامل اجتماعی در ایران حتی در قوام مفاهیم بلندی همچون هویت ملی، دریادلی، مناعت طبع، کرامت و جهان بینی، وارستگی در فرآیند جامعهپذیری نقش اساســی ایفــا میکند. مــا به مثابه ســوژههای اجتماعی با شــخصیت رنــد حافظ همذات میشــویم و با شــاهنامه رســتم بــودن و قهرمان بــودن را تمریــن میکنیــم. مــا با شــعر عطــار جهانگرد جهــان معنا میشــویم و در البه الی ابیات آن رســم عشــق را میآموزیم. با شعر خیام لختی مینشــینیم و چشــم در چشــم جهان، مشق سهلگیری و دم غنیمتشــماری میکنیم. با ســهراب ســپهری با طبیعت یکی میشــویم و با شــاملو بار دیگر عشق را و زبان فارسی را میشناسیم و با شعر فرخی یزدی یک معترض آزادیخواه میشویم و دنیای این دیالکتیک زیبای شعر و جامعه کرانه ندارد.