Iran Varzeshi

هيوالي درون استقالل، با بازي عليرضا منصوريان

- فرشاد كاسنژاد ‪Farshad Casnejad‬

«هيــوالي درون» همــان عبــارت دهــه هفتادي اســت كه در يادداشــته­اي روزنامهنگا­ران ورزشي چالشهاي باشگاه اســتقالل را به رخ ميكشيد. علي منصوريان پسر همان سالهاي استقالل است، خوب اين عبارت و مفهومش را ميشناسد. استقالل امــا پس از دو دهه، در دوران مربيگري منصوريان در اســتقالل، گرفتار همان هيوالي درون شده، با نشانههايي تازه.

استقالل گرفتار جدل براي بقاست. ساختن دشمنان فرضي و بازي با نام هواداران به بحراني براي اســتقالل تبديل شــده و باشــگاه را از درون ميخورد. در استقالل هر انديشه، خالقيت و راهكار تازهاي براي بقا فدا شده و همه چيز در خدمت پروژه بقاست. آن پرچم بزرگ اســتقالل را كه دو ســتاره طاليي دارد و اين ســو تا آن سوي جايگاه ورزشــگاه آزادي را در بر ميگيرد، انگار هر كس به ســوي خود بكشد. باشگاه استقالل امروز چنين تصويري را ساخته است. استقالل فصلي را بدون راهبرد روشن پيش برد. نه جوانگراييا­ش برنامهمحور بود و نه حاال كه از حضور بازيكنان بينالمللي خبر ميدهند از برنامــه و بينش جديد خبر ميدهد. حرفها در اســتقالل بدون دركي از مفاهيم آن حرف يا آن ايده، گفته و اجرا ميشــوند. استقالل دچار سردرگمي در فلسفه تيمداري اســت و اين فقط يك نشانه از باشــگاهي است كه همه فكر و نگاه گردانندگان­ش يافتن راهي براي بقاست. هيوالي درون همين جا در استقالل دست و پا درميآورد.

بيانيهاي كه باشــگاه اســتقالل با نام مصاحبه منصوريان شبهنگام روي سايتش منتشــر كرد، پر بود از مساله، چيزي شــبيه همان بازي ۶- يك در ليگ قهرمانان. اين بيانيه در بند بندش از هيوالي درون خبر ميداد. بگذريم از اينكه مسوول روابط عمومي در باشگاه استقالل ساختار يك نامه يا بيانيه را از يك مصاحبه تشخيص نميدهد و خود نميداند چه منتشــر كرده است. «شبنامه» بهترين اسمي است كه براي اين متن بايد انتخاب كرد. استقالل در بيانيه عذرخواهي هم ۶ بر يك باخت.

ايــن متن با تنظيم پر از غلط، لحني مناســب بعد از فاجعه اســتقالل مقابل العين نداشت و طلبكارانه بود. ساختن دشمنان فرضي براي استقالل و اداي اغراقآميز استقاللي بودن، حس مالكيت بر هواداران با شــعارهاي بيمفهــوم و لو رفته. منصوريان يك هفته صبر كرد و سرانجام اين بيانيهاش نه تنها مسالهاي را حل نكرد بلكه بيش از پيش يادآور شكست تلخ مقابل العين بود و نشان ميداد كه در باشگاه استقالل چه ميگذرد.

منصوريــان كه تكيه بيــش از اندازهاش به ليدرها و تالش بــراي ايجاد محبوبيت بيشــتر، وقت مربيگرياش را هــدر داده، حاال اعتراض عده ديگــري از همين ليدرها را دشــمني با استقالل القا ميكند و قابل درك نيســت كه چرا دوستداران منصوريان دوســتان اســتقاللا­ند و آنها كه ادامه كار افتخاري و منصوريان را نميخواهند اعتبار استقاللي بودنشان را از كف ميدهند؟ در پرطرفدارتر­ين و ريشهدارتري­ن تيمهاي ايران هنوز مفهوم واقعي هوادار درك نشده و آنها وقتي از هوادار حرف ميزنند، در واقع درباره ليدرهايي حرف ميزنند كه يا وابســته به باشگاهاند يا رودرروي باشگاه. هيچ وقت آنها انگار نميخواهند درك كنند كه هوادار آن چند ده نفري نيســتند كه فوتبال را عرصه گردنكشي فرض كردهاند.

منصوريان اگر از اين همه سياســتورز­ي در موضوع هوادار دســت برميداشــت، اگر رفتاري دور از اغراق داشــت و اين حس مالكيتاش بر هواداران را در خود تقويت نميكرد، چه بســا مربي بهتري با فكري رهاتر براي استقالل ميشد اما انگار هيچ چيز دست خودش نيست. او شيفته همين بازيهاست، بيش از آنكه شيفته مربيگري باشد. در استقالل بايد اين جنگ براي بقا و اين بازي براي كسب محبوبيت با روشهاي نخنما تمام شــود، چه با منصوريان و افتخاري و چه با چهرههايــي تازه. اين بازيها كه تمام شــود، تازه ميتوان منتظر بازي ديگري بود كه اسمش فوتبال است و خوردن ۶ گل در آن هميشــه يك فاجعه فني است. براي نمايشــي موفقيتآميز اين همه شامورتيباز­ي الزم نيست.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran