قهرمانها همیشه از شانس هم برخوردارند
درجستوجویعیارواقعیاولینمرتبهقهرمانیایراندرمسابقههایجهانیوزنهبردارینبایدتاملچندانیکردونیازیبه تفحصطوالنینیست.درستاستکهمقامکسبشدهدررقابتهایاخیرآناهایمآمریکابسیارارزشمنداستامادرغیاب بزرگانیچونروســیه،چینوارمنستانحاصلآمد.اینکهدرتمامیتاریخطوالنیبرپاییاینرقاب تهافقطدرهمیندوره قهرمانشــدهایمواینعنواننابو«تابهحالبهدستنیامده»درسالیبهثبتمیرسدکهرقبایفوقغایببودند،نشان میدهدکهاینتوفیقتاچهحدوابســتهبهاینموضوعبودهوتاچهمیزانمدیوناینرقباوبهواقعغیب تشــانبودهایم.
تکقهرمانمنحصربهفرد همه اینهــا به معنای کم ارزش شــمردن دستاوردهای سهراب مرادی در 94 کیلو و علی هاشــمی در 105 کیلو نیســت و برعکس باید آنها و به ویژه مرادی را به شدت ستود. سهراب تــک قهرمان منحصر به فردی بود که حتی اگر همــه حریفانش در صحنه حضور داشــتند باز هم قهرمانی را تصاحب میکرد اما هاشــمی که جوان الیقی است و هم مردی برای امروز و هم ورزشــکاری برای آینده است اگر تمام رقبایش در صحنه حاضر بودند، شاید اول نمیشد. یکمثالروشن برای نشان دادن مساله فوق و حالجی بهتر شرایطی که برشمردیم نگاهی به اتفاقات و جدول نهایــی وزن آخر بیندازید. اگر الشــا تاالخادزه سوپراستار سه چهار ســال اخیر گرجستانی به آناهایم نمیآمد، ســعید علیحســینی و بهداد ســلیمی بــا همــان رکوردهایی کــه بر جای گذاشــتند، مدالهای طال و نقره دســته +105 کیلــو را درو و ایــن وزن را قبضه میکردند اما چون جوان 24 ســاله گرجی آمد چیزی بیشتر از نقره و برنز کسب نکردند و با فاصلهای زیاد و بیش از 20 کیلو پشت سر وی ایستادند و حتی اگر دو حرکت دوضرب سلیمی که توسط قضات رد شــد، تایید و محاسبه میشد، باز هم سهمی از طالهای ایــن وزن به ما نمیرســید و فقط سلیمی و حسینی جایشــان را روی سکوهای دوم و سوم معاوضه میکردند.
اگرحقایقراببینیم همــه اینها به معنــای روی دادن قطعی اتفاقــات مذکــور در صورت آمــدن روسها و چینیهــا به آناهایم نیســت امــا تاکید بر احتمالهایی است که حضور آنها در معادالت ایجاد میکــرد و اگر ما خواهــان برآوردهای صحیحتری برای مسائل روی داده و سببیابی پیروزیها هســتیم باید حتما بــه آنها توجه کنیم.
ترســیم یک نقشــه راه موفق برای آینده تنها در صورتی میسر میشود که این مسائل و مالحظالت را وارد چرخه بررسی خود کنیم و حقایق را ببینیم و بر اساس آن از خود تعریف و عیبیابی کنیم. ایراد تمجید بیش از حد این اســت که فراموش میکنیم محروم بودن چند تیم و غیبتشــان ســهمی اساسی در پیروزی ما داشته و حســن واقعبینی و عدم مبالغه در تحســین خویش این است که شرایط را چنان درســت بررســی و ارزشــگذاری میکنیم که حتی بعد از بازگشــت رقبــای غایب به صحنه در حضور آنها نیز برای کســب عنوان نخست در جدول ردهبندی تیمی بدون اقبال نخواهیم بود و چه بسا طوری کار کنیم و نتیجه بگیریم که قهرمانــی بعدیمان تا حد قابل مالحظهای مدیون غیبــت برخی بــزرگان و عدم حضور بعضی مدعیان اصلی نباشــد و در حضور آنان نیز پیشتازی کنیم.
