Iran Newspaper

طرح‌زدن‌به‌زندگی

-

دوران دانشــجویی، هنگامــهای اســت بــرای پخته شــدن یا ملموس تــر بگویــم، ورز خــوردن برای زندگــی. همان طور کــه نانــوا خمیــر را میگردانــد و بــه آن شــکل میدهــد، در دوران دانشــجویی هم جوان ایرانی چرخ میخورد و شکل میپذیــرد. منتهــا تفاوتــش آن اســت کــه آن کســی کــه به دانشــجو شکل میدهد و او را از حالت بیشکل، هیجانی و حاضرجــواب دوران نوجوانی به فــردی دارای تمایز، آینده اندیش و ســنجیده نگر تبدیل میکند، خود وی است. خود دانشــجو اســت که رشــته خود را انتخاب میکند و در بافت دانــش آن فــرو میرود تا بــه یک آرکی تایــپ اجتماعی در ذیل یک تشخص حرفهای آکادمیک درآید. پیشــتر، در جامعــه مــا نوآموزهــا توســط والدیــن، یــا بزرگترهــا­ی دیگــری کــه در جامعه بود، در مناســکهای گــذار شــرکت میکردنــد تــا در پایــان نوجوانی بــه چوپان، دهقــان روســتایی یــا شــاگرد صنف تبدیــل شــوند. نوآموز، تحــت دســتورهای کارکــردی و اطاعتهــای پیدرپــی یــاد میگرفــت تا چگونه نســخهای تکــراری از همانی باشــد که پیشتر در پدر، آقا یا اوستایش بوده است. اما دانشــجو در دانشــگاه میآموزد تا با توجــه به کتابها و مســألهها، بیشــکلی، هیجــان و نقــادی خود را بــه نیرویی برای تبدیل شــدن به فردی خالق بــه کار گیرد. از آن رو، او نــه خمیری که به ناخن میزیبد، بلکه در حال طرح افکنی خویشتن خود است. به جای آنکه تکرار و تقلید را بیاموزد، دنبال پیمودن بخشی از راه بیپایان زندگی است. اما این یک معنای آرمانی اســت و بســیاری شــاید دوست داشــته باشــند بــه شــکل مریــدوار یــا نــه چنــدان ریاضــت کشــانه راه بپیماینــد، امــا ایــن کنــه معنایــی اســت که یک دانشــجو در ذهن میپرورد. دانشــجو بهدنبــال تمایز خود، داشــتن نگاهــی به آینده و جســتن فرصتهای خالقیت یا سنجشــگری در زندگی است. اما در واقع نسبت به آنکه آیا واقعــاً ایــن کار را میتوانــد بخوبی انجام دهد یــا نه، دودل اســت و از امکانات و شــرایطی که برای تحقق این معنا در مسیر زندگی او مهیاست گلهمند است. بهعنــوان یــک ســنخ از آتیــه ایــن دانشــجویا­ن؛ پرســتاران بیمارستان به جای دانش و نظریههای رشتهای خودشان، در ســفارشهای علم پزشکی نامرئی میشدند. شاید یکی از دالیــل گالیه دانشــجو و تردیــدش از پایانبندی حضور و وجودش در دانشــگاه این اســت که راه خالقیتی که تصویر او از آینــده و شــکل دادن بــه خــود بــوده، بســته اســت. از ایــن روســت که ناخنهای طــرح افکنی او به خود و کســب تمایــزش کند میشــود. با این حال، دانشــجویا­ن این معنا را در ذهــن دارنــد و بــه حقیقــت آن ایمان دارنــد، هر چند تردیدهــای زیــادی بــرای سســت شــدن عمــل ورزی آنان وجود دارد و از ایشان میخواهد درسها را به شب امتحان بیندازند و پایان نامه را جدی نگیرند، چرا که جدیتی برای خالقیت در آیندهشان نیست. اما این روح پرشــور و هیجان دوران نوجوانی است که هر سال به دانشگاه میآید و دامن آن را پر از سؤال میکند و پیــش از آنکه در کرختی بیمعنایی فرو رود، فرصتی تازه برای طــرح زدن به زندگــی میآفریند. از ایــن رو، زندگی روزمــره دانشــجویی، همــواره پــر از ســؤال، بــرای کســب مهارت، نگاه به پیش رو و فهم مقوالت اســت که بتدریج او را به فردی متمایز، آینده اندیش و سنجیده نگر تبدیل میکند.

 ??  ?? پژوهشگرفره­نگعامه
پژوهشگرفره­نگعامه

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran