Iran Newspaper

به اسارت منتهی شد

-

گروه حوادث/ پسر جوان پس از سرقت یــک و نیــم کیلــو طــال از خانــه دختــر ثروتمند، او را ربود و 15 روز در مخفیگاه شیطانیاش به اسارت گرفت. بــه گــزارش خبرنــگار جنایی «ایــران»، چنــدی پیش مــرد ثروتمندی بــه اداره پلیــس رفــت و از ناپدیــد شــدن دختــر 22 ســالهاش به نام ســحر خبر داد. این درحالــی بود که مــرد میانســال مدعی شــد چنــد روز قبــل از ناپدیــد شــدن دختــرش، از خانــه او یــک کیلــو و نیــم طال سرقت شــده است. با شکایت مرد میانســال تحقیقات بــرای یافتن دختر جوان آغاز شــد. در بررسیهای صورت گرفتــه مشــخص شــد دختــر جــوان بــا پســری در اینستاگرام آشــنا شده است. ایــن درحالــی بــود کــه کارآگاهــا­ن اداره شــانزدهم پلیــس آگاهــی پایتخــت در بررســیهای خــود دریافتنــد آخریــن فردی که با ســحر در ارتباط بوده همان پســری است که در اینستاگرام با او آشنا شده است. با شناســایی پســر جــوان به نــام آرش، مشــخص شــد او چند روز قبل خانهای را اطــراف تهــران اجــاره کرده اســت. با بــه دســت آمــدن مخفیگاه پســر جوان ، مأمــوران بــه دســتور بازپــرس شــعبه چهــارم دادســرای امــور جنایــی تهران وارد خانه ویالیی شدند. به محض ورود مأمــوران، آنها با صحنه وحشــتناکی رو به رو شــدند. سحر که دو هفته از ناپدید شدنش میگذشــت در خانه ویالیی به اسارت درآمده بود. دختــر جــوان آزاد و آرش توســط کارآگاهــا­ن مبــارزه بــا جرایــم جنایــی بازداشت شد. سحر به کارآگاهان گفت: با آرش در اینستاگرام آشنا شدم. پدرم کارخانه دار اســت و وضــع مالی خوبی داریــم. آرش خــودش را مهنــدس معرفــی کرده بود و از وضع مالی خوب و زندگیاش در شــمال شــهر میگفت. ارتبــاط مــا ادامــه داشــت و هر بــار او از عالقــهاش بــه مــن میگفــت و اینکــه قصــد ازدواج بــا مــن را دارد. تــا اینکــه چند روز قبل او مرا به رستورانی دعوت کرد اما به محض اینکه سوار بر خودرو او شــدم شروع به حرکت کرد و به جای نامعلومی رفت. ســاعتی بعد او مرا بــه خانه ویالیی برد کــه در اطــراف آن هیچ خانــهای وجود نداشــت. داخل خانه مــرا حبس کرد و مــورد آزار و اذیت قــرار داد. از من فیلم گرفت و تهدید کرد که اگر با او همکاری نکنــم و پولهایــی را کــه میخواهــد به او ندهــم فیلمهــا را در فضــای مجازی منتشــر خواهد کرد. من 15 روز در خانه او زندانی بــودم و از آنجایی که خانهای کــه آرش در آن بــود بــه هیــچ خانــهای نزدیک نبــود و دور تا دورش بیابان بود هر چه فریاد هم میزدم کسی صدایم را نمیشــنید. از طرفی داخل حیاط نیز چند ســگ هــار و درنــده وجود داشــت کــه اگــر میخواســتم وارد حیــاط شــوم ســگها به مــن حمله میکردنــد و مرا زنده نمیگذاشتند. بــا اظهــارات دختــر جــوان، مأمــوران بــه بازجویــی از آرش پرداختنــد. او در تحقیقات گفت: وضع مالیام بد است و همیشه دلم میخواست که پولدار شوم. به همین دلیل تصمیم گرفتم یک شبه ره صــد ســاله را طــی کنــم. یــک روز کــه داخــل قهوه خانه نشســته بــودم یکی از دوستانم به شوخی گفت اگر میخواهی پولدار شوی زن پولدار بگیر، اما من پولی نداشــتم که بــا آن به خواســتگار­ی بروم چه برسد که زن پولدار بگیرم.اما همین حــرف جرقه پولــدار شــدن را بــه ذهنم انداخت.دراینستاگر­امدخترانثر­وتمند را پیدا میکردم و درنهایت موفق شــدم با ســحر دوســت شــوم. اولین باری که با او قرار گذاشــتم در یک فرصت مناسب مخفیانه کلید خانه شان را برداشتم و با کمک خمیر از روی آن ساختم. بعد هم وارد خانه شــان شــدم و یــک و نیم کیلو طال ســرقت کردم. طالها را فروختم و با آن یک خــودروی جک خریدم و مابقی پــول را هم خانــه ویالیی اجــاره کردم تا بتوانــم نقشــهام را اجــرا کنــم. مــن آدم ربایی و اســارت 15 روزه را قبول دارم این کار را بــرای این انجــام دادم که بتوانم با تهدید از دختر جوان پول بگیرم. اما آزار و اذیــت و فیلــم ســیاه را قبــول ندارم.به دنبال اظهارات پســر جوان، او به دستور بازپرس شــعبه چهــارم دادســرای امور جنایی تهــران در اختیار کارآگاهان اداره شــانزدهم پلیــس آگاهی قــرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran