قصور فردی یا ایراد گروهی؟

نمايش ضعيف ســجاد شهباززاده و حسن بيتســعيد و نزديكتر شدن آنها به در خروجی استقالل اين ابهام و سوال را ايجاد كرده كه كار آنها توام با عيب بوده يا كار گروهی معيوب آبیها پايهگذار اين وضعيت بوده است.

در حالی كه ســران اســتقالل بهنام برزای و محســن كريمی از جمع نفرات سابق خود را وارد فهرســت نيم فصل دومشان كردهاند، جدايی بيت سعيد و شــهباززاده و البته آمار و ارقام تاسفآورشان در نيم فصل اول ليگ هفدهم ظاهرا نشانگر صحت اين اقدام و درستی تصميم مربوطه است. عامل ديگری كه میگويد مسووالن استقالل در قطع احتمالی ارتباط كاری خويش با بيتســعيد و شــهباززاده راه درستی را طی كردهاند. كارنامه فنی موفقتر مهدی قائدی در قياس با مهاجمان فوق است كه اين فرضيه را قوت میبخشد كه قائدی در امر تطابق با نيازهای استقالل و روش كار ايــن تيم موفقتر از ســايرين عمل كرده و اگر اين سيســتم ايراد داشت، قائدی هم نبايد چهره میشــد. با اين حال مسائلی چند را بايد در اين موضوع دخيل دانســت و به نزول بيت ســعيد و نمايشهای ناهمگون شــهباززاده با ديدی بسيطتر نگريست و آنها را جزيی از بازی تيم دانســت و به تبع آن فرآيند نزول آنها را فقط واقعهای شــخصی و يك وظيفه ناشناسی فردی دانست.

موفقدريکتيمكوچک

حسن بيت سعيد فصلی بســيار موفق را در استقالل خوزستان سپری كرده و حتی با اين تيم در جام باشگاههای آسيا هم گلزنی كرده و در تيمی درخشيده بود كه حتی يك دهم آبیهای تهرانی مهره نداشت. زدن بيش از 10 گل در ميدانهــا و جامهای مختلف خبر از وجود مهاجمی میداد كه به رغم آمدن از صحنه «ليگ يك» با مهارتهای مرتبط با ليگ برتر بيگانه نبود و 27 ســاله بودن و به واقع مســن نبودن نيز از محسنات مهم وی محسوب میشــد زيرا به آبیها گواهی میداد مهاجمی نه فقط برای امروز بلكه برای آيندهای بالنسبه طوالنی خريداری كردهاند.

ازتركيهبهايران

سجاد شــهباززاده هم با اينكه از كوچ خود به ليگ تركيه طرفی نبسته و پس از شــش ماه تلخ و كمثمر آن سامان را ترک كرده و به ايران بازگشته بود، اما در نفت تهران سرشــار از مشــكل و كمبود، كارنامه مردودی نگرفته و حتــی تك گل منجر به قهرمانــی اين تيم در فينال جــام حذفی مقابل تراكتورسازی را به ثمر رسانده بود. به عالوه وی در ليگ پانزدهم نيز چشم و چراغ مهاجمان آبیپوش و بهترين گلزنشــان بود و انتقال موقتی را از سايپا به اســتقالل تجربه كرده بود. چگونه میتوان پذيرفت يك بيت سعيد بسيار موفق در باشگاهی كم مهره و يك شهباززاده صاحب پيشينه توفيق در همين تيم اســتقالل تهرانی آن چنان ضعيف ظاهر و از اصــول بازی گروهی دور جلوه كنند كه برای مســووالن تيم چارهای جز جواب گفتن آنها باقی نماند؟

پشتخط

در 7 هفتــه آغازين ليگ هفدهم كه طراحی فنی آبیها هنوز با عليرضا منصوريان بود، هرگز از شــهباززاده و بيت سعيد به شكل و ابعادی استفاده نشد كه برای شكوفايی آنها الزم بود. سجاد البته چيزی حدود دو ماه را نيز با مصدوميت و نشستن در پشت خط گذراند و در هفتههايی هم كه در ميدان بود نه آنچنان تغذيه شد كه قادر به گلزنیهای متعدد- و حتی اندک- باشد و نه شــكل بازی تيم به گونهای بود كه وی در آن به طور فردی راهی برای گلزنی بيابد. به بيت سعيد اصوال بازی چندانی داده نشد و وقتی هم به ميدان گســيل شد، گاه در پست مهاجم چپ و گوش چپ كاذب بود و چون آبیها هفتههايی بحرانی را ســپری میكردند و تحمل چهار باخت در 7 هفته اول زير پای منصوريان را خالی كرده بود، برای بيت سعيد نيز چيزی جز ناكامی در افق، در آن مدت محدود استفاده از وی حك نشده بود.