با عشق نیکوکاریکنید
دیداری با لوریس چکناواریان سفیر کودکان نیکوکار
«باالتريـــن چيـــز عشـــق اســـت. اگـــر در جامعهای عشـــق باشـــد، همـــه چيز حل اســـت، اما عشـــق نيست. عشـــقهايی كه هســـت، زماندار اســـت اما عشـــق ماندگار وجود ندارد. عشق ماندگار از كجا میآيد؟ همين كمکهايـــی كه به هـــم میكنيم. غذای عشق، محبت اســـت اما وقتی پای مقام و پول وســـط میآيد عشـــق كمرنگ میشود.اجتماعماعشقراكشته.ماعشق را كشتهايم در حالی كه اصل مطلب عشق است. عشق مثل يک ساز است. همانطور كه بايد برای ياد گرفتن ســـاز تمرين كنيم، بـــرای ياد گرفتن عشـــق هم بايـــد تمرين كرد. مثل گلی اســـت كـــه آب میخواهد. نيكوكاری را بر پايه عشـــق انجام دهيد كه ماندگار باشـــد. خدا عشق است و به خاطر همين هم عشـــق خدايی از بين نمیرود. موسيقی زبان خداست. هنر عشق است. كســـی كه هنر داشته باشد، روحش لطيف میشود.»
اينهـــا را لوريس چكناواريان میگويد؛ آهنگساز، رهبر اركســـتر، نقاش، نويسنده و عاشـــق. اين ديدار و گفتوگويی در باب عشق است به بهانه روز نيكوكاری.
بچههـــا يكـــی يكـــی از راه میرســـند. چشمهايشان برق میزند. قرار است امروز ســـفير نيكوكاریشـــان را ببينند. جمشيد مشـــايخی، محمدرضا طالقانی، حسين لطيفی و مجيد جاللی از چهرههای هنری و ورزشـــی هســـتند كه پيش از اين سفيران مؤسســـه نيكوكاری موعـــود بودهاند. حاال كودكان نيكوكار بـــرای ديداری صميمانه با سفير جديد، سر از پا نمیشناسند. جلو دِر هتل نادری منتظرشان است. خودش بچهها را با خنده و شوخی به داخل دعوت میكند. پيش از ظهر آفتابی روز جمعه در آستانهروزنيكوكاری.
اعظـــم حاج يوســـفی، مدير مؤسســـه سالهاســـت خانه پدری ميدان خراســـان را مكانی كـــرده برای ديدار با خانوادههايی كه پذيرفتهاند كودكانشان را پيش او به كار بگمارند. كارشان چيست؟ درس خواندن. تنهـــا هميـــن را از بچههـــا میخواهنـــد؛ بچههايی كه يا بـــرای تأمين مخارج خانه ترک تحصيل كرده و سر چهارراهها بودند يا در معرض ترک تحصيل قرار داشـــتند. به خانوادههايشـــان پيشنهاد شـــد در ازای دريافت حقـــوق ماهانه و هزينه تحصيل، ضمانـــت دهند بچههايشـــان فقط درس بخوانند. حـــاال از ميـــان آن بچههـــا، رتبه تک رقمـــی كنكـــور و پزشـــک و مهندس فارغالتحصيل از دانشـــگاه شريف بيرون آمـــده و روند نيكـــوكاری همچنـــان ادامه دارد، آن هم با جذب كودكانی كه آموزش نيكوكاری میبينند و قرار است اين كار را در جامعهرواجدهند.
«میخواهيـــم بچههـــا فعاليـــت اجتماعی بكنند تا با آسيبهای اجتماعی آشنا شوند. كمک به نيازمندان و طبيعت را ياد بگيرنـــد. بچهها را امـــروز آورديم كه تشويق شوند وقتی كارهای خوب میكنند، نتيجهاش را میتوانند ببينند. میخواهيم اولين جمعيت فعاالن اجتماعی كودک را در كشـــور راهاندازی كنيم و به مســـئوالن آموزشـــی اين تلنگـــر را بزنيم كـــه در كنار تمام آموزشهايی كه به بچهها میدهند، نيكـــوكاری و نوعدوســـتی را هـــم آموزش دهنـــد.» حاجيوســـفی ايـــن را میگويـــد و ادامـــه میدهد:«چرا زيرســـاختهايی در نظام آموزشـــی ما فراهم نشده كه بچهها نيكـــوكاری را آمـــوزش ببيننـــد؟ در خيلی از كشـــورها وقتی بچهها بخواهند مدارک پايـــان دوره تحصيلشـــان را بگيرند، حتماً بايـــد زمانـــی را در خيريهها گذرانـــده و كار داوطلبانه انجام داده باشند اما اين مسأله هنوز در كشـــور ما ديده نمیشود، بنابراين بايـــد تالش كنيـــم كالسهـــای نيكوكاری را در مـــدارس راه بيندازيـــم. خصوصاً در دنيای امروز كه بچهها مدام شاهد جنگ و خشونت در دنيا هستند، خيلی مهم است كهبچههاراسوقبدهيمبهسمتمهربانی و مسئوليتپذيری اجتماعی. بچهها وقتی در رونـــد رشدشـــان وارد ايـــن فعاليتها میشوند، خيلی به رشد شخصيتی خوبی میرسند. ما كالسهای نيكوكاری را برای بچهها برگزار میكنيم. بچهها خودشـــان هيأت مديره تشكيل میدهند و خودشان بـــرای كارهايی كه میخواهند انجام دهند برنامهريزی میكننـــد. مثالً يک بار بچهها تصميم گرفتند برای بچـــهای كه از اعتياد پدر آســـيب ديده بود و تا حاال جشن تولد نداشت و آرزوی آن را داشت، تولد بگيرند. خودشـــان پولهايشـــان را جمـــع كردند و برای او تولد گرفتند و خوشـــحالش كردند و خودشان از اين كار خوشحالتر شدند.»
چكناواريان در حالی كه حرفهای او را تأييدمیكند،اينطورمیگويد:«نيكوكاری مهمترين چيز در زندگی اســـت. خداوند هميشـــه به هركس چيزی كه میدهد به خاطر اين نيســـت كه فقط خودش داشته باشد بلكه خواستش اين است كه آن را با ديگران تقسيم كند. كسی كه در زندگیاش نتواند ثروت، وقت، عشـــق و محبتش را با ديگران تقســـيم كند، آدم كاملی نيســـت. خداوند ما را آفريده كه به همديگر برسيم. اگر نتوانيم به همديگر كمک كنيم، زندگی خيلیبدیخواهيمداشت.حتیاگرثروت دنيا را داشـــته باشـــيم، به درد نمیخورد. خوشـــحالم كه ايـــن قدم را برداشـــتهايد و میخواهيـــد ادامه دهيـــد. خيلیهـــا ذاتاً احســـاس نيكـــوكاری در درونشـــان دارند و آنهايـــی هم كه هنوز متوجـــه اين قضيه نشدهاند، ممكن است با اين عمل شروع كنندبهنيكوكاری.»
او از روزگار كودكـــی خـــودش میگويـــد و اينكه چقدر مهم اســـت بچهها ازهمان كودكی با مفهوم نيكوكاری آشـــنا شـــوند: «مـــن خودم در بچگی پيشـــاهنگ بودم و مرام پيشـــاهنگی، نيكوكاری اســـت يعنی شـــما بايـــد در روز حداقل يـــک كار خوب انجام دهيـــد. حاال ممكن اســـت يک روز به يک نيازمند كمک كنيد يا يک سالمند. بچههـــا بايد ياد بگيرند كـــه در روز يک كار خوب انجام دهند و موقعی كه میخواهند بخوابند با خودشان بگويند من از خداوند اين چيزها را گرفتم و اين كار را در مقابلش انجـــام دادم. زيبايـــی زندگـــی در گرفتـــن نيســـت، بلكه در كمک كردن و بخشيدن اســـت. بچهها بايـــد نيكـــوكاری را آموزش ببينند.هرروزيکكارخوبانجامدهيد،به همين راحتی. با خوشحالی كس ديگر، ما خوشحال میشويم. مثالی از قديم هست كه میگويند اگر همســـايههات خوشحال و خوشبخت نباشـــد، تو هم زندگی خوبی نـــداری. بايـــد بـــه بچههـــا يـــاد بدهيم كه خودخـــواه نباشـــند. اگر همه چيـــز را فقط برای خودمان بخواهيم، اگر ثروتمندترين آدم دنيـــا هم باشـــيم، هيچوقـــت بزرگ نمیشـــويم و هميشـــه كوچكيـــم. آنقدر زندگـــی ســـخت اســـت كـــه مـــردم گاهی نيكوكاریرافراموشمیكنند.»
كودكاننيكوكاركهبادقتبهصحبتها گوش میدهند، شروع میكنند به گفتن از تجربههای خودشان. اميرعلی از 8 سالگی دركالسهاینيكوكاریشركتكردهوحاال كه 13 ساله است، تجربههای خوبی در اين باره دارد.
«من اميرعلی عزيزيان هســـتم و جزو كـــودكان نيكـــوكارم. مـــا در خيريه جشـــن قلکشكنبرگزاركرديم.هميشهقلکهارا به ما میدادند كه برای تشويق رنگ كنيم و پولهايمانراتویآنجمعكنيموموقعی كه قلکها پر شد آنها را به نيازمندان اهدا كنيم.»
اميرعلیفكرمیكنیچرابايدنيكوكاری كنيم؟«بهخاطراينكهبچههايیهستندكه چيزهايی را كه بايد داشـــته باشند، ندارند. آنهاچيزهايیراكهحقشاناستندارند.ما بايد كمكشان كنيم كه اين چيزها را داشته باشـــند. مـــا اســـباببازیهايمان را جمع كرديـــم و برديم برای كمـــک به بچههای زلزله زده فروختيم. قبالً هم اين كار را كرده بوديم. توی محرم هم ايســـتگاه صلواتی داشتيم كه در آن كيسههای كوچک گندم بـــرای پرندههـــا و كتـــاب به مـــردم نذری میداديم. يا اينكه كيســـههای پارچهای به مردم هديه داديم تا از پالستيک استفاده نكنند.»
مـــارال جبـــاری 01ســـاله هـــم اينطور میگويـــد: «مـــا نمايشـــی را در تـــاالر ايوان شـــمس اجرا كرديـــم درباره كـــودكان كار و گفتيم كـــه بچههايی هم كه كـــودک كار نيستند میتوانند با بچههای كار همبازی شـــوند و رابطه خوب برقرار كنند. اينطور نيســـت كه بچههـــا فقط بـــا بچههای هم طبقه خودشـــان بازی كنند. ممكن است آن بچه شرايط خوبی نداشته باشد اما من میتوانم آن شرايط را برايش فراهم كنم.»
مارال چرا نيكـــوكاری میكنی؟ «چون نيكوكاری كار خوبی اســـت و من میتوانم كمـــک كنم كـــه بچههای ديگـــر مثل من درس بخوانند. آنهـــا حق دارند كه بتوانند خوبزندگیكنند.»
بهنظر گالره انتظامی9 ساله، نيكوكاری كار بســـيار خوبی اســـت. او میگويـــد: «ما بايد چيزهايی كه خودمـــان داريم به آنها هم بدهيم. وقتی عيد نوروز اســـت، همه خانوادههـــا در كنار هم هســـتند و امكانات دارنـــد. مـــا بايـــد بگذاريم كســـانی كه اين چيزها را ندارند هم امكانات داشته باشند و زندگی كنند. االن كه نزديک عيد اســـت مـــا قلکهايمـــان را پـــر میكنيـــم و بعد قلکهايمان را میشكنيم و به نيازمندان میدهيم.»
آرنوشـــا ميرخانی 8 ساله هم نظرش اين است: «من نيكوكاری را خيلی دوست دارم. وقتی بچهها خوشـــحال میشـــوند، خودم بيشـــتر از آنها خوشـــحال میشوم. بهنظر من مـــا نبايد فقط به بچهها كمک كنيم. بايـــد به بزرگترها و ســـالمندان هم كمـــک كنيم. ســـالمندان پيرنـــد و ما بايد كمكشـــان كنيم، مثـــ ًال وقتی دارند وســـط خيابانراهمیروند.مابايدلباسهايیراكه نوهستندوخودمانازآنخوشمانمیآيد بهنيازمندانبدهيمتاخوشحالشوند.» سفیرانکوچکنیکوکاریدرمدارس
حـــاج يوســـفی در ادامـــه حرفهـــای بچهها، از برنامه نيكوكاری در آستانه عيد میگويـــد: «ما با كمک كـــودكان نيكوكار و والدينشـــان مبالغی را جمعآوری كرديم و امســـال بـــرای بچههـــای نيازمند تحت پوشـــشمان در جنوب تهـــران لباس نوی عيد خريديـــم. حاال كـــودكان نيكـــوكار ما خيالشـــان راحت اســـت كه اگر خودشـــان لباس نو میپوشـــند، توانستهاند بچههای ديگریراخوشحالكنندوآنهاهملباسنو بپوشند. ما االن حدود 450 كودک نيكوكار داريم كه در ســـطح تهران هســـتند و با ما در ارتباطند. ما ســـالی 20 تا 03دانشآموز مددجوداريمكهدرمعرضترکتحصيل بودهاند يا كودكان كار بودهاند و ما به كمک بچههای نيكوكار و خانوادههايشان كمک میكنيم به تحصيالتشـــان ادامـــه دهند. فقط اينطور نيست كه نفع فعاليتهای بچههـــای نيكوكار بـــه بچههـــای نيازمند برســـد، بلكه خودشـــان هم روحيه خوبی پيـــدا میكنند. اگر مدارس بـــا ما همكاری كنند، ســـال آينده برنامه داريم اين بچهها وقتیدورههایآموزشیشانرامیبيننددر مدارس خودشان سفير ما شوند و فعاليت اجتماعی كودک محور را در مدرســـه اجرا و بقيـــه بچههـــا را با نيكوكاری آشـــنا كنند. فكر میكنم رســـالت خيريهها اين اســـت كه بتوانند عدهای را تربيت كنند كه بچهها با اين روحيه بـــار بيايند. همچنين در نظر داريـــم كالسهـــای كـــودک و مـــادر برای نيكوكاریبرگزاركنيم.»
چكناواريانهمازاهميتنقشوالدين و بخصوص مادر در ايـــن رابطه میگويد: «حس نيكوكاری در زندگی ما كم اســـت. همه چيز از پدر و مادر به بچه آموزش داده میشود. اگر پدر و مادر نيكوكار باشد، بچه همنيكوكاریرايادمیگيرد.مثلموسيقی است كه اگر پدر و مادر عالقه داشته باشند، بچههمعالقهمندمیشودومثالًمیگويند بچه چرا موسيقی دوست ندارد، خب پدر و مادرشدوستنداشتهاند.بايدنقشمادر را در جامعـــه پررنگ كنيـــم. مادرها برای آموزش خيلـــی نقش دارند. بيـــن ارامنه، مـــادر نقـــش مهمی دارد. كســـی بـــا مادر بحثنمیكند.هرجاكهمردساالریاست، مشكلزيادپيشمیآيد.»
او اينطـــور ادامه میدهد: «من زمانی كه در امريكا بودم كسی را نمیديدم كه به خيريه كمک نكند. سياستهای تشويقی دارند و كســـی كه بـــه خيريه كمک میكند مالياتش كم میشـــود. فقـــط هم بچهها نيستند، كســـانی هســـتند كه به گروههای مختلـــف مثـــل ســـالمندان و بيمـــاران و حيوانـــات كمـــک میكننـــد كـــه همهاش ارزشمند اســـت. خودم در نظر دارم روزی تعدادی كنســـرت بدهم برای خيريهها و اميدوارم بتوانم اسپانسرهايی پيدا كنم كه درآمدكنسرتبهخيريههابرسد.»
بچهها در انتهای ديدار، با استاد عكس يادگاری میگيرنـــد و قول میدهند درباره فعاليتهای نيكوكاریشـــان بنويسند، با عشق بنويســـند، چون عشق باالترين چيز است.
بايد تالش كنيم كالسهای نيكوكاری را در مدارس راه بيندازيم. خصوصاً در دنيای امروز كه بچهها مدام شاهد جنگ و خشونت در دنيا هستند، خيلی مهم است كه بچهها را سوق بدهيم به سمت مهربانی و مسئوليتپذيری اجتماعی. بچهها وقتی در روند رشدشان وارد اين فعاليتها میشوند، خيلی به رشد شخصيتیخوبیمیرسند