Iran Newspaper

مظهراعتماد­بهنفس

-

به این ترتیب، ما روزها در دولت اوباما در این اتاق کوچک جمع میشــدیم تا درباره رمزگذاری صحبت کنیم. تقریباً آخرهای جلســه، رئیس جمهوری ســخن میگفت. نگاه او شــبیه کســی بود که چیزی را کشف کرده است. بدون اینکه به ِ فردخاصی نگاه کند میگفت: میدانید این مسألهای بسیار دشوار است. من معموالً میتوانم به هر مسألهای پی ببرم اما این یکی واقعاً سخت است. من دو نوع واکنش به این حرفها داشــتم که هر دو را در خود نگه میداشــتم. اولین واکنش من این بود که «شوخی نکن»؛ مجموعهای از آدمهای باهوش سالها درباره اینمسألهپی­چیدهفکرکرد­هاند. دومینواکنش­من،تعجبازاعتم­ادبهنفسیبو­دکه رئیس جمهوری داشــت. از نظر من، او دســت کم، فیس و افاده نداشت و فیلم بازی نمیکرد. او همچنین مثل بوش کاری نمیکرد که به تمسخر گرفته شود یا مضحک جلــوه کنــد. او واقعــاً باور داشــت که بهعنوان شــخصی به نــام باراک اوباما همیشــه میتواند به سختترین مسائل پی ببرد. ولی اینکه نمیتوانست از این ِ موضوعخاص ســردربیاو­رد، باعث تعجبم بود. به نظر من عجیب بود. من واقعاً نمیدانســت­م چه برداشتی از این رفتارش داشته باشم. آن همه اعتماد و اینکه باور داشت شخصاً حتی ســختترین مســائل را حل کند، در رابطه با یک رهبر نگرانکننده اســت زیرا چنین احساسی ممکن است مانع از اطاع از نظرات دیگران شود. من این مسأله را در خودم تجربه کرده بودم. یکی از نقاط ضعف من، بویژه وقتی جوانتر بودم، اعتماد به نف ِس بیش از حد بود و تمایل داشتم زودتر به نتیجه برسم و محکم به آن بچسبم؛ یا اینکه زود تصمیــم بگیرم و به خودم نشــان دهم که فردی «مصمم» هســتم در حالی که بدون فکر و قلدرمأبانه رفتار میکردم و این چیزی بود که در طول عمرم با آن دست و پنجــه نرم کردهام. اما من در اوباما، حس فروتنی برای یاد گرفتن از دیگران را دیده بودم که اغلب با اعتماد به نفس باال ســازگار نیســت. هنوز هم نمیتوانم درباره این مسأله به نتیجه برسم و قادر نیستم به موضوعی در حوزه امنیت ملی فکر کنم که با هم درباره آن گفتوگو کرده باشــیم و او اعتماد به نفس و فروتنی نشــان نداده باشد. برعکس پیوسته شاهد بودم که رئیس جمهوری اوباما تاش میکرد افراد را آرام کند و به آنها چیزهایی را که الزم بود بدانند، میگفت. من سخت تاش میکردم تا همین رویه را در اف بی آی پیاده کنم و هرگز فراموش نکردم که ما همگی در سطحی پایینتر از رهبرانمان قرار داریم. هر چقدر هم که ســاختار یک ســازمان «مسطح» باشد (که ویژگی آن قلمرو نظارت گسترده و کوتاه بودن فاصله میان مدیران ارشد و سرپرستان خط اول اســت)، باز هم سلســله مراتبی وجود دارد و همه چگونگــی آن را میدانند. حتی اگر کسی ِ سوئیشرتکاه­دار، شلوار ِ جینپاره و دمپایی الانگشتی بپوشد و حتی همگی روی یک مبل راحتی َلم داده باشند و مشغول خوردن آجیل و تنقات باشند و ایده بدهند، اگر کسی رئیس یا صاحب آنجا باشد، همه این را میدانند که یک نفر در آن مکان باالتر از همه است و فرقی هم نمیکند که جایگاه او علنی هست یا نه.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran