طلبكارمهارناپذير

اين همان رفتاري اســت كه از او انتظار داريم؛ بدون كوچكترين حيرت، شوك و تعجبي. ســتاره خوش استيل و بااســتعدادي كه در برهوت تفكر، همانند اغلب همنســانش خودبزرگ بيني و تبختر در وجودش نهادينه شده و بر همين اساس با آرامش، تعادل و تعقل بيگانه است. نتيجه اين نگره هماني ميشود كه ميبينيم؛ ســتارهاي كه دست به خودويرانگري زده و در اين مسير ناكجاآباد خود و تيمش را با هم پايين ميكشد.

رفتــار امروز رامين رضاييان و اخراج او با حكم برانكو اگرچه مصداق عيني اين انگاره اســت اما رفتار اين ســتاره از خودراضي متعلق به امروز نيست. او آشكارا با خود دســت به گريبان است و از توهم عبثي رنج ميبرد كه او را وادار ميكند خود را برتــر، بالاتر، بهتر و در نتيجه طلبكارتر بداند. پــس با اين ديدگاه او يك روز در اوج گمنامي با پيراهن راهآهن بعد از گلزني برابر صبا، هيجان زده و البته طلبكار به كنار خط ميرود تا پيش چشــمان مرفاوي مربي سابقش شادي كند و با او درگير ميشــود، يك روز در شهرآورد و بعد از برتري خيره كننده پرسپوليس پيش چشم يكصــد هزار هــوادار و ميليونها بيننده تلويزيوني بر ســر زدن ضربه پنالتي با هم تيمي و نزديكترين رفيقش درگير ميشــود، روز ديگر به خود اجازه ميدهد ناگهان غيب شــده و پاسخ تماسهاي سرمربياش را ندهد و سر از تركيه دربياورد و امروز در تمرين يقه گيري كند و جنجال بزرگي را به راه بيندازد كه تيمش را در آستانه يك بازي بزرگ وارد حاشيه كند.

اينها تنها بخش كوچكي از عصيانهاي رامين رضاييان در طول چند سال اخير بوده. بازيكني كه بيش از آنكه او را با فرارها و ســانتر گلهاي خط كشــي شدهاش كه نتيجه نبوغ و كيفيت فني اوســت، به ياد بياوريم، با طغيانهاي گاه و بيگاهش او را به ياد خواهيم آورد. طغيانهايي كه تمامي كيفيت فني او را مســتتر كرده و ما را وادار ميكند تا از او تصوير يك ســتاره عاصي و البته مخرب بسازيم. ستارهاي كه بيش از آنكه به تيمش كمك كند و ناجي تيمش باشد، بدل به معضل و دغدغه تيمش شده.

راميــن رضاييــان در اين دو فصل كم جنجال به پا نكرده و كم چهره نشــده. چهرهاي كه بيشــتر وجه منفي آن در قاب رسانهها و البته مخاطبان نشسته و همه نمايشهاي درخشان گاه و بيگاه او را كمرنگ و حتي بيرنگ ميكند.

او در اين فصل بدل به دغدغه بزرگ پرسپوليس و برانكو شده. سرمربي سرخها بيش از آنكه به مهار حريفان و رقبا بينديشد، بايد بخشي از انرژي و تمركز خود را معطوف مهار ستاره دردسرساز خود كند.

مربي محافظه كاري كه از ابتدا او را نميخواست و زير فشار هواداران احساسي و مديــران كوتــه بين با اكراه حاضر به پذيرش او شــد و بافاصلــه بعد از ورود او به مجموعه ســرخ، دردسرها و دغدغهها آغاز شــدند. چه آن روزها كه مجبور بود ســگرمههاي درهم رضاييان را روي نيمكت تحمل كنــد و چه روزهايي كه اخم و تخمهاي شماره 27 بعد از تعويضهاي كليشهاي، سوژه اصلي دوربينها بود.

پرســش تكراري پيش از هــر بازي درباره بازي دادن يا نيمكتنشــين كردن رضاييان بدل به ترجيعبند تمامي مصاحبههاي برانكو در اين فصل شــده و حالا او در كليديترين مقطع از فصل بايد شــاهد شاخ و شانههاي اين ستاره در تمرينات و يقه گيريهايش باشد.

رامين رضاييان در مسير حاشيهسازي و مشكل آفريني حالا بدل به يك دغدغه بزرگ شده؛ حتي بزرگتر از حريف و معادلات پيچيده تاكتيكي. ستارهاي كه در لگد زدن به سطل شير مثل سانترهايش تبحر ويژهاي دارد!