Iran Varzeshi

بازیگر یا بازیگردان

- محسن آجرلو ‪Mohsen Ajorloo‬

بحث بررســي مديريت ورزشــي در ايران، آنقدر گســترده و مفصل اســت كه ظرفيت تبديل شــدن به يك كتاب درست و حسابي يا چندين تحقيق و پايان نامه را دارد. ما هم قصد نداريم در اين يك صفحه و فضاي محدود چنين موضوع گستردهاي را نقد و بررسي كنيم. تنها يك پديده خاص و شايد در ظاهر كوچك و ظهور متوالي آن در ورزشــمان و گره خوردن آن با مديريت ورزشــي اين كلمات را ناخودآگاه كنار هم چيده تا بتوانيم درباره آن بنويسيم.

ايــن پرونده قرار اســت در گفت و گو با افراد مختلف و كنــار هم چيدن دفعات بســيار پيدايش اين پديده، به بررســي آن بپردازد. پديدهاي با پســوند «فني» كه گاه «مدير» پيش از آن ميآيد و گاه «كميته» و يا «شورا».

اين تركيبها را همه ما بارها در ميان جمــات مديران ورزشــي، مربيان و حتي ورزشكاران شــنيده ايم؛ مدير فني، كميته فني، شوراي فني يا مشاور فني. همه اينها در اصــل يك «هويت» دارند. هويتي خارج از چارت سازماني مرسوم در دنياي ورزش و مديريت رايــج در دنيا. با اين حال ما در ايران تــا دلتان بخواهد از ايــن اتفاقات نا مرسوم و دست ساز خودمان داريم.

كميته فني هم فرزنــد اغلب ناخلفي است كه از بطن همين مديريتهاي ضعيف و غير اصولي و شــايد ناكارآمد بيرون آمده. به كرات تولد، رشــد و در اكثر اوقات جوان مرگياش را ديدهايم اما باز هم طبق معمول برايمان درس عبرت نميشود. چرا؟

چــون كميته و مديــران فني همواره يك «راه فرار» بودهاند. فراري كه هميشــه از يك چيز يا اتفاق ثابت نيست و براي هر مدير متفاوت بوده و هست. پيدا كردن اين مصداقها كار سختي نيست.

يادمان بياوريم علــي پروين را. زماني كه مديريت وقت ميخواست از هزينههاي كنار گذاشتن او از پرسپوليس «فرار» كند و از طرف ديگر هم بناي مديريتش را روي محبوبيت او بســازد. نتيجه شــد رسيدن عنوان «مدير فني» به علــي پروين. مدير فني كه فهرســت بلند بااليــي از وظايف و اختيــارات برايش رديف كردنــد اما خود مديريــت‌ورزشــي‌در‌ايران‌همواره‌الما ‌نها‌و‌سیســتم‌هاي‌خاص‌خودش‌را‌داشــته.‌به‌عبــارت‌ديگر‌مديريت‌ايران‌اغلــب‌اوقات‌روندي‌خــارج‌از‌مدل‌هاي‌رايج‌ و‌اصولــي‌در‌دنیا‌بوده‌و‌هســت.‌گاهي‌هم‌البته‌نتیجه‌داده‌و‌به‌دفعات‌هم‌با‌شكســت‌مواجه‌بــوده.‌با‌اين‌حال‌به‌وضوح‌مي‌بینیم‌که‌هنــوز‌هم‌چنین‌مديريتي‌ادامه‌ دارد؛‌چه‌با‌ادامه‌يافتن‌حضور‌مديران‌قديمي‌و‌چه‌در‌قامت‌ورزشــكارا­ن‌يا‌مديران‌رده‌پايیني‌که‌در‌همان‌سیســتم‌رشــد‌کردند‌و‌به‌جايگاه‌امروزي‌شــان‌رسیدند.‌ منصوب او همه جا هست!

كشتي، تكواندو و وزنهبرداري مهمترين و مدال آورترين رشتههاي ايران در المپيك و بازيهاي آسيايي كه هر سه شان كميته فني دارند. حاال سوال اينجاست كه بازخورد اين كميتهها در فضاي بيرون و تاثيرش در روند هر رشته چطور بوده؟

مثا در كشــتي. اين حجم از تناقض در حرفهــاي اعضاي مختلف و نرســيدن به يــك تصميم واحد از همين كميته فني بيرون آمده. اصا وقتي فدراســيون­ي رييس دارد چرا بايد كميته فني درباره موضوعات مختلف تصميم گيري كند؟ چرا بايد بارها و بارها در تصميمات كادر فني دخالت كند؟ دخالتــي كه در بخش فرنگي باعث تعويض هشت باره مربي در پنج سال گذشته شده كه تقريبا اكثرشــان را هميــن كادر فني انتخاب كردهاند.

در تكواندو هميــن روزهاي اخير بود كه يكي از اعضــاي كميته فني با صراحت از عــدم موافقت اين كميته بــا مربيگري بيباك گفت. تصميمي كه در نهايت رييس فدراســيون گرفت و حاال بايد بيايد پاسخ بدهــد كه چرا خاف نظر كميته فني مورد تاييدش رفتار كرده است. جالب اينجاست كــه بدانيد ما در تكوانــدو هم كميته فني داريم و هم شــوراي فنــي! يعني پوالدگر تا ايــن اندازه به اين پديــده اعتقاد دارد و اصا به خاطر ســاكت كردن و جمع كردن منتقدانــش ايــن كميته و شــورا را به راه نينداخته است!

در وزنهبــردا­ري هــم كــه ماجــراي كيانوش رســتمي و شــيوه برخورد با آن و كنار گذاشتن سجاد انوشيرواني نمونههاي دستپخت كميته فني اين فدراسيون است كه هر دو حاشــيههاي زيادي را براي اين رشته ايجاد كرد و در اصاح امور ناتوان بود.

ماحصل تمام چيزهايــي كه گفتيم و نگفتيم، اين است كه «فني»ها اگر هم فني باشــد، همواره از كاركرد درست و اصولي خودش خارج شــده و ميشود چون نيت و هدف تشكيل آنها اغلب براي مشورت دادن و كمك كردن نيســت. يا قرار است عدهاي منتقد را جمع كند تا كمتر عليه فدراسيون موضــع بگيرند، يا قرار اســت فرمايشــات آقــاي رييس را مــو به مو اجــرا كند و يا صرفا جايگاهي تشــريفاتي و همان كشكي اســت كه علي پروين گفتــه بود. كميتهها هميشــه پر بوده از «تناقض»، «دخالت» و «فرار». عواملي كه ريشه همه شان هم بي برو برگرد ميرســد به در اتاق آقاي رييس! آقاي رييســي كه تصميمهاي درســت را به نــام خودش ميزند و غلطهــا را به نام كميتــه فني و اين ميشــود خود تناقض! رييســي كه پشت ســر كميته فني پنهان ميشــود و نامش را به طور مستقيم آلوده دخالت نميكند و رييســي كه ميخواهد براي چيزي پاســخ بدهد و خيلي راحت از پاســخ دادن و پرداخت هزينه تصميماتش فرار كند.

کمیته‌ها‌همیشه‌پر‌بوده‌از‌ «تناقض»،‌«دخالت»‌و‌«فرار».‌ عواملي‌که‌ريشه‌همه‌شان‌هم‌ بي‌برو‌برگرد‌مي‌رسد‌به‌در‌ اتاق‌آقاي‌ريیس!‌آقاي‌ريیسي‌ که‌تصمی ‌مهاي‌درست‌را‌به‌نام‌ خودش‌مي‌زند‌و‌غلط‌ها‌را‌به‌ نام‌کمیته‌فني‌و‌اين‌م ‌يشود‌ خود‌تناقض!‌

 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran