Iran Newspaper

کارگردانی که هنوز بهترین فیلمش را نساخته

- رضا فکری منتقدسینما

وودی آلــن را بایــد اســتاد بیبدیــِل شــرح و بســط دادن بــه درونمایــه در فيلــم در نظــر گرفت. تفســيرهای­ی کــه اغلب به شــكل گفتار روی تصویر جاری میشــود و همعرض موسيقی فيلم، گوشنواز است. صدایی که هم پيشزمينهای محتوایی برای مخاطب ایجاد میکند و هم تحليلی فلسفی و اجتماعی از اوضاع و احوال زمانه به دســت میدهد. او کارگردانی اســت کــه ابایی نــدارد از اینكه عصاره فيلمــش را در همان ابتدا و در چنــد خط اول بــرای مخاطبش عيان کند. این صدای آشــنای زیــر متــن، از همان فيلم آغازیناش «پول را بــردار و فرار کن» حضــور دارد. فيلمی که به این شــيوه، وجهی مســتندگون­ه هم پيدا کرده است. او این مستندسازی فيک را بعدها در «زليگ» هم به کار برد. در قصه آدمی که هویت بخصوصی ندارد و هر لحظه همچون آفتابپرست به رنگی درمیآید. گفتار مستقيم و رو به مخاطب در «آنی هال» هم به کار رفته است. فيلمی که وودی آلن در قالب شــخصيت اصلی و در همان ابتدای فيلم روی پــرده ظاهر میشــود و بــا یک لطيفه قدیمــی نظریهاش را دربــاره روابط انســانی بســط میدهد و مشــكل رابطهاش را بــا آنــی توضيــح میدهــد. او در راه تبيين نظریــهاش تا آنجا پيش میرود که در سكانسی بینظير خو ِد مارشال مک لوهان و نظریــه دهكــده جهانــیاش را وارد فيلــم میکنــد تــا پاســخ کجفهمیهای شخصيت داســتانیا­ش را بدهد. او همينطور در فيلم «عشــق و مرگ» در یک مقدمه مفصل، یک شــمای کلــی از وضعيت خانواده روس شــخصيت اصلی داســتان به دســت میدهــد و دليل تــرس او را از مرگ شــرح میدهد. در فيلم «منهتن» هم از همان ابتدا به مخاطبش یادآور میشود که این فيلم درباره شهر منهتن است. او همينطور در ابتدای فيلم «ویكی، کریســتينا، بارســلونا» هم مفصل درباره ویكی و کریســتينا حرف میزند و تمام ریزهکاریها­ی شخصيتیشــا­ن را بــرای مخاطب رو میکند. به شــكلی کــه وقتی خوان آنتونيو آن پيشنهاد شــوکآور را میدهد، حدس اینكه کریستينا از آن استقبال میکند اما ویكی با اکراه میپذیرد، برای مخاطب کار دشواری به نظر نمیرسد. در فيلــم «چــرخ شــگفتانگي­ز» هــم در همــان ابتــدا و در موقعيت ســاحلی در امریكای دهه پنجاه، جوانی را به ميدان میآورد که رو به دوربين ســودای نویسندگیاش را با مخاطب در ميــان میگــذارد و داســتانی را تعریــف میکنــد که خودش شــخصيت کليدی آن اســت. پليس ســر چهــارراه «تقدیم به ُرم با عشــق» هم همين نقش را در داســتان ایفا میکند. او در چند جمله همه شــخصيتهای داســتان را معرفی میکند و یــک پيشزمينه از عادتهــای زندگی و طبقه اجتماعیشــ­ان بــه دســت میدهد و قصــه آشــنایی ميكلآنجلو و هيلــی را تا مهيا شــدن برای ازدواج تنها بازگو میکند و مخاطب را از شــر اطالعــات اوليــه و حوصلهســرب­ر فيلم خــالص میکنــد و او را مستقيم به اصل داســتان میرساند. او در همان ابتدای فيلم مهــم «امتياز نهایــی» هم نظریه دیگری طــرح میکند، اینكه شانس و اقبال تا چه اندازه در زندگی میتواند مهم باشد. وودی آلــن پيش از اینكه کارگردان مهمی باشــد، نویســندها­ی قابل است. شاید برای همين هم است که سه اسكار فيلمنامه و یک اسكار کارگردانی در کارنامهاش دارد. مقدمهها، نریشنها و دیالوگهــا­ی او بینظيــر هســتند و اغلــب ســكانسهای فيلمهایش هم با همين گفتارها پر شدهاند. کارگردانی که حاال هشتادوســه ساله اســت و همانطور که خودش میگوید هنوز برای ساختن بهترین فيلم عمرش فرصت دارد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran