ليگ بي خاصيت، ستارههاي بي اصالت
قهرمانيبانك ســرمايه درليگبرتر واليبال، تكرار همان داســتان كليشــهاي قديمبود؛ داســتان شاهزاده و گدا كه با يك تعريف دم دســتي درليگ والبيالاز نو روايت ميشود. تيمي سرمايهدار كه به شكل طعنه آميزي تمكن مالياش از نامش پيداست با مشتي ستاره مليپوش كه رقابتي يكطرفه را در ليگ برپا ســاخته بودند كه از همان ابتدا سرنوشت نهايي آن مشخص بود. يك قهرماني بي دردســر كه بهاندازهاي آسان و بدون زحمت به دست آمد كه شايد به خود بازيكنان بانك سرمايه هم نچسبيد و رنگ و لعاب يك قهرماني باشكوه و واقعي را نداشت.
آنچه در ليگ واليبالايران رخ داد، يك كپي ضعيف شــده و دم دســتياز فرمول قديمي بوندس ليگاي آلماناست؛ جايي كه بايرن مونيخ متمول و سرمايه دار بااتكا به خزانه پر و پيمان خود همه تيمها را غارت ميكند و ســتارههاي ريز و درشت ساير رقبا رابه خدمت ميگيرد تا در مسير قهرماني حتي يك ترمز كوتاه هم نداشته باشد. ليگ يكطرفهاي كه پيشبيني فرجام آن شــايد بي مزه ترين و بي هيجانترين كار دنيا براي يك هوادار فوتبال باشد. بازيهاي يكطرفه و بردهايي با تعداد گل بيش از انگشتان يك دســت محصول همين ليگ تك قطبي در بوندس ليگا هســتند كهاينليگ باعظمت و ريشه دار رااز سكه و رونقانداخته. روشی كهالگوی رنگ و رو رفته آن درليگ واليبالايران رخ داد كهالبتهاز همان مولفههاي آشــنا و قابلاعتنايبوندس ليگا تهي بود. قياس عقبه، عظمت و تاريخچه بايــرن مونيخ بهعنوان پرافتخارترين تيم فوتبال آلمان و نماد فوتبالاين كشــور با تيم خلقالساعهاي چون بانك سرمايه يك قياس معالفارق و بدون معناســت. اگر در آلمان بايرن مونيخ با تفكر نماد فوتبال آلمان اينچنين رويكردي دارد، در واليبال ايران هيچ ادلهاي براي بريز و بپاشهاي بانك ســرمايه وجود ندارد. تيمي كه ريشه هايش هنوز ســبز هم نشده و مشخص نيست آيا چند ســال آيندهاساسا وجود خارجي داشته باشد يا نه!
وراي بحث فني در ليگ، نقطه حضيض و كريه ماجرا اتفاقات حاشــيهاي ليگ بود. جايي كه ســتارههاي تازه به دوران رســيده واليبال در بازيهاي رودررو براي يكديگر شــاخ و شانه ميكشــيدند واز فحاشي و حتي يقه گيري نيزابايي نداشــتند! آنها در تيم ملي دوشادوش هم به ميدان ميرونداما در قامت رقيب يكديگر رابه چشــم دشــمن خوني ميديدند واز همين رو ســالن واليبال را با چاله ميداناشتباه ميگرفتند و دراين جنگ مغلوبه حتياز توهين به مربي حريف و داور مسابقه نيز ابايي نداشتند. اتفاقاتي بس تاسفبار و زشت كه نمونه آن در هيچ رشته ورزشي ديگري يافت نميشود. نكته تاسفبارتراماانفعال فدراسيون واليبال در قبالاين رفتارها بود كه به واسطه مليپوش بودن اين ستارهها براي آنها يك مصونيت فرضي ايجاد كرد تا آقايان در ســالنها حســابي گرد و خاكبه پا كنند. قراردادهاي ميلياردي، توجه رســانهايبي حد و اندازه والبتهانحصاری كردن كردن فضاي تيم مليبا مشــتي ستاره تكرارياين وهم را در ميان ستارههاي واليبال بهوجود آورده كه تافتهاي جدا بافتهاز بقيه هستند. اتفاقي كه ليگ واليبال را بدل به يك ليگ پرحاشيه و كم بازده كرده است.