Iran Newspaper

نزول‌افراسیاب‌به‌جهان‌زیرین

یادداشتهای­ی پیرامون ایران فرهنگی

- تصویری از مسلخ سیاوش/ شاهنامه

مطهربن طاهر مقدسی در «آفرینش و تاریخ» آیین چینیان و برخــی هندیــان را « َســ َمنیه» و «ثنویــه» خوانده اســت. در شمنیســم ما با اســاطیر ثنویتگرا برخورد میکنیم؛ چنانکه در آســیای مرکزی و شــمالی شــمنهای «ســفید» و «سیاه» صاحبان تخصصهای برجستهاند؛ مثالً شمنهای «سیاه» اســتادان «نزول به جهان زیرین» اند و شــمنهای «ســفید» اســتادان «پرواز جادویــی». به هرتقدیر ما در این یادداشــت درباب سفر زیرزمینی افراسیاب سخن میگوییم. ه.س.نیبــرگ برای نخســتینبا­ر تشــخیص داد که گــودال یا دژ زیرزمینی افراســیاب بــا غار یا حفره شــمن آلتایی که راه به جهان زیرین میَبَرد، مطابقت دارد. نیبرگ مینویســد: «افراســیاب نیایش میکند به اردوی ســورا آناهیتا در گودال زمیــن بــرای بهدســتآور­دن ّ فــره؛و طبیعــی اســت که این خواهش برآورده نمیشــود. از این گودال ّ سنتبعدی یک دژ زیرزمینی درســت کرده اســت که میپندارند افراســیاب در آنجــا فرمانروایی میکند. ولی گویــا در اصل اینجا همان اعتقــادی وجــود دارد که دربــاره دهانه زمین نــزد تاتارهای آلتایــی دیــده میشــود. روان افراســیاب در ســفر معمولــی شمنی به جهان ارواح است تا برای نبرد نیرو و زور به چنگ آورد.» این جنگ در فریشــت آمده اســت. سه بار افراسیاب در دریاچه وروکشــه فرومیرود تا فّره را بگیرد. ســه بار فّره از دستش میگریزد تا سرانجام کیخسرو افراسیاب و برادر او را در دریاچه چیچست میکشد. همچنین در یکی از قطعات اوســتایی بــه نــام ائوگمدئچا آمده اســت: «کســی از چنگال مرگ رهایی نیابد؛ نه کســی که مانند کیــکاووس به گردش آســمان پرداخت و نه کسی که مانند افراسیاب تورانی خود را در تک زمین پنهان نمود و در آنجا کاخ آهنین به بلندای هزار آدمی با صد ستون ساخت.» اکنون به سفر خلسهآمیز شــمن آلتایی میپردازیم. «شمن ســیاه» ســفرش را از یــورت خود آغــاز میکنــد و راه جنوب را در پیــش میگیــرد. او پــس از خوانــدن آواز و گــذر از راههــای ناهموار سرانجام به قلّه «کوه آهن» (تمیر تایکسا) میرسد. کوه پوشــیده از اســتخوانه­ای سفید شــمنهای درراه مانده اســت. شــمن راهی را در پیش میگیرد که به حفرهای ختم میشــود که دهانه ورود به جهان دیگر است. باری، این «کوه آهن» شباهت چشــمگیری با ِ دژآهنین افراسیاب یا «هنگ افراسیاب» در شاهنامه دارد: وزان پــس چنــان ُبــد که افراســیاب / همی گشــت هــر جای بیخورد وخواب / نه ایمن به جان و نه تن سودمند / همیشه هراســان ز بیم گزند / همی از جهان جایگاهی بجســت / که باشــد به جان ایمن و تن درســت / به نزدیک َبردع یکی غار بود / سر کوه غار از جهان نابسود / ندید از برش جای پرواز باز / نه زیرش پی شیر و آن گراز / خورش برد و از بیم جان جای ســاخت / به غار اندرون جای باالی ساخت / ز هر شهر دور و به نزدیک آب / که خوانی ورا «هنگ افراسیاب» سپس شمن داخل حفره میرود و دریایی را میبیند که پلی به باریکی مو از وسط آن میگذرد. شمن از پل به زیر میافتد و میتوانــد شــبیه ارداویراف به شــکنجهگاه دوزخیــان در زیر زمین راه یابد؛ مثالً او مردی را میبیند که استراق سمع کرده است و اکنون با یک گوش به تختهای میخکوب است. القصه شمن پس از گذشتن از پل به خانه ارلیکخان (خدای جهان زیربن)میرسد. میرچا الیاده ســفر شــمن آلتایی به جهان زیرین را تحت تأثیر نمونههای ایرانی-هندی آن میداند. ما نیز هم روای ِت اوســتا و هم شــاهنامه را بسیار همآهنگ با سفر زیرزمینی شمنهای ســیاه مییابیــم؛ چنانکــه در ســفر شــمن آلتایــی قرینههایــ­ی همچون حرکت شمن به سوی «جنوب» -که در سنت اوستایی نیکوتریــن جهــات اســت-، «کــوه آهــن» و «ثنویــت» - که در نمادپردازی ُپل نیز آشکار است- به چشم میرسند. همچنین در گمــان مــا مواجهه افراســیاب و هو ِم پارســا در این داســتان نشــانگرًخلســه افراسیاب با نوشــیدنی ســکرآور هوم است که احتمــاال از ترکیــب گیاه هوم، شــاهدانه و قارچهای جادویی به دست میآمده است و ما در آینده بدان خواهیم پرداخت.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran