6 دلیلی که ما ایرانیان را به «شایعهپردازی» ترغیب میکند تقابل فرهنگ شفافیت و شیپور شایعه
روزی نیست که در صفحه نخست روزنامهها یا در صدر اخبار رسانهها بحث از شایعه و اخبار جعلی و تکذیب آنها نشـــود. امـــا در برخی از برههها شـــاهد هســـتیم که «اخبار فیک» شـــدت و حدت بیشتری مییابد؛ چنانکه تشـــخیص خبر درســـت از شـــایعه حتی بـــرای اهالی رســـانه و کارگزاران خبری هم دشـــوار میشـــود. تأملی جامعهشناختی بر پدیده شایعهپردازی در یک جامعه، شـــاید بر ما آشـــکار کند که قطار شـــایعه معموالً در چه جوامعی و در چه موقعیتهایی سرعت بیشتری میگیرد؟ شایعه و شـــایعهپراکنی تقریباً در تمامی جوامـــع وجـــود دارد و نمیتـــوان آن را خاص برخی جوامع دانست. اما میتوان گفت که در برخی جوامع شـــایعه بیشـــتر از ســـایر جوامـــع رواج دارد و این موضوع بســـتگی تام و تمام به شـــرایط «روانی»، «اجتماعی»، «سیاسی» و «فرهنگی» آن جوامع دارد. درباره وقوع شایعه در جامعه ایران البته هنوز پژوهشهای دقیق و علمی صورت نگرفته اســـت و هرگونه اظهارنظر در این زمینه صرفـــاً در حد برخی پیش فرضها و محصـــول برخـــی تأمـــات مربـــوط به هر رشـــته علمی بوده و بـــرای اظهارنظر دقیقتـــر ضـــرورت دارد تـــا پژوهشهای جدیتری صورت گیرد. نکتـــه مهم دیگر در این زمینه این اســـت که برخاف تصـــور معمـــول و رایجی که وجود دارد شایعه را فقط افراد نمیسازند بلکه در موارد زیادی مشاهده شده است که برخـــی گروههـــا، ســـازمانها، نهادها، بنگاههـــای اقتصادی و حتـــی دولتها با اهداف خاصـــی اقدام به شـــایعه پراکنی میکنند. اما در ارتباط با اینکه چرا در جامعه ایران شایعه تا این حد رواج دارد و دست بر قضا مورد توجه هم قرار میگیرد حقیقتاً محل تأمل و تعمق جدی اســـت. باید بررســـی و واکاوی نمود که مشـــکل در کجاست که تا این حـــد و اندازه شـــایعههای گوناگون در جامعـــه رواج مییابد و میلیونها نفر را درگیر میکند و ذهـــن و روان آدمیان را مورد تاخـــت و تاز قرار میدهـــد و صد البته عواقب بسیار جبرانناپذیری را هم بههمراه دارد. در ایـــن نوشـــته کوتـــاه و موجـــز اگرچه نمیتوان تمامی ابعاد و زوایای پیدا و پنهان این موضوع مهم را مورد واکاوی قرار داد، اما برخی دالیل بروز و رواج شایعه در جامعه را میتوان بهصورت فهرســـتوار به شرح زیر تأمل نمود: سنخ روانی ایرانیان؛ که عموماً عادت به بزرگنمایی برخی مسائل داشته و بـــر همیـــن اســـاس بهطـــور خـــودکار برخی شـــایعهها را رواج میدهند. ایرانیان عموماً دارای «روحیـــه دیونوسوســـی» که محصول شادی، سرمستی، شور و هیجانات است بوده و در طـــول تاریخ نیز این روحیه را کم و بیش به نمایش گذاشـــتهاند. چنیـــن روحیهای تا حدود زیـــادی از نظم و ترتیب و از عقانیت دوری میجوید و هر مطلبی را بدون تأمل و تعمق میپذیرد و کمتر آن را به محک خرد و عقل میســـنجد. اینگونه اســـت که بارها و بارهـــا مشـــاهده میشـــود که کســـی مطلب بیپایه و اساسی را میگوید و بقیه هم بدون تأمـــل و تفکر آن را ســـریعاً میپذیرند و صد البته به دیگران هم منتقل میکنند و اینگونه اســـت که برخی مطالب نادرست و غلط در جامعه شیوع پیدا میکند. شرایط تاریخی؛ کشـــور ایران به دالیل تاریخـــی چون حمـــات و یورشهای گستردهای که به خود دیده است و همچنین بهدلیل اینکـــه در تاریخ گذشـــته خویش در ذیل حکومتهای دیکتاتوری و اســـتبدادی بوده است لذا پنهان بودن بسیاری از امور در چنین حکومتهایی مستعد شایعهسازی و شایعهپراکنی بوده است و بهگونهای مشکل فرهنگی و تاریخی همچنان در جامعه رواج دارد. التیامبخشـــی بـــه دردهـــا و رنجهـــا؛ رواج شـــایعه در جامعـــه ایـــران نوعی التیامبخشـــی در زمینـــه درد و رنجها و مشـــکات اســـت؛ چرا که عمومـــاً نهادها و ســـازمانهایی برای پاســـخگویی بـــه انبوه مشـــکات و مســـائل وجود نـــدارد و حقیقتاً اگر پاســـخگویی منطقی در این زمینه وجود داشـــته باشـــد به احتمال زیاد برخـــی از این شـــایعهها خودبهخود برطرف شده و زمینه بروز و ظهور نخواهند یافت. انگیزههـــای شـــخصی، گروهـــی و جناحـــی؛ در بســـیاری از مواقع بنا به برخی اقتضائـــات افراد، گروههـــا و جناحها بـــرای حـــذف و شکســـت رقبـــا دســـت بـــه شایعهسازی میزنند تا از این طریق بتوانند حریف را از میدان رقابت بیرون کنند و از این