چرِخ اقتصاِد آب
از آنجــا کــه در عرصههــای مدیریتــی و خــط مشــی گــذاری، صرفاً نظرات کارشناســی، آمار و اطالعات تخصصی راهگشــا بــوده و برنامهریــزی بر مبنــای آن اثربخش اســت، بهرهگیری از شــیوههای ناپایــدار، رونــد توســعه را مختــل کــرده و باعــث ناکارآمــدی سیســتماتیک میشــود. بعیــد میدانــم چنیــن شــرایط ویژهای در ســایر کشــورها سابقه داشته باشــد که افراد در رشــتههای غیرتخصصی و حتی غیرتجربی خود، عالوه بر اظهارات کارشناســی! بــر نظرات خویش نیز پافشــاری کرده و بــر آن تأکید کننــد. اظهاراتی کــه در خوشبینانهترین حاالت، نشانی از بیبضاعتی و یا ساده انگاری گوینده دارد و در بدبینانهترین حالت میتواند اظهاراتی هدفمند و مغرضانه با منظور رسیدن به اهدافی از پیش تعیین شده تلقی گردد. سخن گفتن از مصرف 80 یا 90 درصدی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی، ادعایی اســت که نه تنها مســتندی تا کنون بر آن ارائه نشده است که مستنداتی بر رد آن نیز وجود داشــته و بارها منتشــر شــده اســت. علیرغم اینکه حتی در کشــورهای توسعهیافتهنیزباالترینمیزانمصرفمربوطبهتولیداتبخشکشاورزیویاصنایع وابسته به آن است، اما ادعای چنین میزان مصرفی عجیب و کمی دور از ذهن است. ادعایی عجیب و دور از ذهن که بر این باور است که سایر مصارف مانند: شرب خانگی، تجاری، صنعتی، فضای سبز شهری ...و تنها01 الی02 درصد مصرف کشور را تشکیل میدهد.ادعاییکهبرمبنایآمارغلطواطالعاتغیرتخصصیوغیرکارشناسیشکل گرفته و مبنایی برای هجمههایی بعضاً مغرضانه به بخش کشــاورزی شــده اســت. هجمههایی عجیب با سخنانی که فارغ از صحت یا عدم صحت آن، توسط برخی از افرادی بیان میشود که حتی در برنامهها و سیاستهای تشویقی، تبلیغی، ترویجی و آموزشــی مجموعههای تحت تصدی خود، گام مؤثری در راســتای کاهش مصرف برنداشتهاند. آنها صرفاً با «مدیریت شعار محور» و هجمه به بخش کشاورزی تالش میکنند تا «چر ِخ اقتصا ِد آب» را بهتر و بیشــتر بچرخانند تا در پوشــش شــرکتهای خصولتی خدمات رسان در این حوزه، سود بیشتری را به واسطه بهرهبرداری عمومی از منابع آبی (در مصارف غیر کشاورزی) به دست آورند! متأسفانه باید اذعان کرد که در کشورما، توسط «خود متخصص پنداران غیر مطلع!» آمارهایی غلط ارائه میشود و موضعگیریهایی بیاساس که بر پایه این آمار شکل میگیرد و تصمیم گیریهایی نیز بر مبنای این آمارها و موضعگیریها انجام میشــود. از این رو پر بیراه نیســت اگر ادعا کنیم که مشکل اصلی کشور، بیش و پیش از آنکه تهدید خارجی و سیاستهای ناجوانمردانه دولتهای متخاصم، بحرانهای طبیعی و غیرطبیعی، فساد، تهاجم فرهنگی ...و باشــد، بیبرنامگیها و عدم تخصص برخی از به اصطالح کارشناسانی اســت که با اظهار نظرهای بدون پشــتوانه مطالعاتی و تحقیقاتی، باعث شکلگیری دیدگاههای غیرکارشناســی بعضاً مخّربی در مدیران فرادســت خود میشوند که در نهایتتصمیماتایشانموجببروزمعضالتیدرحوزهاقتصادیکشورمیشود. افرادی بدون دانش و یا فاقد تحصیالت تخصصی و حتی اطالعات تجربی در بخش کشــاورزی بر پایه احکام مدیریتی و یا ابالغ مسئولیتهایی با عناوین پر طمطراق، به ســادگی«متخصص بخش کشاورزی» و یا «کارشــناس آینده پژوهی» شدهاند و بدون استناد به منبعی علمی یا اعالم رفرنس تخصصی و یا حتی مرجعی رسمی و مستند در اظهــار نظــرات خود، آمــاری غیر کارشناســی را ارائه میدهند و نهایتــاً بر مبنای آن نتیجهگیری میکنند که تعطیلی کشاورزی در کشــور و یا بستن چاههای آب کشاورزی تنها راهکار حل بحران آب کشور است! این کارشناسان در تحلیلهای خود نمیگویند کهباتعطیلیبخشکشاورزی،معضالتزیستمحیطیخصوصاًریزگردهاراچگونه مدیریت خواهند کرد؟ و یا اقتصاد خانوارهای کشاورز و روستایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم به همین منابع آبی وابسته است را چگونه باید تأمین کرد؟ و یا شاغالن در بخش کشــاورزی را باید به ســوی کدام مرکزی برای اشتغال و کسب درآمد هدایت کرد؟ویابرنامهایشانبرایمقابلهمعضالتمهاجرتروستاییانبهشهرهاومدیریت آســیبهای اجتماعی و مشکالت حاشیه نشینی حاصل از این اتفاق چیست؟ بدون اقامه دالیل مستند، پیشنهادات کارشناسی و یا ارائه راهکار عملیاتی مشخص، سخن گفتن از تعطیلی بخش کشــاورزی بســیار آســان و همراه کردن بخشــی از افکار مردم عامی کوچه و بازار بســیار ســهل الوصول اســت. اما مهم آنجاســت که نتیجه این نوع موضعگیریها و اظهار نظرات غیرکارشناسی، تهدید جدی روند زندگی عادی مردم اســت. نابودی کشاورزی، از تهدید شرایط اقتصادی و درآمد خانوارهای زحمت کشی که شرافت و صداقت شان عاریهای نبوده و نیست آغاز شده و نهایتاً به تهدید امنیت غذایی همه شــهروندان و یا حتی تضعیف امنیت دفاعی کشــور منجر میشــود. این اتفاق در مقطع زمانی کنونی (که کشورمان در آستانه ورود به شرایط ویژه اقتصادی در اثرسیاستهایناجوانمردانهدولتهایمتخاصماست)تهدیدامنیتغذاییکشورو تحدیدخودکفاییدرتولیدمحصوالتاساسی،نمیتوانددرراستایحفظمنافعملیو مصالحعالیهکشورتعبیروتفسیرشود.دیدگاههاییناصحیحکهاگرتحلیلشانبرخاسته از دانش تخصصی و اطالعات کارشناسی باشد، هرگز به سادگی دم از محدودیت و یا تعطیلی بخشی نمیزنند که ارزش تولیدات آن بیش از 70 میلیارد دالر و سهمش در فضای کسب و کار کشور بیش از 30 درصد (به صورت مستقیم و غیر مستقیم) است. بخشــی که میزان صادرات محصوالت خام و فرآوری شــده آن 13.6 درصد صادرات کاالهایغیرنفتیکشوراستوبررسیاشتغالدربخشهایعمدهاقتصادینیزنشان میدهد که در ســال ۶931، بخش کشــاورزی با 17.6 درصد، پله ســوم از سهم اشتغال کشور را به خود اختصاص داده است. آمارهای رسمی در حالی از سهم 17.۶ درصدی بخش کشاورزی از کل اشتغال کشور حکایت میکنند که سهم این بخش از کل تولید ناخالص داخلی در سال ۶9 در حدود 10 درصد بوده که بر این اساس میتوان ادعا کرد، ســهم اشتغال این بخش 70 درصد بیش از سهم تولید ناخالص آن است. دلیل این امر به هزینه کم ایجاد اشــتغال در بخش کشــاورزی بازمیگردد؛ وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعینیزچندسالقبلادعاکردهبودکهایجادهرشغلدربخشپتروشیمینیازبه یکمیلیاردتومانسرمایهگذاریدارد،بااینهمهایجادشغلدربخشکشاورزیکمتر از 0۵ میلیون تومان سرمایه میخواهد. از اینرو میتوان ادعا کرد که بخش کشاورزی، بارزترین نماد، اقتصاد مقاومتی است که توانسته است عالوه بر رونق در تولید داخلی و حفظ اســتقالل کشــور در زمینه محصوالت غذایی، با کمترین سرمایهگذاری و بدون وابســتگی به منابع ارزی، اشــتغال موجود در بخش کشــاورزی را حفظ کرده و اشتغال پایدار و مولد را در مناطق کمتر توسعه یافته و روستایی ایجاد کند. نهادها و مراکزی که اهتمام جدی و پیگیری شبانه روزی آنها در تعطیلی (و نه حتی تبلیغ مصرف بهینه، صرفهجویی یا کاهش مصرف) منابع آبی در بخش کشاورزی است، هیچ گونه عنایتی بــه برنامهها و فعالیتهای مجموعه جهاد کشــاورزی در خصوص آمــوزش و ترویج کشتمحصوالتبانیازآبیکموصرفهاقتصادیبیشتروتغییرالگویکشتبرمبنای اقلیم آب و هوایی ندارند و از برنامه محوری و مســتمر وزارت جهاد کشــاورزی جهت اصالح الگوی مصرف به وســیله اجرای ســامانههای نوین آبیاری در اراضی کشاورزی که باعث صرفهجویی ساالنه 7.9 میلیارد متر مکعب در مصرف آب میشود غافلند. برنامهریزیوتخصصمحوریدرتصمیمگیریها،انصافوصداقتدراظهارنظرها، تجربه و توانمندی در اجرا توأم با آموزش دقیق، اطالعرسانی صحیح و فرهنگسازی اثرگذار در همه بخشها (کشــاورزی، شرب، تجاری، صنعتی، فضای سبز شهری )...و راهکاریبرایعبوراز«بحرانآب»است. راهکاریکهانتفاعشعمومیوجامعهمحور خواهدبودونهصرفاًچرخیدن«چر ِخاقتصاِدآب!»