Iran Varzeshi

بقیه تیمها هم بودند،قهرمان میشدیم

-

قهرماني ایران در این رویداد خوب بود. چقدر نبود 9 تیم را در كسب این عنوان موثر ميداني؟

مگر تيم ايران امسال 3 قهرمان، مدالآور و ركورددار المپيك و جهان را در تركيبش نداشت؟ حاال وقتي به جمع آنها وزنهبردارا­ن جوان و باانگيزهاي مثل علي هاشمي، عليرضا سليماني، سيد ايوب موسوي ...و را اضافه ميكنيم، ميبينيم كه حتي اگر همين تيمهاي محروم مثل چين، روسيه، قزاق، كرهشمالي ...و هم محروم نبودند، نميتوانستن­د هيچ مشكلي براي ما ايجاد كنند. از وزنهبردارا­ني كه نبودند كدامشان ميتوانستند با ركوردهاي سهراب مرادي و يا آمادگي علي هاشمي، انگيزه سيد ايوب موسوي يا بهداد سليمي رقابت و برابري كنند. حتي در وزن كيانوش رستمي هم من مطمئنم اگر وزنهبردارا­ن قدرتمندي كه رقيب او در اين وزن هستند، محروم نبودند و آمدنشان به رقابتهاي جهاني حتمي بود، كيانوش مجبور بود بيشتر تمرين كند تا مثل المپيك آنها را كنار زده و نگذارد روي تخته حرفي براي گفتن داشته باشند. پس معتقدي كه حضور وزنهبردارا­ن مدعي كشورهاي محروم هیچ تاثیري در نتیجه به دست آمده در رقابتهاي جهاني آمریکا نداشته است؟

همينطور است چون ورزش ما يك رشته ركوردي است. اين درست است كه تا وقتي وزنهبردار روي تخته نرود هيچ چيز قطعي مشخص نيست اما با تمام اين تفاسير، بازهم قبل از مسابقه ميتوانيم با توجه به وضعيت ركوردهاي وزنهبردارا­ن بفهميم كه او اصال توانايي رقابت و كسب مدال دارد يا نه. من هم با استناد به همين وضعيت ايدهآل بچههاي تيم اعتقاد دارم كه حتي اگر تمام وزنهبردارا­ن مدعي هم به آناهيم ميآمدند باز هم قهرماني به نام تيم ملي وزنهبرداري ايران ثبت ميشد. اگر برنامه فدراسیون جهاني در خصوص تغییر اوزان قطعي شود، فکر نميكني این تقسیم بندي به ضرر وزنهبرداري ایران تمام شود؟

وقتي قرار است اوزان مختلف تغييراتي داشته باشد، خب اين موضوع فقط براي ما مشكل ايجاد نميكند. بلكه تمام دنيا تحت تاثير اين تغييرات قرار ميگيرند. بنابراين اگر براي ما به فرض مثال در اوزان سنگين مشكل پيش بيايد، حتما براي شرق آسياييها مثل چين، كره شمالي ...و هم در اوزان پايين، همين تغييرات دردسرساز ميشود چون آنها هم مثل ما كه در سنگين وزن مدعي هستيم، در سبك وزن ممكن است مثال در وزن 56 يا 62 كيلوگرم 2 وزنهبردار پرقدرت به مسابقه اعزام كنند. همين تغيير اوزان قطعا كار را براي آنها هم دشوار ميكند. بنابراين من معتقدم ما نبايد از تغيير اوزان بترسيم. زيرا فكر ميكنم اتفاقا اين تغييرات ميتواند به نفع ما هم باشد. ما چند سالي است كه در ردههاي پايه كار زيربنايي را آغاز كردهايم و حتي اگر اين قوانين هم تغيير كند ميتوانيم خودمان را با شرايط روز خيلي سريع وفق بدهيم. در سبك وزن هم ما ميتوانيم حرفي براي گفتن داشته باشيم البته اگر حمايتها و پشتيباني از بچههاي وزنهبرداري درحد توقع و انتظارات ما از وزنهبرداري در ميادين بينالمللي باشد. به هر حال من از تغييرات احتمالي اوزان ترسي ندارم چون معتقدم اگر برنامه داشته باشيم و به درستي در مسيري كه تعريف شده حركت كنيم، در ادامه راه به مشكل نميخوريم. اگر ستارههایي مثل رستمي، علي حسیني، بهداد سلیمي و یا سهراب مرادي نباشند تکلیف تیم ملي وزنهبرداري در آینده چه ميشود؟

اين را قبول دارم كه فاصله نفرات شاخص تيم ملي با ذخيرهها فاصله زياد و قابل تاملي است. به همين دليل من هم مثل شما نگران خأل احتمالي هستم كه بعد از خداحافظي و يا كنارهگيري چهرههاي عنوانداري كه نام برديد، به وجود ميآيد اما از اين بابت اميدوارم چون فدراسيون در بحث توجه به پشتوانهساز­ي و تيمهاي پايه، مدتي است كار زيربنايي خوبي را شروع كرده و تقريبا نتيجه آن را نيز در يكي دوسال اخير با عملكرد قابل قبول تيمهاي نوجوانان و جوانان در ميادين مختلف آسيايي و جهاني گرفته است، نفرات آينده داري مثل علي داودي كه من مطمئنم درآينده حرفهاي زيادي در عرصه بينالمللي براي گفتن دارند. البته حتما پشتوانهها بايد داراي يك شرايط و شاخصهاي ويژهاي باشند كه مربيان تيم ملي بتوانند با تقويت اين ويژگيها و برطرف كردن نقاط ضعفشان آنها را به يك وزنهبردار ششدانگ و مدعي كسب مدال جهاني و يا المپيك تبديل كنند. وزنهبردار حدود 80 درصد موفقيتش را مديون سيستمي است كه او را در مسير قهرماني هدايت و حمايت ميكند اما حداقل 20 درصد هم خود وزنهبردار بايد از وجودش مايه بگذارد و جنمش را نشان دهد تا بشود براي آينده و بحث پشتوانهساز­ي روي او حساب باز كرد. يادم هست ايوانف، من را كه آن موقع وزنهبردار گمنامي بودم با 160 يكضرب و 190 دوضرب تحويل گرفت و خيلي چيزها را در تيم ملي يادم داد كه زندگي ورزشيام را تغيير داد اما همين ايوانف اگر متوجه ميشد كه من براي طي كردن مسير قهرماني ظرفيت و ويژگيهاي مورد نياز اين رشته را ندارم، بدون تعارف ساكم را ميگذاشت روي شانهام و مثل خيليهاي ديگر كه آمدند به اردو و خيلي زود با وزنهبرداري خداحافظي كردند به خانه برم ميگرداند. بنابراين من موافقم مربي خوب خيلي مهم است اما اگر وزنهبردار كيفيت الزم را نداشته باشد، بهترين مربيهاي دنيا هم هيچ كاري نميتوانند انجام دهند. فکر ميكني مربیان داخلي ميتوانند تاثیري قابل تقدیر مثل ایوانف بلغار در وزنهبرداري ایران داشته باشند؟

بي تعارف، معتقدم كه ما مربيان وزنهبرداري وطني توانمندي داريم كه نه تنها وزنهبرداري ايران بلكه دنيا به آنها افتخار ميكند و حسرت داشتنشان را دارد. بي ترديد من مربي خوب خارجي را رد نميكنم اما اعتقادم اين است كه مربيان ايراني االن جزو بهترين مربيان وزنهبرداري دنيا به شمار ميروند. آیا با تنهایي تمرین كردن و برنامه ریزي شخصي، بیشتر موافقي و یا كار تیمي و همراهي با برنامههاي كادرفني؟

من خيلي به اين موارد حاشيهاي توجهي ندارم. البته اين را ميدانم كه در حال حاضر تمامي وزنهبردارا­ن مطرح دنيا به دو روش تمرين ميكنند. يكي همين روند تيمي معمول و كاركردن با كادرفني تيم ملي و ديگر هم تنهايي تمرين كردن و استفاده از مربي اختصاصي با توجه به شرايط بدني و ويژگيهاي فردي ورزشكار. من منكر هيچكدام از اين دو روش نيستم زيرا معتقدم يك وزنهبردار بعد از اينكه به مدارج عالي و عناوين جهاني و المپيك دست پيدا ميكند، قطعا با تمامي ريزهكاريها­ي تمريني و مسابقهاي آشناست. ضمن اينكه هيچ مربي مثل خود ورزشكار نميتواند از شرايط بدني و روحي و رواني او مطلع باشد اما من در مورد خودم با تمرين گروهي و تمرين كردن كنار ساير بچهها موافقترم. زيرا خصوصيت روحي و بدني من اينطور است كه نميتوانم انفرادي براي خودم تمرين كنم. به همين دليل كال با تمرين دسته جمعي و اينكه كادرفني باالي سرم باشد بيشتر موافقم. هر چند باز هم تاكيد ميكنم كه تمرين اختصاصي هم در دنيا جا افتاده و هيچ منعي براي آن وجود ندارد. البته بدون ترديد تمامي اين موارد كه گفتم، بايد با حفظ حرمت كادرفني، رعايت قوانين اردويي و احترام به شأن و منزلت سرمربي تيم ملي باشد.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran