دسته گل

.1 ببخشــيد اما ديگر اينقدرهــا هم كم هوش نيســتيم كه نفهميم بازيهاي رسانهاي چگونه رقم ميخورند! يك سايت گزارشي كار كرده در مورد اينكه تركها چقدر از فاتح تريم ناراحت و عصباني هستند و اعتقاد دارند كه او مرد زندگي نيست! يك ســايت ديگر يك مطلب كار كرده در مورد اينكه در يك رستوراني در لندن، روي يك ميزي كه چند تا آدم دورش نشسته بودند و والتر زنگا هم بود، كوكايين پيدا شده و پليس آمده! كي؟ سال !2002 عزيزان! دلبندان! اينقدر تابلو؟ .2 يك سايت مهرباني تيتر زده: فالنی در آستانه سرپرستي استقالل! فقــط مانده بود خبر را اينطوري بنويســند كه فالنی چقدر پســر خوبي اســت و خيلي كارش درست اســت و وزارت ورزش تصميم گرفته بار اداره اســتقالل را صاف بگذارد روي شــانههاي مردانــه او ولي خودش هنــوز قبول نكرده! يك خط پايينتر از قول خودش، هر پيشــنهادي در هر موردي را تكذيب كرده ! .3 خبر آمده كه مذاكره با فارياس را به حســن زماني ســپردهاند. احتماال منظورشان اين بوده كه حســن زماني را از اتاق بيــرون كنند كه تا ســرش به مذاكره با فارياس گرم اســت، والتر زنگا را ببرند داخل، قرارداد ببندند! از آن طرف جناب آقاي پندار توفيقي هم حكما دارد در كت و شــلوار فروشيها دنبال يك كتي ميگردد كه براي عكس گرفتن با زنگا يا آن فرد خوشبخت برگزيده تنش كند! مهم هم نيست چه كسي و از چه كانالي قرارداد امضا كند. مهم اين اســت كه ايشان داخل كادر باشد! .4 آنچه بر ســر مهدي طارمي آمــد نه فاجعه است، نه غيرقابل باور و نه غير قابل پيش بيني! آنچه رخ داده هديهاي است از سوي متخصصين توانمنــد كــه پيش از ايــن نيز بارهــا و بارها تواناييهاي بي بديل خود را به نمايش گذاشته بودند. اصوال ما فوتباليها در هر بحراني از جمله «چيزي نميشــه اون با من» بهره ميبريم. اگر درســت شــد كه از هنر ما بوده. اگر نشده هم كه به قول امير خــان «جريمهاش را ميدهيم ديگر»! نه؟