Iran Newspaper

مبنای مشروعیت حکمرانی در نظریه حکومتی حضرت امام (ره)

در نشست علمی «چرایی عدم مشروعیت حکومتها» بررسی شد

-

نشســت «چرایــی عــدم مشــروعیت حکومتهــا» زمینــهای شــد تــا نامــه سرگشــاده اخیر آیــتاهلل محمد یزدی خطــاب بــه آیــتاهلل شــبیری زنجانی مورد نقد قرار بگیرد.

حجتاالســا­لم والـــــــ­ــــــمسلم­ین مســیح بروجــردی نــوه امــام (ره) کــه بــه همــراه کاظــم قاضــی زاده، داود فیرحــی و صــادق حقیقــت در ایــن نشســت حضــور یافته بود، در ســخنان خــود با ایــن جمعبنــدی کــه «اعتبار و مشــروعیت مناصــب و حکومتهــا -اعم از مرجعیت و جمهوری اسالمی و رهبــری- محتاج فتوای فقیه اســت» بــه نقــد مطالب مطــرح شــده در نامه سرگشــاده آیــتاهلل یــزدی پرداخــت و گفــت: «متأســفانه امــروزه ســخنانی وارونه شنیده میشود و گمان میشود که احتــرام و اعتبــار فقهــا از جمهوری اســالمی و مرجعیــت و رهبــری گرفته شــده اســت؛ انتظــار ایــن اســت کــه روحانیــت انقالبــی نیــز در چارچــوب فقه، پایههای علمی و مبانی حکومت مشروع و غیر مشروع را مستدل کنند و دفاع علمی از آن انجام دهند؛ نه اینکه بــا روشهای غیــر علمی، یــک نظریه فقهی را به گمان خود تحکیم کنند.»

به گزارش جماران، در این نشســت کــه بــه میزبانــی نمایندگــی مؤسســه تنظیم و نشــر آثار امام خمینی(ره) در قــم برگزار شــده بود، صــادق حقیقت عضــو هیــأت علمــی دانشــگاه مفیــد نیــز به تبییــن نظــر امــام (ره) در باب نقش مردم در حکومت و مقایســه آن بــا نظریــات روحانیونی چــون آیتاهلل مصبــاح یــزدی پرداخــت و گفــت: «آیتاهلل مصباح یــزدی میگوید نظر مردم برای تأسیس یک حکومت شرط است اما وقتی حکومت اسالمی تشکیل شــد، مردم نقشی در مشروعیت بخشی بــه آن ندارند و میتــوان حتی اکثریت مردم را برای مانــدگاری این حکومت اســالمی سرکوب کرد، در حالی که نظر امــام خمینــی(ره) دقیقــاً مخالف این نظر است.»

