آزاده پيراكوه

زمانــي كه نصرا... ســجادي معاون قهرماني وزارت ورزش شد، آييننامهاي نوشت و به فدراسيونها ابالغ كرد تا در روزهايي كه اساســنامه در مسير اصالح قرار دارد، اجرا شــود اما خيلي زودتر از چيزي كه تصور ميشد، آن آييننامه از دستور كار خارج شــد و فقط بندهايي از آن خيلي ســفت و ســخت ماندگار شــد؛ مثــل ممنوعيت حضور روســاي فدراسيونها و يا سرپرستان در انتخابات، با اين توضيح كه اگر رييس فدراسيوني ميخواهد براي دوره بعدش هم كانديدا شود، بايد اســتعفا بدهد تا نتواند اعمال نفوذ كنــد. اين قبيل ســختگيريها و قوانيني كه در مواردي رفتار دوگانهاي با آن صورت گرفت، باعث شد تا مديريت جديــد وزارت ورزش به محض شــروع كار، تدويــن آييننامــه انتخاباتي را در برنامه قرار دهد كه اين آييننامه، از بقيه آييننامههايي كه نوشــته شده، جامعتر اســت؛ آنقدر جامع كه حاال نقدهايي را بــه همراه دارد. مثل آنچه چند روز قبل هوشــنگ نصيرزاده مطرح كرد و گفت كه برخي از اين موارد بايد در اساسنامه نوشــته شــود و در آييننامه انتخاباتي نبايد اين موارد عنوان شود. اين موضوع زماني پررنگتر ميشــود كه اساسنامه فدراســيوني مثل فوتبال را ميخوانيم و ميبينيم كه مثال بندهايي كه مربوط به ويژگيهاي كانديداهاي رياست است، در اساسنامه ذكر شــده اما جاي خالياش در اساسنامه فدراســيونها باعث شده تــا وزارت ورزش اين مــوارد را در اين آييننامه ببيند كــه نكتههاي جالبي را در خود دارد و ميتواند به آينده مجامع انتخاباتي فدراسيونها شكل بدهد.

براي مثال همين كه گفته شــده، حداكثر ســن كانديداها 70 سال است، اين پيــش بيني را قطعــي ميكند كه در برخي فدراسيونها كه بارها مديران ورزش ســعي كردهاند تغييراتي در آنها بدهند اما موفق نشــدهاند، شاهد تغيير خواهيــم بود. مثل بوكس يا بســكتبال چراكــه ديگر روســاي موســپيد اين فدراســيونها اجازه شركت در انتخابات بعدي را ندارند تنها به اين دليل كه مرز 70 ســالگي را رد كردهاند. يا مثال وقتي تاكيد شــده كه فرد كانديدا بايد سابقه