خوبوبد سیاســتهای فدراســیون وزنهبرداری در برخی موارد موجب کامیابی ما در آناهایم شــد و اوج جلوهگــری آن در بها دادن به جوانهای ظاهــرا بدون اقبالی مثل علی هاشــمی و ایوب موسوی بود که اولی در 105 کیلو با تصاحب دو طال گل کاشت و دومی در 94 کیلو در شرایطی دو برنز گرفت که کمتر کســی به آن خوشبین بود. اما این سیاســتها در برخی موارد به نماد ناکامی هم تبدیل شــد و نقطه بارز آن شکست کیانوش رســتمی در 85 کیلو بود که البته یک نقره در حرکت یکضــرب گرفت اما اوت کردن در دوضــرب و مجموع برای فــردی همچون او کــه دو مدال طــالی جهان و یــک طال و یک نقره المپیــک را در اختیار دارد چیزی جز یک ناکامی بزرگ نبود و فدراســیون با پذیرش روند کنار کشیدن آشــکار رستمی از چرخه کارهای گروهی و فعالیتهای دلخــواه او عمال این باور را در رســتمی و هر دنبالهرو احتمالی وی ایجاد کــرد که در جامعه وزنهبــرداری ما میتوان هر کاری در تضاد با مکانیسمهای گروهی انجام داد و نه تنها مواخذه نشــد بلکه به گونهای همراهی و حمایت هم شــد و اگر ایــن فرآیند به تکرار قهرمانیهای قبلی رستمی منجر میشد، دیگر ســنگ روی سنگ بند نمیشــد و هر کسی به خود اجازه چنین کارهای فردی و تکرویهای مضر را میداد و فدراسیون نیز سخن از برخورد درســتش بــا موضعگیری رســتمی میگفت، شکســت رســتمی در آناهایم اگرچه بیشتر به آســیبدیدگی وی ربط داده شد، اما آشکارا از روند تدارکات سســت و مجزای وی که کنترل دقیقــی بر آن وجود نداشــت و خــارج از روند تدارک گروهی تیم ملی بــود تاثیر میپذیرفت و منتــج از فردگراییهای مردی بود که هنوز و ذاتا قهرمان بزرگی است اما راه نادرستی را برای تجلی مجدد ارزشهای فنیاش برگزیده است.
میتوان همهمسائل گروهیفوق وفرآیندهای خارجی موردبحث وخطاهای فردیراندید یاالبالیسرو صداهاگمکرد وفقطازارزش پیروز یهاگفت ولیمیتوان واقعبی نتربود وروالامروز وفردارابر اساسحقایق آناهایمارزیابی واتخاذتصمیم کرد. درحالتاول عنواناولی حاصلآمده درآناهایمرا بسیارزودو دریکچشم بههمزدناز دستخواهیم دادامادر وضعیتدوم بهسویچنان قدرتمندی تشکیالتی پیشخواهیم رفت
البهالیسروصداها میتــوان همــه مســائل گروهــی فوق و فرآیندهــای خارجــی مورد بحــث و خطاهای فــردی را ندید یا البالی ســر و صداها گم کرد و فقــط از ارزش پیروزیهــا گفت ولی میتوان واقعبینتر بود و روال امروز و فردا را بر اســاس حقایق آناهایم ارزیابی و اتخاذ تصمیم کرد.
در حالــت اول عنوان اولی حاصل آمده در آناهایم را بسیار زود و در یک چشم به هم زدن از دست خواهیم داد اما در وضعیت دوم به سوی چنان قدرتمندی تشکیالتی پیش خواهیم رفت که حتی حضور چین و روسیه و شرکت قزاقها، ازبکهــا و خودنمایی تک ســتارههای آلمان و اســتونی و تایلند و البته گرجستان هم در ادوار بعدی رقابتهــای جهانی زمینمان نخواهد زد. کدام راه را انتخاب خواهیم کرد؟