برانكو: ماندن يا نماندن من چيز مهمي نيست
برانكو ايوانكوويچ ســرمربي موفق پرسپوليس مصاحبه مفصلي با يكي از رسانهها داشته و درباره بسياري از مسائل جزيي فوتبال ايران و پرسپوليس حرف زده كه جالب ترين و تازهترين بخش حرفهايش را ميخوانيد:
*اينكــه در مورد عملكرد خــودم توضيح بدهم كاري نيســت كه بخواهم در مــورد آن صحبت كنم، شــايد اگر بخواهم خودم را معرفي كنم بايد بگويم در حال حاضر تنها مربي هستم كه باالترين مدرك مربيگري را در فوتبال دنيا دارد البته مربيان ديگري هم هســتند كه مدركم را داشته باشــند اما بين آنها تنها من مشغول به كار هستم. با سواد ترين مربي شــاغل در دنيا هســتم. هدفم اين بود كه روند فوتبال مــدرن را در ايران دنبال كنم و باعث توســعه اين صنعت شوم. در فوتبال ايران سنت قديمي كه انگليسي بود حاكم بود. اين موضوع طبيعي بود چرا كه انگليســيها توپ فوتبــال را وارد ايران كرده بودند. من ميخواهم روند مدرن فوتبال دنيا را جايگزين چنين سيستمي كنم.
* نتايــج عملكردم در تيم ملي و پرســپوليس نشــان ميدهد كه تغييــرات را ايجاد كردم. پس بايد بگويم راضي هستم البته هنوز آنچه كه در ذهنم بود ايجاد نشده است اما هر روز تالش ميكنم تا به اين هدف برســم. هميشه سعي ميكنم بهتر از ديروزم باشــم. حتي اگر در اوج باشم باز هم براي بهبود آن تالش ميكنم.
* تقريبا كار همه مربيان دنيا را دنبال ميكنم. هميشه ســراغ تيمهاي موفق ميروم اما اينكــه بگويم از گوارديوال و مورينيو الگو برداري ميكنم درســت نيســت. اين حرف درســت نيســت كه در طوالني مدت فقط از يك سبك و فلســفه اســتفاده كنم. فوتبال روز دنيا يعني بهتر شدن در جهت موفقيت تيمي. فرمولي هم ندارد كه شــما هر ســال آن را تكرار كنيد.
* من در فوتبال روز دنيا دنبال فلســفه خودم هستم. البته مربياني هســتند كه افكاري شــبيه به من دارند. مثال گوارديوال از سيستم كامال هجومي استفاده ميكند و نتايج خوبي را هم كســب ميكند؛ مورينيو هم بهعنوان مربي كه تيمهايش محكم بازي ميكنند همراه من است.
* با آقاي طاهري توانســتيم به نتايج خوبي برســيم. بدون شــك مديريت، بازيكن و مربي سه ضلعي هستند كه يك تيم را به موفقيت میرســانند. من هميشــه گفتم كه پرســپوليس بزرگترين اســم در همين باشگاه است. ماندن يا نماندن برانكو چيز مهمي نيســت كــه بخواهيم بگوييم بزرگتر از نام پرسپوليس است. مشخص است دوست دارم در تيمي كــه با آن خاطره دارم و بــه موفقيتهاي زيادي رسيدهام بازهم باشم.
* ذات مربيگري حضور در بحران هاست. طبيعي است كه بايد در چنين فضايــي كار كرد. اين واقعيت را پذيرفتم چــون چارهاي جز اين ندارم پس بايد كار كنم و كارم را در همين بحرانها ادامه دهم. هر روز در تيم با انواع و اقســام بحرانهاي مالي و اقتصادي روبهرو ميشــوم. وقتي بازيكن هر روز ســراغم ميآيد و كتم را ميكشــد كه پولم چه شد بايد بلد باشــم با او چگونه رفتار كنم. طبيعي اســت چنين موضوعاتي ميتواند مشكل ساز شود. البته مشكالت فوتبال تنها مختص به مســاله مالي نيســت، هر روز و هر روز من بايــد بابت غلتك خوردن يا نخوردن زمين، افكار شــخصي بازيكنان و حتي برخي مســائل مديريتــي هم با چالشها دســت و پنجه نرم كنم. هيچ باشــگاهي نيست كه بحران نداشته باشد.
* نميخواهم در اين برهــه از زمان، خيلي به موضوع تمديــد قرارداد ورود كنم. زماني كــه اتفاق افتاد درباره آن به طور كامــل صحبت ميكنم اما فقــط ميخواهم بگويم يك مربي بايد راههاي رســيدن به موفقيت تيم را بسنجد. نميتوانــد با يك ليوان كوچك وارد رودخانهاي شــده و به خــودش بگويد كه من با همين ليــوان كوچك، آب رود را كم ميكنم تا به درختها و مزرعهها آب بدهم. در حقيقت ميخواهم بگويم بايد شرايط را بررسي كرد و سپس بهترين راه را انتخاب كرد. من بارهــا گفتهام و باز هم ميگويم كه برخي مشكالت غير فني، قابل پيش بيني نيست و به همين خاطر صنعت فوتبال را جذاب كرده است.