Iran Newspaper

روز دوم دانشجویی در کالیفرنیا

-

3 دوران دانشــجویی مــن در امریکا بــود و در آنجا تحصیالت عالیــه را آغــاز کــردم. روز دوم ورودم بــه امریــکا در ایالــت کالیفرنیا کنگرهدانشج­ویانایرانی­دردانشگاهب­رگزارمیشد که با محل سکونت من نیم ساعت بیشتر فاصله نداشت. یکی از اقوام که من در منزل آنها اقامت داشتم، درباره این کنگــره به من گفت و از من خواســت به آنجــا برویم. چون قــرار بــود دانشــجویا­ن ایرانی کنــار هم جمع شــوند. حدود 2 هــزار دانشــجو آمده بودند و در ســخنرانیه­ایی که انجام میدادنــد، خیلی صریح و واضح علیه نظام شاهنشــاهی شعار میدادند و سخن میگفتند. آن فضا برای من که تازه از جــو خفقان ایران بیــرون آمده بودم، خیلــی جذاب بود. ظهر که شــد، از یکی از مســئولین برگزاری کنگره پرســیدم کــه «آقا اینجا قبلــه از کدام طرف اســت؟ میخواهم نماز بخوانــم.» نگاهی بــه من کرد و گفت: «تو اگر میخواســتی نمــاز بخوانــی، چــرا آمــدهای امریــکا؟» گفتم: «کجــا باید میرفتــم؟» گفت: «باید میرفتی نجــف؛ پیش خمینی.» گفتم: «یعنی توی امریکا نمیشــود نماز بخوانی؟» گفت: «نــه». گفتــم: «خیلی خب؛ حــاال من میخوانــم و ببینیم که میشــود یا نه.» یک ساک دســتم بود که در آن سجاده، جانماز، قطبنما و قرآن داشتم. با پیدا کردن جهت قبله و پهن کردن ســجاده نماز روی زمین چمن، نماز خواندم؛ ولی برایم خیلی ســنگین تمام شــد که فردی دربــاره امام بی ادبانــه صحبــت کرد. از دوســتم پرســیدم کــه اینها کی هستند و این حرفها چیست؟ گفت: «بیشتر نیروهای چپ و تودهای هســتند.» ساعتی بعد در صف ناهار که حدود دو هــزار نفر بودند و ولولــهای برپا بود، دو خانم محجبه دیدم که در آن فضا روســری بر سر داشتند. نزد دو خانم محجبه رفتم و سالم کردم. یکی از دو خانم من را شناخت و گفت: «شــما فالنی برادر فالنی نیســتی؟» گفتم: «چرا.» آنجا به من گفتند که کنگره امروز تصمیم گرفته بورســیه افتخاری یک دانشجوی ایرانی مسلمان را لغو کند. پرس و جو کردیم دیدیــم مصطفی چمران اســت که عضویــت افتخاری که کنفدراسیون به او اعطا کرده بود به دلیل مسلمان بودنش پس گرفته شــده. شــب ما را همراه چمــران دعوت کردند. 5 نفــر آنجــا جمع شــدیم کــه به اصطــالح بچه مســلمان بودیم و تصمیم گرفتیم تا مجمعی تشکیل داده و بتوانیم با چمران صحبت بکنیم. همانجا تصمیم گرفتیم انجمن اســالمی را به هر شکلی شده تشکیل دهیم تا بتوانیم بچه مســلمانان­ی که مثــل ما میآینــد و بی پنــاه میمانند، پناه و جایــی داشــته باشــند. در این زمینــه خوشــبختان­ه موفق شــدیم و ایــن یکــی از بهتریــن خاطــره دوران دانشــجویی ما شد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran