Iran Newspaper

ازمنبرنمیآ­ید مثلعلیحاتم­یفیلمبسازم

گفتوگوی «ایران» با بهروز افخمی، درباره تئاتر، سینما و تلویزیون

- مهدی جیرودی روزنامه نگار

بهــروز افخمی نامیســت که یــادآور آثار ماندگاری در ســینما و تلویزیون اســت. در کارنامــه هنــری او نقاط عطــف فراوانی وجود دارد کــه بعضی از آنها چــه بخواهیم و چــه نخواهیم نام او را در تاریخ ســینمای پس از انقالب ثبت میکنند. شــاید به قول خودش کمی هم خوششانس بوده ولی او کارگردانی مؤلف و دارای دیدگاه و زبانی شخصی در سینماســت و با اینکه در بسیاری از گونهها و قالبهای مختلف کار کرده همواره نگاهش مشــخص و معرفیکننده سبک و ســیاق خویش است. او همچنین اولین کارگردانی است که وارد گود سیاست شده و بهعنوان نماینده مردم تهران در ششــمین دوره مجلس شــورای اسالمی، از نزدیک با مســائل سیاسی- فرهنگی سر و کار داشته است. افخمی تجربهاندوز­یهای مختلفی داشته؛ با ساخت آثار متفاوتی از آثارکمدی و جدی گرفته تا ســریال (که این روزها مصادف است با سالگرد ساخت مجموعه کوچک جنگلی).

همــه شــما را بهعنــوان کارگردانــ­ی میشناســند کــه در گونههــا و ژانرهــای مختلفــی در ســینما و تلویزیــون فعالیت داشــته و دارد. دربــاره تئاتــر چــه نظــری دارید؟

مــن همیشــه تماشــاگر تئاتــر بــودم. مخصوصــاً در ایــن چنــد ســال اخیــر بــه تشــویق همســرم، مرجان شــیرمحمدی بیشــتر بــه دیــدن تئاتــر روی آوردم اما تا پیــش از ایــن هیــچ سررشــتهای از تئاتــر نداشــتم. مــن از طریــق تکنیــک ســینما یعنــی تدویــن فیلم کارم را شــروع کردم و فارغالتحصی­ــل تدوین هم هســتم و در کنار آن به داســتان و داســتانپر­دازی هم عالقهمندم؛ خیلی اهل داستان خواندن و فیلمنامــه نوشــتن هســتم امــا در تئاتر هیچ تجربهای نداشتم.

چــه تفاوتهایــ­ی بیــن ســینما و تئاتــر میبینید؟ دوست دارید روزی کارگردانی تئاتر را هم تجربه کنید؟

مــن هیچوقــت وسوســه نشــدم برای اینکــه کارگردانــ­ی تئاتــر بکنــم. همیشــه تماشــاگر بــودم امــا هرگــز بــه کارگردانی تئاتــر نزدیــک نخواهــم شــد. علتش هم ایــن اســت کــه خــب من همــان طــور که گفتم بهعنوان تدوینگر کار کردهام و یکی از مهمتریــن چیزهایــی که یــک تدوینگر یاد میگیرد، این است که لحنی یکدست و روان را از ابتــدا تــا انتهــای یــک فیلــم حفــظ کنــد. مــا یــاد میگیریم کــه از بین برداشــتها­ی مختلف، برداشتهایی را انتخــاب کنیــم که بــا یکدیگــر میخوانند و میتواننــد یکدســتی را بــه وجــود بیاورنــد. طبیعتــاً زمانــی هــم کــه مــن شــروع بهکارگردان­ــی کردم، بــاز با همین رویکــرد کارم را شــروع کــردم. چیــزی که همیشــه موقع دیــدن یک نمــاش من را اذیت میکند، این اســت که یک نمایش هر بــار به یک شــکل اجرا میشــود و این خصوصیت تئاتر اســت ولــی برای آدمی که وســواس فنی داشته باشد و بهصورت یــک تدوینگر تربیت شــده باشــد، تحمل این موضوع بسیار سخت است.

پس میتوان گفت که به یک شــکل، در ســینما حاکم اصلی کارگردان اســت ولی در تئاتر بازیگر.

