پیکرنحیففرهنگوهنررازیرتیـ
ملتی است که مالیات میدهند. در شرایطی که کمتــر از 5درصد فیلمهای اکران شــده به ســود میرسند، کمتر از 01درصدشان به اصل سرمایه و بیش از 08درصدشان به ضرر مطلق، از محل اولیــن بلیت فروخته شــده هر فیلم تــا آخرین بلیتش -فارغ از ســود و زیان- معــادل 9درصد مالیــات بــر ارزش افــزوده، از جیــب مخاطب و تهیهکننــده بــه حســاب ســازمان مالیاتــی واریز میشــود. واقعــاً بدهــی یــک صنعــت هنریتفریحی و فاقد سود به خزانه دولت، بیش از این باید باشد؟ فکرمی کنم دولت و مجلس به جای آنکــه به فکر لغو معافیت همه مشــاغل هنری و فرهنگی و انتشــاراتی باشند، به ارزش وجودی و تأثیر فعالیــت اینگونه افــراد در جامعه توجه کننــد و حاال کــه بهدلیل قطــع درآمدهای نفتی نمیتوانند بــه صاحبــان این مشــاغل ناپایدار، تسهیالت بیشتری بدهند، الاقل فشار مضاعفی بــه آنان وارد نکنند. اصحــاب هنر بخصوص در ســینما و تئاتــر، خود بیش از هــر جریان دیگری نگران حال مردم هســتند و به ســهم خود برای بهبــود آن تــالش و ســرمایهگذاری میکننــد، بگذارید حال خودشان بدتر از اینکه هست نشود تا بتوانند قدمهای بیشــتری در این راه بردارند. دولت باید قدر همه افرادی که در این ایام برای
موسوم به سلبریتیها که معافیت مالیاتی بدنه هنــری و فرهنگی کشــور اســت. آنان که شــرایط کاری و فعالیتهای هنریشان در هیچ زمانی از رونق برخوردار نیست و اتفاقاً با تنزل در سالیق عمومــی نه تنها به لحاظ اقتصادی که به لحاظ امکان ارائه اثر و دیده و شــنیده شــدن نیز روز به روز شــرایط ســختتری را تجربه میکنند. پس این را واضح و شفاف بگویم که من در این بحث هرگزمدافعمعافیتمالیاتیسلبریتیهانیستم واتفاقاًتأکیددارمکههمچونپزشکان،بازرگانان و دیگــر اقشــار پردرآمــد، این اشــخاص نیز باید مالیات کامل پرداخت کنند. بگذارید به سالها قبــل بازگــردم، به اینکــه هیجده ســال قبل چه اتفاقی رخ داد که این معافیت را در پی داشــت. در آن ایــام سیاســتگذاران حوزه اقتصــاد به این نتیجه رســیدند که بدون این قبیل مشــوقهای مالــی امــکان ســرمایهگذاری فرهنگــی- هنری نیست. این اتفاق انتشار پیامی همدالنه از سوی دولتمردان به فعاالن این عرصه بود؛ سؤال من از همــه آنهایــی که همچنان مخالــف با چرایی برقراری این معافیت هستند این است که وقتی با وجود همه ایــن معافیتهای مالیاتی اغلب فعاالنفرهنگی-هنریدرحوزههایمختلفبه ناچار دســت از کار کشیدهاند چرا به جای تالش
فرشتهطائرپور: من فرضیه باج دهی دولت به هنرمندان از ترس صدور بیانیه یا مالحظه نقش مؤثرشان در انتخابات قبلی و آتی را فرضیهای غیرمنطقیوصرفاًتحریکآمیزمیدانمکهسعی دارد دولت را به انصراف از اعطای معافیت و هنرمندان را به اعتراض بکشاند. ما داریم درباره یک مطلب کامالً اقتصادی و معیشتی حرف میزنیم
رفع نگرانی و ایجاد نشاط در خود و خانوادهشان به ســینما، تئاتــر یا کنســرت میرونــد را بداند و دائم به خود یادآوری کند که این دلخوشیهای کوچــک را همیــن اهالــی فرهنــگ و هنــر دارند بــه مــردم میدهنــد. بــا خبرهــا و تصمیمــات نگرانکنندهنبایدآنهاراتضعیفکرد. ■ بد نیست آقای ترابی هم اشــاره دقیقتری به شــرایط حوزه موســیقی داشته باشــند بویژه که ماجرای استعفای خود شــما هم نشأت گرفته از مخالفتیبودکهبهبحثقانون01درصدمالیات دریافتیازبلیتکنسرتهاداشتید. علی ترابی: آنچه ما امروز مدافع آن هســتیم نه معافیت مالیاتی هنرمندان سرشناس و موفق
برای ســرپا نگه داشتن مؤسســات فرهنگیمان برای به تعطیلی کشــاندن آنان از طریق چنین بیمهریهایی تالش میکنیم! از ســایر حوزهها کــه بگــذرم در همین بخش موســیقی شــرایط به گونهای اســت که بــازار آن توان تحمل چنین فشاری را ندارد. بدون آنکه قصد توهین به هیچ ســازمان و ارگانی را داشــته باشــم نظر شخصی خودم را میگویم، به گمانم کســانی که حداقل درحوزهموسیقیچنیننظراتیدارندتوجهشان تنها به نازلترین سطوح موسیقی است و گمان میکننــد تمــام انــواع آن در ســالنهای بزرگــی خالصه شــده اســت که دربردارنده حداقل یک هــزار صندلــی هســتند کــه بابــت هر کــدام هم حداقل یکصد تا دویســت هزار تومــان دریافت میشــود. چنیــن فردی طبیعی اســت که پیش خود بگوید عجب پولی در این هنر خوابیده پس چرا بخشــی از آن بهعنوان مالیات کسب نشود. بر همین اســاس هم تصمیم اشــتباهی گرفته میشــود که به کل عرصه موســیقی و همچنین انواع دیگر فعالیتهای فرهنگی- هنری تعلق پیدامیکند.باچنیننگاهیبخشهاییکهبیش از همه آســیبپذیر هســتند نخســتین قربانیان چنیــن تصمیمگیریهایی هســتند. نخســتین ریــزش در بخشــی انجام میشــود کــه به لحاظ فرهنگی نخبهگراتر است و مخاطبان جدیتری دارد. بــه اعتقــاد مــن باید هــر دو طــرف چنین بحثهایی پای گفتوگوی جدی با هم بنشینند تا تصمیمگیریها با نگاه به بخش پولســاز هنر که خیلی هم جزئی اســت انجام نشــود. اگر این معافیــت لغو میشــد آســیب آن تنهــا متوجه اقشــارکم درآمــد و آســیب پذیر فرهنــگ و هنر نبود، بلکه در درازمدت تبعات منفی حتی برای کلیت سیستم اقتصادی داشت. تعداد بسیاری ازآموزشگاههایموسیقیروبهتعطیلیهستند، آن هم در شــرایطی که آموزشگاههای موسیقی پررونقترین آموزشــگاهها در فرهنــگ و هنر به شــمار میآیند. اگر حواسمان به ســرمایههای هنــری نباشــد کشــورهای دیگــر به راحتــی آنها را در اختیــار خواهنــد گرفــت. ســرمایهای کــه از ابتدای تولد تا به ثمر نشســتن اســتعداد صرف او شــده و رقم باالیی را شــامل میشــود یا هرگز برنمیگردد یا اگر هم برگردد دیگر به آن شکلی که باید به فعالیت خود ادامه نمیدهد. افرادی که معترض به برقراری معافیت مالیاتی اهالی فرهنگ و هنر هســتند بایــد بدانند که اگر چنین اتفاقی رخ نمیداد عوارض سنگینی متوجه این عرصــه بود. اهالی فرهنگ و هنر همواره نشــان دادهاند که دلســوزترین افراد به وضعیت کشور هســتند. به همین هنرمندان حوزه موسیقی در تمام فراز و فرودهای تاریخی نگاه کنید حداقل همراهی آنان یک ترانه یا ســرود در همراهی با منافع کشــور بوده اســت. هنرمندان هــر کاری از عهدهشــان برآمــده را کنــار دولتهای مختلف انجامدادهاند. ■ آقای ترابی !خانم طائرپور از دریافت9 درصد مالیات ارزش افزوده در ســینما گفتند در عرصه موسیقیهمچنینمالیاتیدریافتمیشود؟ ترابــی: اتفاقــاً بــرای تکتــک کارهایــی کــه در عرصه موسیقی انجام میشود از آنان مالیات دریافت میشود. بهعنوان مثال اگر در استودیو دســتمزدی به نوازنده یــا صدابــردار پرداخت
میشودمالیاتآنهاحتماًاخذمیشود.امااین مالیاتی که طی مدت مذکــور دربارهاش بحث شد مالیاتی است که به محصول نهایی تعلق میگیرد.ایــن معافیــت تنها شــامل محصول نهایی میشــود کــه آن هــم به شــرط دریافت اظهارنامهمالیاتیاست. ■ آقای حســنپور وضعیت معافیت مالیاتی طی ســالهای اخیر در حوزه فعالیت ناشران و کتابفروشانبهچهشکلبوده؟ هومــان حســن پور: اجــازه دهیــد مــن از دریچه دیگری به این بحث بپــردازم. قبل از هر چیزی تأکید دارم که به کار بردن لفظ معافیت مالیاتی برایفعالیتهایاینحوزهخیلیناپسنداست. چیزی کــه میخواهــم بگویم تنها بــه دولتها بازنمیگــردد، وقتــی پیشــنهادی بــه مجلــس میرود و بنای تصویب آن را میگذارند، چندی بعــد هم تصمیــم به چکــشکاری دوبــارهاش میگیرند نشــان میدهد که دیگر دســتگاههای حاکمیتــی هــم در ایــن رابطــه دخیل هســتند. چنین مســائلی را نمیتوان تنها بــه یک دولت محــدود کــرد، از ســال 1380 که بر اســاس ماده 139 بنــد الم چنیــن بحثــی مطــرح شــده مــا همــواره با موافقتها و مخالفتهای متعددی روبهرو شــدهایم. به محض تغییر یک مدیر این مباحــث بارها مطرح شــده اســت. چهل ســال از پیــروزی انقــالب میگذرد و ما هنــوز ضرورت ســرمایهگذاری در زمینه فرهنــگ و هنر را جدی نگرفتهایــم. دولــت و حاکمیــت بــرای تشــویق فعاالناینعرصهوتقویتفرهنگبایدمتوسل به پرداخت نقدی شــود که میدانیــم از بودجه چندانی برخوردار نیست یا اینکه دست افرادی را کــه عالقهمند هســتند باز بگــذارد. اینکه فالن فــرد یــا ســازمان حاضر میشــود از جیــب خود هزینه فعالیتهای فرهنگــی را بپردازد حداقل کار ممکــن بــرای کمک بــه او همیــن معافیت مالیاتــی اســت. وقتی حتی مالیاتی کــه از اهالی فرهنگ و هنر دریافت شــود آنقدر کم اســت که هیچ تأثیــری در دخل و خرج کشــور نمیگذارد چرا برخی اصــرار به لغو آن دارند و میخواهند این باقیمانده نفس مؤسسات فرهنگی- هنری و افــراد عالقهمنــد در آن را هم ببرند. نباید تنها بــا اکتفــا به بخش کوچکــی از قله تصــور کرد که همه فعاالن این عرصهها از درآمدهای نجومی برخوردارهستند.اینکهبهقولآقایترابیبرخی با اکتفا به سطحیترین نوع موسیقی برای باقی بخشهای آن نســخه میپیچند نشان میدهد کــه هیچ اقــدام مؤثری در زمینه فرهنگســازی انجامنشدهاست.همینحاالنگاهیبهخروجی