وقتي تيغ كادرفني پيش كيانوش نميبرد

بدقلقيهاي کیانوش رستمي براي کادرفني و فدراســیون وزنهبرداري اگر چه اینبار شکل و شــمایلش تغییر کرده اما بــا آب و رنگي جدید وارد فازي نو شده است که قطعا عواقب و تبعات جالبي براي تیم ملي و مجموعه وزنهبرداري ایران نخواهد داشت. رستمي بعد از به کرسي نشاندن حرفش در خصوص تنها تمرین کردن، حاال طوري برادر گمنامش را بهعنوان مربي اختصاصياش به تیم ملي و فدراســیون وزنهبرداري ایران تحمیل کرده که انگار کادرفني براي او کال وجود خارجي ندارد. الگویي نامناســب براي وزنهبرداران جوان و جویــاي نام که ميتواند تهدیدي جدي باشــد براي به مخاطره انداختن جایگاه و شــأن مربیان توانمند و تحصیلکرده وطني. نخستین خطا: تمرین بدون

دخالت کادرفني! شدت گرفتن پروژه سریالي کیانوش رستمي مبني بر تک روي و تنها تمرین کردن، بي شــک بعد از سال 2015 و رقابتهاي جهاني هیوستون آمریکا رســما براي وزنهبــرداري و تیم ملي آغاز شد. این پروژه تعریف شده با کسب نتایج ضعیف وزنهبــرداران اعزامي به رقابتهاي جهاني 2015 هیوستون براي کیانوش شروع شد زیرا دیگر در بــازار رقابتي داخل هیچ وزنهبــردار 85 کیلویي وجود نداشــت کــه بتواند در برابــر رکوردهاي جهاني کیانــوش خودنمایي کند! بنابراین همین موضوع باعث شد تا رســتمي فرصت را غنیمت شــمرده و در آســتانه بازيهاي المپیک طوري رفتار کند تا حرفش ســرانجام به کرسي بنشیند. حتي بعد از تغییر کادرفني (رفتن حسین توکلي و روي کارآمدن انوشــیرواني) خیلي مصممتر به پروژهاي که طراحي کرده بود ادامه داد.

بيتردید نخستین قدم اشــتباه فدراسیون و شــوراي فني در بــاب مواجهه بــا رفتارهاي خودسرانه ملي پوش 85 کیلویي کشورمان دادن مجوز «تنهایي تمرین کــردن» به این وزنهبردار بود. همان اشــتباه و قدم غلط اول بود که راه را براي تاختن رســتمي با توجه به سالیق و عالیق شخصي خود باز کرد. شکي نیست که اگر همان موقع فدراسیون و شوراي فني خیلي منطقيتر از چیزي که اتفاق افتاد، بااقتدار در برابر این پیامد منفي یعني «ورزشکارســاالري» قرار ميگرفت، امــروز دیگر شــاهد ایــن نبودیم که رســتمي، براي حضور در مســابقات جهاني 2017 آمریکا برادرش را بهعنوان مربي شخصي و تمرین دهنده اختصاصياش به کادرفني تیم ملي و فدراسیون وزنهبرداري تحمیل کند! خطاي دوم: ورزشکارساالري و عدم حمایت

از کادرفني! تمامــي مجموعههــاي ورزشــي یــا فدراسیونهایي که در رشتههاي مختلف ورزشي فعالیــت ميکنند، بي تردید اغلب بنا و اســاس کارشــان بر حمایت از مربیان و اعضای فعال در کادرهاي فني اســت که مســوول پرورش دادن ورزشــکاران و هدایت آنها براي کســب موفقیت در میادین مختلف بینالمللي هســتند زیرا اگر غیر از این مــورد، تفکري دیگر در مجموعههاي ذکر شــده حاکم باشــد، قطعا موجب ميشود تا مجموعه فعال در آن رشــته ورزشي با مشکالتي که در ادامه ذکر ميشود دست به گریبان شوند.

-1 اعتماد به نفس مربیاني که قرار اســت هدایت ملي پوش و ورزشکار را در دست بگیرند پایین ميآید تا حدي کــه دیگر حناي آن لیدر و هدایت کننده براي شــاگردانش رنگي نخواهد داشت.