بلــه درســت اســت. همیــن اســت که میگوینــد کارگــردان موقعــی کــه تئاتــر شــروع میشــود، میمیرد و من همیشــه خــواه ناخــواه از موضــع یــک کارگــردان ســینما به نمایش نــگاه میکنم و تحمل اینکــه چرا نمیتوانم اجــرا را کنترل کرده و در اختیــار بگیــرم برایم بســیار ســخت است.

شــما چندیــن بــار از ممیــزی و نظــارت بهعنــوان یکــی از عوامــل مرگ ســینمای ایــران یاد کردید. با توجه بــه اینکه در تئاتر هم ممیزی بشــدت برقرار است، میتوان این گفته را درباره تئاتر هم تعمیم داد؟

فکــر نمیکنــم ممیــزی دربــاره تئاتر بــه شــدت ســینما باشــد. یعنــی در آن اجراهایی که من تاکنون دیدهام به نظرم آمــده ممیــزی آنقــدر ســفت و ســخت نیســت که راجع به ســینما هست و شاید هم به خاطر این اســت که تماشــاگرا­نش محدودند. البته بستگی به کارگردانش هم دارد. صددرصد؛ در ســینما هم همینطور اســت. ولــی مثــالً کارگردانــ­ی مثــل دکتر رفیعــی کــه هــم در تئاتــر و هــم در ســینما آدم بســیار معتبــری اســت، در تئاتــر میتوانــد بــا جنگیــدن، نمایشــی مثل«یرمــا» را بــدون سانســور، یعنــی عیــن متنــی را که لــورکا نوشــته و شــاملو ترجمه کرده اســت، بــه روی صحنه ببرد ولی در ســینما هر چقدر هــم که بجنگد، نمیتواند این کار را کند.

شــما در فیلمهای خودتــان از تئاتر تأثیر گرفتهاید؟

بلــه خــب. مثــالً یــک سکانســی در «عــروس» هســت کــه بخشــی از اجــرای مکبــث را در آن میبینیــم؛ فالشبکــی اســت کــه در آن ابوالفضــل پورعــرب که زمانــی دانشــجوی تئاتــر بــوده، دارد در نقــش مکبث بــازی میکنــد. بهطور کلی مــن اگر تأثیری هم از تئاتر گرفته باشــم، بیشــتر از طریق دیدن فیلمهایی بوده که از روی تئاترها ســاخته شــدهاند و کمتر از طریق دیدن خود نمایشها بوده اســت. البتــه مــواردی هم بــوده که تئاتــر بهطور مســتقیم بــر مــن تأثیــر گذاشــته، مثــل اجــرای قدیمــی دایــره گچی قفقــازی که فکر کنم ســال 58 بود و آقای هاشــمی و خانم تســلیمی و گروه بزرگی از بازیگران در آن بــازی میکردنــد. صحنههــای باشکوهی داشت و خیلی گرم و زنده هم اجرا شــد. یا مثالً قبلتر از آن شــاید سال 54 بود که نمایشــی بود به نام «داستانی نــه تــازه» بهکارگردان­ی داریــوش فرهنگ که آن را هم مهدی هاشمی بازی میکرد و از اولیــن بازیهایــش بــود. خیلی از آن نمایــش خوشــم آمــد. بعدها کــه از آنها ســراغ متنــش را گرفتــم، گفتند کــه اصالً متن را نداریم و گمش کردهایم. آن موقع چند ساله بودید؟ 19 ســاله و تــازه دانشــجوی مدرســه تلویزیون و سینما شده بودم.

یعنی در اوج آن سنی که شما قبلتر هم گفتهاید مخاطبان اصلی سینما را تشکیل میدهنــد، یعنــی کــودکان و نوجوانــان و جوانان و بیشترین تأثیرگذاری سینما روی این دسته از افراد است.

از 25 ســال بــه بــاال. اصــالً آمار نشــان میدهــد کــه تماشــاگرا­ن خیلــی کــم میشــوند و با ارزشترین تماشــاگرا­ن هم زیر این سن هستند.

یعنی میشــود فیلمی جدی ساخت که مخاطبشًکودک و نوجوان باشد؟

مســلما. بهترین فیلمهــای زندگی ما را در نظــر بگیریــد؛ مثــالً «بچهرزماری»، «پدرخوانــد­ه»، «دکتــر ژیواگــو» یــا فرض کنیــد «قصههــای عامهپســند» کــه به ما نزدیکتــر اســت؛ همــه اینهــا را بچههــا بهتــر از ما میفهمند؛ یعنی یک بچه 21، 13 ســاله تمــام این روابــط را میفهمد و هیچچیــز کم نــدارد، مگر اینکــه از لحاظ هوشــی عقبافتــاد­ه باشــد وگرنــه کامــالً میتواند با این فیلمها ارتباط برقرار کند و نکته این اســت کــه بهتر از بزرگســاله­ا این کار را میکند. یعنی یک آدم 40 ساله هر فیلمی را که ببیند، بعد از یکی، دو روز فرامــوش میکنــد و آن فیلــم نمیتوانــد شــخصیت و زندگــی آن فــرد را عــوض کنــد و آن آدم هــم نمیتوانــد آن قــدر فیلــم را جدی بگیرد که مثالً بر اساســش آینــدهاش را طراحــی کــرده و تغییــر دهــد ولی فیلمهــای بــزرگ میتوانند با بچههــا یک چنین ارتباطــی برقرار کنند و علتــش هم این اســت که تماشــاگر حتی اگر کم ســن و سال هم باشــد، همان قدر فیلم را جدی و با ارزش دنبال میکند که خود فیلم ممکن اســت جدی و با ارزش باشــد. فیلم اگر خیلی هم با ارزش باشد ولی برای یک پیرمرد به نمایش دربیاید مثل این اســت که تلف شــده است چون بــه هر حال آن پیرمــرد زندگی خودش را کرده است.

الزم اســت که بازیگرهای تئاتر، ســواد و تکنیک ســینما را هم بشناســند و به اندازه قاب تصویر عادت کنند؟

نه مــن فکــر نمیکنم. حتــی در مورد یــک بازیگر بزرگی مثــل چاپلین، او هیچ وقت تکنیک ســینما را خیلی درست یاد نگرفت؛ یعنی اگر بــه او میگفتند که چه لنــزی بایــد بــرای این ســکانس اســتفاده کنیــم، میگفــت نمیدانم؛ بــرای همین هــم در فیلم الیمالیت، یک فیلمســازی مثــل رابــرت آلدریــچ رو بهعنــوان دســتیارش گذاشتند تا کارهای تکنیکی را اداره کند. چاپلین فقط در مورد بازیگری توقع داشــت همه چیز مرتب سر جایش باشــد و او کارش را شــروع کنــد وًدیگــر آنقــدر برایــش مهم نبــود که مثــال زاویه دوربین چقدر اســت و مســیر حرکتش از کدام ســمت است و اصل مطلب برایش این بــود که بهعنوان یــک بازیگر تمامقد بتواند بازی درستی انجام دهد و کارهای باارزشــی هــم از همین طریــق ارائه داده است.

ورود بازیگران ســینما به تئاتر را چگونه میبینید؟

حقیقتــش مــن اغلــب اجراهایــی که بــا بازیگران ســینما بــه روی صحنه رفته را ندیــدهام. حــدس میزنــم که اشــکال صــدا داشــته باشــند. بــرای اینکــه در ســینما مخصوصاً االن کــه دیگر امکانات صدابــردار­ی بســیار پیشــرفته و حســاس شــده، از بازیگر میخواهیــم که صدایش را بلنــد نکنــد و همــان لحــن و صــدای طبیعــیاش را داشــته باشــد. بنابرایــن بیشــتر این بازیگرها وقتی به روی صحنه میرونــد معلــوم میشــود صدایشــان تقویــت نشــده و آمادگــی قرارگیری روی صحنه را ندارند.

اینکــه وجــود بازیگران چهره ســینما باعث افزایش مخاطب در تئاتر و فروش باالتر کار میشــود، شکی نیســت و آنقدر تئاتــر ما فقیر اســت که حاال بد نیســت از ایــن راه هــم کــه شــده، درآمــدی داشــته باشــد. از طرفی ما بازیگــران تئاتر زیادی هــم داریــم کــه بیــکار هســتند و فرصــت بازی حاال به هر دلیلی به آنها نمیرســد و وجــود بازیگران ســینما کار را برای آنها سختتر هم کرده است.

بهنظــر من نبایــد به موضــوع صنفی نــگاه کــرد. خــب هــر کســی کــه بازیگــر و عالقهمنــد بوده و اســتعدادی هم در این زمینه، از خود نشــان داده باشد حق دارد بخواهد چه در ســینما و چه در تئاتر بازی کند و هــر جا که امکانــی برایش به وجود آمــد، خود را ارزیابی کرده و نشــان بدهد. نکتــه دیگــر هم این اســت که یک کاســه کردن همه بازیگرهای سینما هم درست نیســت؛ یعنی بعضی بازیگران سینما با ارث پــدری و نمیدانــم پــول دادن برای بــازی نقش اول، به ســینما وارد شــدهاند که خب قطعاً جرأت ورود به صحنه تئاتر را ندارنــد و اگر هم بیاینــد میفهمند چه اشــتباهی کرده و فرار میکنند. بعضیها هم خیلی شانســی وارد ســینما شدهاند؛ مثــالً عــدهای در دهــه 70 از خالــی بودن ســینما اســتفاده کرده و جایــی برای خود باز کردهاند. آنها هم حتماً ســر و کلهشان در تئاتــر پیــدا نمیشــود و اگــر هــم پیــدا شــود خیلی زود اوت میشــوند. بنابراین بازیگرانــ­ی از ســینما بــه تئاتــر میآینــد و مانــدگار میشــوند کــه واقعــاً بازیگرند و اســتعدادش را هــم دارنــد، منتهــا اول از ســینما شــروع کردهانــد. بهنظــرم نبایــد حساســیتی روی این زمینه وجود داشــته باشــد و همانطــور هــم کــه گفتیــد بــه سوددهی در تئاتر نیز کمک میکنند.

پــس چگونــه میتــوان ســطح مــردم و تماشــاگرا­ن را بــاال بــرد تــا به کمــدی بهتر بخندنــد و بــرای فیلمهــای بهتــری هم به سینما بروند؟

برای چــه بایــد چنین اتفاقــی بیفتد؟ هر کس در همان ســطحی که میفهمد، باید فیلم ببیند. شــما از کجا میدانید که یــک بچــه ‪11 01،‬ ســاله از اخراجیها مثل یک کســی که تــازه دارد کمــدی میبیند، نمیخنــدد؟ و چــه عیبــی دارد؟ یعنــی اصالً کســی که تجربــهاش در دیدن فیلم کمدی، کم و محدود بوده، برایش دیدن فیلمی مثل اخراجیها خیلی هم جالب و خندهداراسـ­ـت. شــما چرا باید این را بد بدانید یا این فکر را بکنید که سطح کسی را بــاال بیاورید؟ همین آدم ممکن اســت چند ســال دیگر با دیدن فیلمهای بیشتر و بهتــر در ایــن ژانــر، دیگــر از اخراجیها خوشش نیاید و به آن نخندد.

یکی دیگــر از موضوعاتی که دربارهاش میخواهیــم بــا شــما صحبــت کنیــم ایــن اســت کــه شــما دو اثــر نیمــهکاره را از کارگردانها­یــی دیگــر بــه پایــان رســاندهای­د و خودتــان هــم فیلمــی دارید کــه نیمهتمام مانده اســت. اینکــه فیلمی را از کارگردانــ­ی دیگــر بــه دســت بگیریــد و تمــام کنیــد چــه حســی دارد؟ چــون شــما بســیار متفــاوت بــا کارگــردان اولی فیلمهــا را بــه پایــان رســاندهای­د؛ مثــ ًال در فیلــم «جهانپهلوان­تختــی» فیلــم را پــس از مرحــوم حاتمی کامل به ســبک و ســیاق خــود برگرداندید؛ بهنظرتــان بهتر نبود کــه به کارگــردان اصلی فیلــم وفادار میماندید؟

نمیتوانســ­تم. از من بر نمیآید مثل علــی حاتمــی فیلــم بســازم. مــن بایــد مطابــق ســلیقه و تواناییهــ­ای خــودم عمل کنم. موقعی هم که ســاخت فیلم نیمهتمام حاتمی به من پیشــنهاد شــد، اوالً بهخاطــر عالقــهای کــه بــه او داشــتم و بــه خاطــر اینکــه فیلمهایی کــه گرفته، بهعنــوان آخریــن کارش، بــه یــک نوعی یــادگاری بمانــد و دیــده شــود، ســاخت فیلــم را پذیرفتــم و از همــان اول هم به

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran