Iran Newspaper

مقدمات مسافرت در تهران قدیم

- احمدمسجدجا­معی عضو شورای شهر تهران

امسالصدمین­سالتولدمرح­وم عبدالرحیم جعفــری، بنیانگذار انتشــارات امیرکبیــر، بزرگترین و از تأثیرگذارت­رین نشــرهای کشور اســت. از ســوی دیگر هفتادمین سال تأســیس انتشارات امیرکبیر را شاهد هستیم. آنچه پیش روی شماست، ســخنان من با عنوان «تهران از نگاه جعفری» است.

آنچــه از عزاداریهــ­ای تهــران در کتــاب جعفــری میخوانیــم حضــور همــه اقــوام و طبقــات در آن اســت «اخالصمندان، شهرســتانی و غیرشهرســت­انی از گوشه و کنار شــهر راه میافتادند و در دســتههای سینه زنی به هم میآمیختند. این دسته یزدی هاست، این دسته اردبیلی هاســت، آن شــیرازیها، آن ترکهــا، آن بزازهــا یا دســته ســنگلج، دســته چاله میدان... این دســتهها با دستههای محــالت تهــران راه میافتادند، لشــکریانی عــازم رزمگاه بــا پرچــم و عالمــات و نشــانهای مخصــوص وارد بــازار میشدند و بازار کفاشها و بزازها و امامزاده زید و چارسوق کوچک و بزرگ و بازار بین الحرمین و بازار مسجد جامع را میپیمودند. مسجدهای معروف سیدعزیز اهلل و بزازها و آذربایجانی­ها در این بازارها بودند.» )60ص(

در نوشــته جعفــری، بــه چگونگــی برگــزاری مراســم محرم پرداخته میشــود و از نوحهها، حرکت دســتههای ســینه زنــی، تعزیه، روضــه خوانــی، برپایی خیمــهگاه ...و میگویــد. در همه اینها مــواردی که خاص تهران باشــد نیــز هســت.«... پیکرهــای شــهدا روی تابوتها، اشــقیا با زره و چکمه، کالهخود به ســر؛ ســرها از تن جدا و تیرها بر پیکرهای بیسر؛ اینها را دسته عربها در خیابان ناصریه به میدان آوردهاند.» )65ص(

در نهایــت تکیــه دولــت اســت کــه جعفــری از آن

مینویســد «شکوه و جالل تکیه دولت را در پی ِش رو دارم، تکیهای که میگویند در زمان ناصرالدین شاه، جاللی دیگر و رونقی دیگر داشته. ساختمان سه طبقهای که سقف آن را بــا یک چادر بزرگ پوشــاندها­ند. دور تــا دور این تکیه در ســه طبقــه اتاقهایی بــا ســردرهای هاللی و آجــری جدا جداست. مخصوص شاهزادگان و بزرگان شهر و غرفهای مخصوص شــاه. وســط صحن تکیه دولت، سه چهار پله باالتــر از صحن ســکویی اســت که محــل اجــرای تعزیه و روضــه خوانی اســت. یــک منبر چنــد پلهای بــرای روضه خوانها از سنگ مرمر کنار دیوار گذاشتهاند.» )65ص( ■ 2ـ آداب مسافرت

زندگــی ســاکنان هــر شــهر، ویژگیهایــ­ی دارد و آداب گوناگــون در زمینههــای مختلفــی چون زیــارت، نظافت، تربیــت فرزنــد ...و خــود را در زندگی آنها نشــان میدهد. جعفری در خاطراتش بخوبی، این آداب را توصیف کرده است.

مســافرت در تهران قدیم، مقدماتی داشــته است که جعفــری در کتــاب خود به آن اشــاره دارد. در اولین ســفر او بــه مشــهد ســخن از «رســم» مســافرت اســت: «روزی کــه ســاعت حرکت رســید، مادرم و مــن از خانــوم و آقای منتخب الملک که مقدمات سفر ما را فراهم کرده بودند، خداحافظی کردیم... مســتخدمین آیینه و قرآن آوردند و یکــی از آنها قرآن را باالی ســر گرفت و من و مادرم هفت دفعه از زیر قرآن رد شــدیم... هنگام حرکت درشــکه (به سمت گاراژ اتوبوس ها) مستخدمین کاسه آبی را که توی ســینی پهلــوی قرآن و آیینه آماده کرده بودند پشــت ســر ما روی زمین پاشــیدند و صلوات فرســتادند و مــا به گاراژ رفتیم.» )42ص(

پرداخت کرایه اتوبوس هم ضابطهای خاص داشــت «رسم بود که مبلغی از کرایه را قبل از سفر میپرداختند و باقی بهعنوان پس کرایه پساز رسیدن به محل پرداخت میشد.» )42ص(

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran