گفتوگو؛مأموریتآقای
علی ربیعی از چرایی و اهمیت گفتوگو در سطوح م
نشــــان داده اســــت. حال آنکه یک مزیت بزرگ گفتوگو اســــتفاده از دانش جمعی است. من به وزارتخانهای رفتم که 4 حوزه مهم روابط انســــانی بــــا 14 میلیون نفر بازنشســــته و نیروی انســــانی را ســــامان میداد. ایــــن جمعیت بــــا در نظر گرفتن خانواده تحت تکفلشــــان 45 میلیون نفر اســــت. از طــــرف دیگر روابط کار، فقر و اشــــتغال و تعاون زیرمجموعــــه یک وزارتخانه اســــت. یک فرد مگر چقــــدر میتواند دانش داشــــته باشــــد. مــــا در 40 ســــال گذشته در حوزه سیاستگذاری دانش الزم را نداشتهایم. ما آدمهایی بودیم که دوست داشتیم و آرزو میکردیــــم فقــــر در کشــــور وجــــود نداشــــته باشــــد. برای آن مبارزه کردیم. اآلن متأسفانه فقر منحنیای اســــت که ســــر فرود نمیآورد. معلوم اســــت که ما در حــــوزه دانش مشــــکل داریم. یک حســــن ایــــن گفتوگو این اســــت که دانــــش را به سیاســــتگذاری نزدیک میکنیم. در سیاستگذاری دو عنصــــر را میبینیــــم یکــــی دانــــش کــــم و دوم آدمهای نامناســــب برای اجرای سیاســــتها. این دو، عامل اصلی هســــتند. شایســــتهها معموالً در مقام اجرا نیســــتند. بــــه نظرم گفتوگــــو حداقل میتواند بخش دانش آن را ترمیم کند.
بــــا رایزنیهایــــی که بــــا دولتمــــردان داشــــتید از رئیسجمهور تا وزرا آیا این برداشــــت را داشتهاید که از نتایج این گفتوگوها اســــتقبال میشود و به طور عملی به سیاســــتگذاریها وارد میشــــود؟ به هرحال جلســــاتی قبل از این برگزار شده که برخی نســــبت به آن انتقاد دارند. میگویند جلســــه بین نماینــــدگان احزاب با رئیس جمهــــور اتفاق افتاده و پیگیری نشــــده، قرار بوده کمیتهای شکل بگیرد و نگرفته، بنابراین یک نگاه این اســــت که مبادا این گفتوگوها عبث باشد...
گفتم که بــــرای گفتوگــــوی جامعهشناســــان و اقتصاددانان 11 کارگروه تشــــکیل شده و اآلن هم کار میکند. مســــئول یکــــی از آنها دکتر نوبخت اســــت، از نخبــــگان دعوت کــــرد و گفتوگو هم انجام شــــد. نتایج آن هم ارسال شد. اما کاری که شروع کردهایم هنوز ســــاختار مناســــبی ندارد. فقــــدان نظام حزبی کارآمــــد یکی از پاشــــنههای آشــــیل شــــکل دادن به این نظام گفتوگو اســــت. گفتوگــــو میان نخبگان ســــامان نمیگیرد، نهادهای مدنی قــــوی نداریم و در عین حال با مسألهای تحت عنوان پسا صندوق و پیشــــاصندوق مواجهیــــم. منظــــورم از صنــــدوق، صندوق رأی به عنوان نهاد دموکراســــی اســــت. اگر بخواهیم دموکراسی صوری نشود باید پساصندوق و پیشــــاصندوق در ایــــران امروز ســــاماندهی شــــود. پیشــــاصندوق، همین نهادهای مدنی هســــتند که شکل میگیرند و از دل آن چالشها بیرون میآید. به هر حال گفتوگو در چنین جامعهای سختیهای خاص خود را دارد. بخصــــوص اینکه این موضوع ســــنت دولتهــــا هــــم نبــــوده که بــــه طــــور منظم وزارتخانهها مســــئولیت پیــــدا کنند و با یک دســــته پیرامون مســــألهای صحبت کنند. طبیعتــــاً در این موارد اشکاالتی هم وجود دارد اما من رئیسجمهور را در ایــــن زمینــــه مصمــــم میبینــــم. ویژگــــی دکتر روحانی این اســــت که مطالب را با دقت میخواند و به ذهن میســــپارد. در کشور ما هم رسم بر انتقاد است؛ اما من رئیسجمهور را فردی دیدم که نامهها را بــــا توجه میخواند و نظر میدهد. این امر باید به گفتوگوی رودررو تبدیل شود. در مورد نشستهایی که برگزار شــــد گفتوگوها گاهی تلخ میشد و کسی چیــــزی میگفــــت و رئیسجمهوری پاســــخ الزم را میداد یا آنها جواب رئیسجمهــــوری را میدادند.