-2 جایگاه و شأن مربیان پایین آمده و هر قهرمان و ورزشــکاري به خودش اجازه ميدهد تا با تک روي و پیاده کردن برنامههاي شــخصي حرمت ســرمربي و اعضای کادرفني را شکسته و به برنامههاي مربیان تیم ملي بي توجهي کند.

-3 الگوسازي نامناســب و تهدیدي جدي براي نســل جوان و پشــتوانههایي که قرار است رفتــار، اخــالق، روش و منشهــاي یک چنین قهرمانانــي را بهعنوان الگو ســرلوحه خود قرار دهند.

-4 بي انگیزگي در بین مربیان ســازندهاي که قرار است در استانها سازندگي کنند به عشق قــرار گرفتن در جمع مربیــان تیم ملي و انتقال تجربیات خود به نسل جواني که الگويشان قرار است اینگونه معرفي شود.

-5 تحریک و ایجاد حس مقایســهاي بین قهرماناني کــه در اردوي تیم ملي بدون اعتراض به موضوع خاصي طبــق قوانین و چارچوبهاي تعیین شــده براي ملي پوشــان تمرین ميکنند با ورزشــکاري که بهخاطر عنوانش مجبورند با او مثل تافتهاي جدا بافته رفتار کنند.

در نهایــت نیز باید صراحتــا گفت، تصمیم شــوراي فني و فدراســیون مبني بر اینکه قبول کردند حرف رســتمي به کرســي بنشــیند تا او مطابــق میلش تمرین کند خیلــي غیر حرفهاي بود؛ تصمیمي که باعث شــد تــا اتفاقي نادر در تاریخ وزنهبرداري ایران ثبت شــود. اتفاقي که در آن فدراسیون و شــوراي فني بهخاطر ورزشکار، زحمات شــبانه روزي کادرفني خــود را نادیده گرفتند و حفظ قهرمان به هر شکل را به حمایت از مربي و کادرفني ترجیح دادند! خطاي سوم: پذیرش برادر رستمي بهعنوان

مربي اختصاصي کیانوش! سومین خطایي که شــوراي فني و متعاقبا فدراسیون وزنهبرداري در پروژه خاص مربوط به کیانوش رستمي مرتکب شــد، پذیرش کوروش رســتمي، برادر بزرگتر کیانوش رستمي بهعنوان مربــي اختصاصي ایــن ملي پوش بــود. اتفاقي تلخ بــراي اهالي این رشــته (خصوصــا مربیان وزنهبرداري) که اینگونه با حرمت و جایگاهشــان رفتار شد.

قطعا پذیرش کوروش رســتمي بهعنوان مربي تیم ملي از ســوي فدراسیون نه بواسطه مدارك عالي و ســابقه مربیگري او است زیرا کنــکاش مــا در ســوابق اجرایــي و کارنامه قهرماني برادر کیانــوش تقریبا اثبات کرد که او تا به امروز نه در باشگاه وزنهبرداري مشغول مربیگري بوده، نه اینکه کالسهای مربیگري و دورههاي آموزشي داخلي و بینالمللي را براي ورود به کادرفني تیم ملي طي کرده است و نه اصال در دوره وزنهبــرداري و قهرماني عناوین و افتخاراتي چشــمگیر و قابل ارائه در ســطح داخلي و بینالمللي در ردههاي ســني مختلف دارد. بنابراین چه پروســهاي طي شــده که او ميتواند با قرار گرفتــن در کادرفني تیم ملي بزرگســاالن مجوز ســفر به آمریکا را گرفته و شــانس حضور در رقابتهاي جهاني را کسب کند قطعا چیزي نیست به جز همان فشارهایي که رستمي روي فدراســیون وارد کرده تا هر طور شــده برادر گمنام خود را براي ســفري تفریحي، ســیاحتي در آمریکا با حاتم بخشي از کیســه بیت المال کنارش داشــته باشــد. هزینــهاي که حق هیاتهاي زجر کشــیده و زحمتکش وزنهبرداري است اما اینگونه از آنها دریغ ميشود.

به هــر روي آرزوي ما درخشــش کیانوش رستمي و قهرماني مجدد او در رقابتهاي جهاني است اما نه به هر قیمتي و با توسل به هر سلیقه و تفکري خاص...