Iran Varzeshi

قيمت واقعی شجاعيان چقدر است؟

- يك دالر هم يك دالر است بازيكن قرضي، معاملهاي سه سر سود سعید زاهدیان ‪Saeed Zahedian‬

بدهيهاي تلنبار شــده، پروندههاي مالي در فيفا، حكمهاي كســر امتياز و محروميت از پنجرههاي نقل و انتقاالتي نمونههايي از ســوء مديريت يا به عبارت دقيقتر، ناآگاهي مديران باشگاهي ايران از قوانين فوتبال را نشان ميدهد. در اينباره ميتوان ساعتها به بحث پرداخت و به مصداقهاي فراواني اشاره كرد اما در اين نوشته ميخواهيم به يك قانون شناخته شده در فوتبال باشــگاهي دنيا اشاره كنيم كه كمك شاياني به باشگاهها براي بهبود وضعيت اقتصادي ميكند. بخشــي از اقتصاد فوتبال به خريد بازيكنان جوان و گمنام و سرمايهگذار­ي روي آنها براي انتقال به تيمهاي ديگر برميگردد. يعني باشــگاه روبين كازان سراغ سردار آزمون جوان ميرود و او را با قراردادي بلندمدت به خدمت ميگيــرد. هدف آنها فارغ از بازي گرفتن از اين بازيكن، پرورش و رشــد او و به نمايش گذاشتن بازيكن در ويترين جهاني است. باشگاه روبين كازان فصل پيش در همين راستا ســردار آزمون را به روستوف «قرض» داد. آنها براي اينكار اســتدالله­اي اقتصادي داشتند. نخست اينكه به ســردار در روبين كازان كمتر فرصت بازي ميرسيد اما روســتوف به مهاجمي با اين خصوصيات نياز داشت. در نتيجه بازيكني كه كازان سالها-از ۷1 سالگي- رويش ســرمايهگذ­اري كرده بود، به روستوف قرض داده شد تا فرصت بازي بيشــتري داشته باشد و در نتيجه بازيهاي بيشــتري در ليگ روسيه انجام دهد. دست برقضا آزمون در روستوف درخشــيد و اين تيم به ليگ قهرمانان اروپا صعود كرد و اين مهاجم ايراني مقابل بايرن مونيخ و اتلتيكو مادريد به ميدان فرســتاده شــد تا او با گلهاي زيبايش به دو تيم مطرح اروپايي در رادار تيمهاي بزرگي نظير ليورپول، التزيو يا ســلتيك گالســكو قرار بگيرد. اين يك انتقال دو ســر برد براي باشــگاه كازان بود. نخســت اينكه بازيكن جوانش در بازيهاي بزرگ اروپايي ديده شــد و سواي باال رفتن كيفيت فنياش، در ويترين ستارهها قرار گرفت و قيمت بااليي پيدا كرد. نكته دوم، بحث دســتمزد آزمون بود كه باشگاه روستوف آن را ميپرداخت و روبين كازان متحمل هزينه دستمزد اين بازيكن نميشد.

ميخواهيم با اين مثال آشنا، به موضوع انتقال قرضي بازيكنان در فوتبال ورود كنيم؛ مسالهای آشنا در فوتبال دنيا كه در باشگاههاي ايراني هرگز اتفاق نميافتد. بارها شاهد بوديم كه باشگاههاي ما از يك بازيكن ناراضي هستند يا سليقه مربي با نحوه بازي يكنفر جور در نميآيد. هراير مگويان نمونه بارز اين اتفاق اســت. يا بازيكنان ديگري كه هماكنون در اســتقالل هستند توسط سرمربي قبلي جذب شده و اكنون به كار شفر نميآيند؛ در چنين شرايطي چاره چيست؟ باشگاه استقالليا هر باشــگاه ديگري- با تعدادي بازيكن مواجه اســت كه از كيفيت خوبي برخوردارند اما در اين مقطع نظر سرمربي را جلب نكردهاند. كاري كه باشــگاهها­ي ما در چنين مواقعي انجام ميدهند، خروج نام بازيكن از فهرســت تيم است و در نتيجه بازيكن مذكور براساس قرارداد خود به نهادهاي بينالمللي شكايت ميكند و حق و حقوق خود را تا ريال آخر وصول ميكند.

اما راههاي بهتري هم وجــود دارد؛ انتقال قرضي به تيمهايي كه به اين تيپ بازيكنان نياز دارند. كافي است ميان باشــگاهها توافقي صورت بگيرد و بازيكني كه در شرايط فعلي كارآيي ندارد به تيم ديگري قرض داده شــود با اين شرط كه دستمزد او را باشگاه جديد برعهده بگيرد. مشــابه كاري كه در تمــام دنيا رخ ميدهد. در اين حالت باشــگاهها از پرداخت دســتمزد به بازيكنان ناكارآمد فعلي رها ميشوند و بازيكن هم ميتواند به تيم جديدي برود و خودي نشان بدهد و احيا شود.

همين چند ســال پيش بود كه باشــگاه چلســي عليرغم در اختيار داشــتن پتر چك، دروازهبــا­ن خودش يعني كورتوآ را از اتلتيكو مادريد پس گرفت؛ چرا كه اين بازيكن در اتلتيكو درخشيده و به يكي از بهترين دروازهبانه­اي دنيا تبديل شده بود. اكنون باشگاههاي ايراني هم ميتوانند از اين قانون مفيد اســتفاده كنند و بازيكناني كه در حال حاضر به كار خود نميآيند را به تيمي قرض بدهند كه به او احتياج دارد و حاضر به پرداخت دســتمزد او نيز هست. حتي در مواردي برخي باشــگاهها حاضر به پرداخت دستمزد باالتر هم هستند. اين اتفاق به نفع هر سه طرف اســت. هم باشگاه انتقال دهنده كه دستمزد اضافه نميدهد و بازيكنش را در معرض بازي كردن و ديده شــدن قرار ميدهد؛ هم بازيكن كه ميتواند در باشگاه جديد بدرخشد و از نيمكت نشيني و سكو رفتنهاي مداوم خالص شود و هم باشگاه جديد كه نيازهاي فنياش را با به خدمت گرفتن بازيكن تازه برطرف ميكند.

نمونههاي بســياري در فوتبال ايران بوده كه باشگاهها وقتي به بازيكني نيازمند نيستند، علي رغم داشتن قرارداد او را كنار ميگذارند و بازيكن عالوه بر شكايت به فيفا- يا حتي كميته انضباطي فدراســيون خودمان- به باشــگاه جديد ميرود و هم حقوق خود از باشگاه اوليه را با شكايت وصول ميكند، هم در تيم جديد به بازي گرفته شده و دستمزدي تازه به جيب ميزند كه معاملهاي به ضرر باشگاهها و تنها به ســود بازيكنان است. اگر باشگاهها تعامل بهتري با هم داشته باشند و كارهاي نقل و انتقاالتي خود را به دســت افراد آشنا به قانون بسپارند، بسياري از بازيكنان به جاي طرح شــكايت در فيفا يا كميته انضباطي ناچارند تا تيم تازه خود را معرفي كنند و به صورت قرضي راهي باشــگاه جديد شوند. در پايان فصل اگر درخششي حاصل شود، بازيكن به تيم قبلي بازميگردد و از همه مهمتر باشگاه اول متحمل پرداخت دستمزد سنگين نميشــود. «قرض دادن بازيكن» اتفاقي مرسوم ميان باشــگاهها­ي خارجي است كه عالوه بر فوتبال، به اقتصاد و درآمدهاي خود از خريد و ترانســفر بازيكن هم اهميت ويژهاي ميدهند و برايشان يك دالر هزينه كمتر هم يك دالر است.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran