رقبا ميدان را خالي كردند

ثبت نام نیمي از اعضاي مجمع كمیته ملی المپیک براي رقابت

مهلت ثبتنــام از كانديداهاي انتخابات كمیته ملي المپیک به اتمام رســید و از تعدادي از چهرهها كه حضورشــان حتي تا روز پنجشنبه محتمل بود، خبري نشد. كیومرث هاشمي، محمد پوالدگر، رسول خادم يا حتي علي كفاشیان؛ افرادياند كه با نیامدنشان قدري معادلهها را به هم زدند و رقابت در دو بخش دبیر كلي و هیات اجرايي را به ســمت و ســويي ديگر كشــاندند. حاال شرايط نســبت به چند روز قبل فرق كرده و بايد ديد در روزهاي باقیمانده، چه افرادي به نفع بقیه كانديداها كنار ميروند و در نهايت چه كســاني ماندگارند. 30 نفر قدم به اين رقابت گذاشــتهاند تا براي 11 صندلي رقابت كنند كه البته براي رياست رقابتي وجود ندارد.

اتفاق ويژه انتخابات ايــن دوره كميته ملي المپيك اين اســت كــه برخي افراد كه رقابت جدي ميتوانستند داشته باشند، اصال وارد رقابت نشدند و بزرگترين سوال اين است كــه چه اتفاقي افتاد اينهــا نيامدند؟ حداقل براي هيات اجرايي كميتــه حضور پوالدگر و خــادم قطعي بود اما در نهايت شــرايط به ســمتي رفت كــه اين دو عضو فعــال دوره قبل هيات اجرايي قيــد حضور در انتخابات را زدند. چه كســي اســت كه براي اين دو گزينه راي قطعي در مجمع 25 دي ماه قايل نباشد و دقيقا به همين علت است كه بايد از غيبت اين افراد در مجمع پيش روي كميته متعجب بود. حرف از گاليه است و دلخوري و توصيههايــي كه گويا بــه برخي از اعضاي ســابق براي عدم ورود به انتخابات شده اما سوال اساسي اين اســت كه چه كساني و با چــه اهدافي اين توصيههــا را كردهاند و آيا فردي مثل رســول خادم، فرد توصيهپذيري است؟ شايد اتفاقهاي ديگري افتاده كه اين افــراد به اين تصميم رســيدهاند كه نبايد به انتخابات كميته ملي المپيك ورود كنند؛ آن هم در شرايطي كه ميدانند، راي دارند!

علي كفاشيان كه قدري شفافتر صحبت ميكند روز چهارشــنبه هم به ايران ورزشي گفت، قيــد كانديداتوري را زده و روز جمعه وقتي تماس دوبارهاي با او گرفته ميشــود، ميگويد: «فضا براي ورود مناسب نبود. بهتر است من و امثال من كنار بنشينيم.»

او تاكيد دارد كه منع قانوني براي ورود به انتخابات براي پســت دبيركلي نداشته اما خودش نخواسته به اين انتخابات بيايد چون از او خواسته نشده است.

در كنار كفاشيان كه حداقل پيشبيني ميشــد براي نايب رييسي (بدون هيچ اما و اگري) كانديدا شود، كيومرث هاشمي هم تا لحظه آخر، انتخابــات كميته را با ابهامهايي مواجــه كــرد. او روز آخر ثبتنــام، وقتي با سوالي درباره اينكه چه شد كه ثبتنام نكرد، مواجه ميشود، ميگويد: «من همان دو سه هفته قبل كه نشســت خبري داشتم، اعالم كردم كه نميآيم. داليل خاص خودم را دارم اما مدتي اســت به اين نتيجه رسيدهام نبايد در انتخابــات فعلي كانديدا شــوم. برايم اين مهم است كه مجمع خوبي را برگزار كنم.»

اگر هــر كدام از اين افراد وارد انتخابات كميته ميشــدند، سرانجام پستي كه برايش كانديدا ميشدند را تحت تاثير قرار ميدادند و رقابــت به گونه ديگــري پيش ميرفت اما حاال كه ايــن افراد بيــرون ماندهاند، بايد از زاويــه ديگري به موضوع نگاه كرد. مهمترين پســتي كه نميتوان پيش بينــي قطعي در مورد آيندهاش داشت، دبير كلي است. پستي كــه در حال حاضر 5 كانديــدا دارد و جالب اســت كه از اين 5 نفــر، فقط يكي گفته كه بــه نفع گزينه جوانتر كنــار ميرود. محمد درخشــان به احتمال بسيار زياد به عضويت در هيــات اجرايي قانع اســت و بايد رقابت اصلــي را بين 4 نفر ديگر دانســت؛ 4 نفري كه دو نفرشــان گويا خارج از توافقات اوليه ثبتنام كردهانــد و برخالف چيزي كه گفته ميشــد، بنا دارند در انتخابات بمانند. حتي رويهاي كه پيش گرفتهاند نيز حكايت از اين دارد كه جدياند و در حال فعاليت. از تماس با رسانهها گرفته تا نمايندگان وزارتخانههاي مختلف كــه عضو مجمعاند، بــه خوبي اين جديت را نشان ميدهد.

شــايد اگر از جمع اعضاي فعلي هيات اجرايــي، يكي مثل كفاشــيان يا هاشــمي، كانديداي دبيركلي ميشدند، رقابت بين اين گزينــه و مهدي علينژاد صــورت میگرفت اما حاال كه كســي از جمع اين گروه نيامده، رقابت به جمعي كشــانده شــده كــه ابتدا گفته ميشــد قرار است هماهنگ با هم وارد رقابت شوند اما حاال شــرايط بينشان فرق كرده اســت. 4 كانديدايي (بر فرض انصراف محمد درخشــان به اســتناد صحبتهايش با ايران ورزشــي) با هــم رقابت ميكنند كه هر كدامشــان طيفــي از موافقان و مخالفان را دارند و همين موضوع به شكســته شدن راي بين اين افــراد كمك ميكند و احتمال كشانده شــدن رقابت به دور دوم. اتفاقي كه اگر تا روز مجمع مديريت نشود، قطعي است و در اين شــرايط هيچ گزينهاي نميتواند با خيال راحت پا به مجمع بگذارد.

به هر حال شــرايط براي دبير كلي قدري غيرقابل پيشبيني شــده و بايد ديد در 10 روز باقيمانده چه شــرايطي پيش ميآيد. البته اين حرف به اين معنا نيست كه تكليف بقيه پستها روشن اســت اما تقريبا ميتوان احتمالهايي را در نظــر گرفــت و قــدري با اطمينــان خاطر بيشتري دربارهشان صحبت كرد.

از امروز به بعد، مذاكرهها بين 62 عضو مجمع شــكل جديتري به خود ميگيرد و اظهارنظرها در قالب حدس و گمان نميماند. در اين شــرايط اســت كه بايد ديد با خالي شدن ميدان از سوي برخي رقبا، براي افرادي كه به نظر ميرســد تعــدادي از آنها همفكر هستند، چه اتفاقي ميافتد.

شرايط براي دبیر كلي قدري غیرقابل پیشبیني شده و بايد ديد در 10 روز باقیمانده چه شرايطي پیش ميآيد. البته اين حرف به اين معنا نیست كه تكلیف بقیه پستها روشن است اما تقريبا ميتوان احتمالهايي را در نظر گرفت و قدري با اطمینان خاطر بیشتري دربارهشان صحبت كرد.