حقیقــت بــا بیــان اینکــه در بحــث مشــروعیت و عــدم مشــروعیت حاکمیــت، دو نظریــه والیــت محــور و نظــارت محــور وجــود دارد کــه بــا هم متفــاوت اســت، گفــت: «بــر اســاس برخــی از نظریههــا، جایــگاه والیــت بــرای حاکم جامعــه، در زمــان غیبت امــام معصــوم وجود نــدارد، بلکه این جایــگاه یــک جایــگاه نظارتــی اســت کــه البته ایــن نظریه با نظریــه مرحوم آیــتاهلل العظمی منتظری هم راســتا میباشد.»عضو هیأت علمی دانشگاه مفید قم، در ادامه بحث خود با اشــاره به شــرایطی که گاهی یــک حکومت از منظر فقهی مشــروع جلــوه میکند اما مردم او را قبول ندارند و یا شرایط کامالً برعکس میشود، گفت: «اگر حکومتی از نظر مشــروعیت و مقبولیت روی کار آمــد و مــردم هــم او را قبول داشــتند و جایــگاه این حکومــت را تثبیت کردند امــا بعــد از مدتی، اگر مشــروعیت این حکومت از دست رفت، نظر مردم چه میشــود؟ در اینجا نظریــات مختلفی وجــود دارد کــه بــرای مثــال آیــتاهلل مصباح یزدی میگوید نظر مردم برای تأســیس یک حکومت شــرط است اما وقتی حکومت اســالمی تشــکیل شــد، مــردم نقشــی در مشــروعیت بخشــی بــه آن ندارند و میتــوان حتی اکثریت مردم را برای مانــدگاری این حکومت اســالمی ســرکوب کــرد، در حالــی کــه نظر امــام خمینی(ره) دقیقــاً مخالف این نظر اســت و در یــک نقل قول هم کــه از ســوی یــادگار امام مرحــوم حاج ســیداحمد خمینــی(رض) نقل شــده به این صورت اســت که بــه امام راحل گفتنــد اگر مــردم شــما را نخواهند چه میکنیــد؟ کــه ایشــان پاســخ میدهند حکومــت را رهــا کــرده و بــه قــم بــاز میگردم تا امور طلبگی و حوزوی خود را پیگیری کنم.»حقیقت، با بیان اینکه در بحــث از چرایــی عــدم مشــروعیت حکومتهــا، نمیتوانیــ­م بــه دیــدگاه فقهی تنها بســنده کنیم بلکه باید نگاه فلسفه سیاسی و نگاه جامعهشناخت­ی را هم لحــاظ کرده باشــیم، گفت: «اگر یک نظامی به شــکل تئوریک، مشروع بــود امــا از نظــر جامعهشــنا­ختی و در نــگاه و نظــر مردم ایــن مشــروعیت از دســت رفته باشد، چه باید کرد؟ اعتبار فقــه در پاســخ به ایــن ســؤال حداقلی اســت و البتــه نبایــد انتظار داشــت که تمام ســؤاالت پاســخ داده شــود؛ البته فقه سیاســی اعتبار دارد امــا در همین محــدوده که احکام و تکالیف را مطرح کنــد کــه این تمــام پاســخ به ســؤال ما نیست.»حجتاالســا­لم والمســلمی­ن داوود فیرحی نیز در سخنانی با اشاره به این نظریه تاریــخ فقه که «حکومتها نامشــروع هســتند مگر این کــه خالف آن ثابــت شــود»، ترجیــح داد بــه ایــن پرســش پاســخ دهد که «چطور بحران مشروعیت، تبدیل به زوال مشروعیت میشــود.»فیرحی بــا بیان اینکــه زوال مشروعیت در دو جا رخ میدهد، یکی وقتی که مشروعیت حکمران زوال پیدا کند امــا خود حکومت همچنــان مورد توجــه جامعه اســت» و دیگــری وقتی که «با وجود از دست رفتن مشروعیت حکومت، مردم حساس میکنند هنوز میتوانند با قانون فعلی جامعه شان، بــه راه خود ادامــه دهند»، افــزود: «در دو امــکان گفته شــده، بــه لحاظ عقلی و تحلیلــی فاصلــه وجــود دارد، چه آن که در مســأله اول، بین نهاد حکومت و شخص حاکم تفکیک قائل میشویم و میگوییم کلیت حکومت خوب است و فقط حاکم مشروعیت خود را از دست داده اســت اما در مسأله دوم، حرف از عدم مشروعیت کلیت حکومت است امــا در این مســأله هــم قانون اساســی آن جامعه همچنان مورد قبول اســت و فقط حکومت مشــروعیت خــود را از دست داده است.»وی در ادامه سخنان خــود با بیــان این که در ســنت فقاهتی مســلمانان، میگفتنــد کــه حاکم بعد از کســب مشــروعیت برای حکمرانی، بــه دو علــت ممکــن اســت نامشــروع شــود، گفــت: «گاهــی یک حاکــم بعد از قــرار گرفتــن در جایــگاه حکمرانــی، شــرایط قبلی که موجب رســیدنش به ایــن جایگاه شــده را از دســت میدهد و مثــالً از طریق عدالت به طریق ظلم مــیرود و در ایــن صــورت مشــروعیت خــود را از دســت میدهــد و گاهی هم کشــف میشــود که اوصــاف الزم برای یــک حاکــم را از ابتدا هم نداشــته و به اشتباه در این جایگاه قرار گرفته است؛ در این صورت هم مشروعیت او از بین مــیرود.» این اســتاد حوزه و دانشــگاه اضافــه کــرد: «گروهــی بــر ایــن عقیده هســتند که زوال مشروعیت یک حاکم را میشــود تشــخیص داد و البتــه ایــن تشــخیص یــا از طریق عقــال و نخبگان جامعــه و یا از طریق ارجاع به رضایت عامه، امکانپذیر اســت؛ یعنی رضایت عامه، نــه فقط در تأســیس حکومت و یا شروع حکمرانی یک حاکم، بلکه در ادامه هم مهم است.»

فیرحــی در ادامــه حکومــت را یــک امانت دانســت که بخشــی از آن مالکانــه و برخی شــرعیه اســت. او در ایــن بــاره افــزود: «در همیــن دولــت جمهــوری اســالمی، از 20 وزیــر یــک دولــت، حداکثــر 4 مــورد میتوانــد در امتداد سنت و امانات شرعیه تعریف شــود کــه حــاال برخــی معتقدنــد وزیر خارجه، وزیر کشــور، وزیــر دفاع و وزیر اطالعــات از ایــن دســته هســتند اما از این 4 مــورد که بگذریــم، بقیه امانات مالکانــه اســت؛ یعنــی امانــات مردم اســت و دولــت و حکومــت، حتــی اگر مشــروعیت الزم را هم داشــته باشــد، اما با نظر مردم عمل نکند، به حیطه ظلم وارد شده است. مرجع تشخیص هم در این مســأله مردم هســتند و راه دیگری نیست.»

 ??  ?? صادق حقیقت داود فیرحی کاظم قاضی زاده مسیح بروجردی
صادق حقیقت داود فیرحی کاظم قاضی زاده مسیح بروجردی

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran