Iran Newspaper

دفاع از تحول علوم انسانی

- دکتر علیرضا شجاعیزند استاد جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس

«تحول در علوم انســانی» با «بومیســازی علــوم انســانی» و «دینیســازی علــوم انســانی»، ســه مقولــه متفاوت هســتند نه ســهًعنــوان بــرای یک هــدف. هرچنــد که غالبا این ســه مقولــه، در عمل با هم خلط میشــوند. بر این اساس، میتوان و باید به دنبــال تحول علوم انســانی و بومیســازی علــم رفت بیآنکــه قائل به «دینیســازی علــم» باشــیم؛ چراکــه ایــن ســه مقولــه از هــم متمایزنــد و الزم و ملــزوم یکدیگــر نیستند. تحــول در علــوم انســانی بــه معنــای رفع نقصان و خطاهای مبنایی در علوم انسانی رایج است. از این جهت، خطاها را مبنایی میدانــم چــون رفــع نقــص و خطاهــای غیرمبنایی کاری است که توسط عالمان به شکلی مستمر انجام میگیرد. هر علمی به طور طبیعی به ایــن رفع نقصها مبادرت کرده اســت و تحوالتــی که در علوم حاصل میشــود، ناشــی از همین تغییر و تحوالت غیرمبنایی است. امــا رفع نقص و خطاهای مبنایی در علوم انســانی را میتــوان در ســه دســته از هــم تفکیــک کــرد؛ ۱. خطــای ناشــی از نادیــده گرفتــن جنبههــای بومــی علــوم انســانی. ۲. خطــا در مبانــی فلســفی این علــوم که از آنهــا تحت عنــوان متافیزیــک علوم یاد میشــود .3 خطــای مالحظــات ارزشــی و ایدئولوژیـ­ـک پنهــان شــده در پــس علــوم انسانی خطــای نخســت، مربوط بــه بومیســازی اســت. در بحــث از بومیســازی ابتــدا باید ساحتهای مختلف علم را از هم تفکیک کــرد؛ چراکــه نمیتــوان از همه ســاحتها توقع بومیسازی داشت؛ ساحت نخست، حیث روش و حجیت. ساحت دوم، حیث خاســتگاه عالــم و نظریهپــرد­از. ســاحت ســوم، حیــث موضــوع و مسألهشناسـ­ـی و میدان مورد بررســی. ساحت چهار، حیث خاستگاه و منشــأ نظریات. ساحت پنجم، حیث بکارگیری نظریات و مطالعات. بومیســازی در ســاحت نخســت، اساســاً بیمعنــا اســت و بعیــد اســت کــه کســی در ســاحت روش و حجیتهــا، توقــع بومیسازی داشته باشد؛ چون امکانناپذی­ر اســت. در ســاحت دوم، بومیسازی بیشتر از آنکــه بــه «علــم» برگــردد، بــه «عالــم» برمیگــردد و منظــور از آن هــم پــرورش عالمــان در یک ســرزمین اســت و طبیعتاً هیچ کسی با این ساحت مخالفتی نخواهد داشــت؛ چراکــه ایــدهآل هــر جامعــهای داشتن عالمانی است که بتوانند به مسائل بومی بیندیشــند. بومیســازی در ســاحات ســوم تــا پنجم هــم بدیهی و هــم ضروری اســت البتــه بــا نظــر داشــتن تفاوتهــای میان علوم و دانشها. چراکه بومیســازی در برخــی دانشهــا همچــون ادبیــات، تاریخ و جغرافیا بالموضوع اســت. این در حالی اســت کــه بعضی از دانشها اساســاً غیربومــی هســتند مثــل فلســفه محض و علــوم پایه. در ایــن دانشها بومیســازی، اساســاً نقــض غــرض اســت. اما برخــی از علوم مثل جامعهشناسـ­ـی جــز نوع بومی، نــوع دیگــری ندارنــد و از جامعهشناسـ­ـی نمیتــوان توقــع یــک علــم universal را داشــت. باید به این نکته توجه داشــت که خطــای نســاختن جامعهشناسـ­ـی بومــی بیشــتر به گردن ما است نه غربیها. اتفاقاً آنــان نوعــی جامعهشناسـ­ـی کامــالً بومــی برســاخت کردهاند و این اشتباه ما است که فکــر میکردیم میتوانیم جامعهشناسـ­ـی بومی آنــان را به جامعه خود تعمیم داده و در موقعیتهای متفاوت از آن اســتفاده کنیم. خطــای دوم، مربــوط بــه متافیزیــک و مبانی هستیشــناخ­تی و معرفتشناخت­ی علــم اســت کــه آن هــم ناشــی از خطاها و نقصانهــای خــود ایــن دانشهــا اســت؛ همچون غلبــه رویکردهای ماتریالیسـ­ـتی، پوزیتیویسـ­ـتی و ایدهآلیســ­تی محــض. رفع این خطاهای متافیزیک، مستلزم بازگشت به خانه فلســفه اســت؛ یعنی این نقایص را بایــد بــا مراجعه به عقــل و منطق حل و فصل کرد. خطــای ســوم، مالحظــات ارزشــی و ایدئولوژیک­ی اســت که در پس علوم انسانی پنهــان میشــوند؛ یعنــی علــوم انســانی و اجتماعیرای­جواجدبرخیج­هتگیریهای دستوری و ارزشی است که باید آشکار و رفع شــود. علــوم و دانشهــای بشــری همــواره درگیــر گرایشهــای ایدئولوژیک میشــوند چون انسان مفری از ایدئولوژی ندارد. از این رو، راهحل امروز ما در مقابل علم ســکوالر، ایدئولوژیز­دایــی و بازگشــت به علم اســت نه تغییــر ایدئولوژی و رفتن به ســمت یک ایدئولوژید­یگر. بنابرایــن، هــدف از تحــول علــوم انســانی نقــد مبنایــی آن در ســه ســاحت «موقعیتــی بــودن»، «مبانــی معرفتی» و «آمیختگیهای ایدئولوژیک» است.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran