Iran Varzeshi

اول وآخــــــر دفتـــــــ­ر پهلوانــــ­ــی

- وصال روحاني ‪Vesal Rohani‬

تختی از همان ابتدای کار به کلی متفاوت با سایرین بود. بچه پاک محله جوانمردپرو­ر خانیآباد تهران دوست داشت برای خودش کسی شود اما نه هر کسی، او میخواست کشتیگیر شود، به قهرمانی برسد، برای شادی دل مردم تالش کند، به اطرافیانش کمک برساند و در نهایت یک الگوی سالم باشد. 05 سال پس از آن مرگ تلخ، غالمرضا تختی چیزی بسیار بیشتر از اینها است. او مظهر پهلوانی در ورزش است که پیش از وی گمان میکرد به چیزی فراتر از پوریای ولی دست نخواهد یافت. او مظهر کمکرسانی به مستمندان در جامعهای است که افراد خیر و پاک کردار در آن اندک نبودهاند. وی منادی جوانمردی در ورزش است که نیکرفتاران بیچشمداشت در آن کم جلوه نکردهاند و تختی نماد انسانیت در جامعه ورزشی ارزشمندی است که کم انسان تولید نکرده است.

تجلی آرزوهای سایرین

بخشی از کشــش غالمرضا به کشتی که از خردسالی وی شــکل گرفت، از این نکته برمیخاست که وی نقطهای بهتر از عرصه ورزش را برای اوجگیری روحیاش نمییافت. سالها بعد که تختی سری بین سرها در آورده و به تکیهگاه مردمی تبدیل شد که در وجود او تجلی آرزوهای قهرمانانه و غیرقابل اکتساب خود را میجســتند، وی با گونهای ارجمندتــر از گرایشهای درست اجتماعی و رویکردهای اصیلتر مذهبی آشنا شد. دیدار و گفتوگو با آیتا... طالقانی یکی از روحانیون شاخص زمان و پیشــتازان مبارزه با شاه فاسد و همچنین تعدادی دیگر از سیاسیون دهه 1330 و نیمه اول دهه 1340 و ورود به چند حزب مخالف دولــت، تختی را با مسائلی مهمتر همسو کرد. در عصر و زمانهای که کشتیگیران و بسیاری از شاغالن در رشــتههای دیگر ورزش آگاهی سیاســی زیادی نداشــتند تختی از پرداختن به امور سیاســی و اجتماعی الزم غافل نماند و به تدریج به چهرهای فراتــر از یک ورزشــکار برجســته صرف تبدیل شــد. بیاعتنایی او به پیشــنهادا­ت رژیم فاسد برای عضویت در نهادهای دولتی مختلف آن زمان، نه گفتن وی به پیشــنهادا­ت برخی هنرمندانــ­ی که هیچگاه بدشــان نیامده از چهره و اعتبار ورزشیها پل و وسیلهای برای ثروتاندونـ­ـزی خود بزنند و ماندن در کنار مردمی که تختــی را تختی کرده بودند، از او چهــرهای تاریخی ســاخت. بودند ورزشــکارا­نی که پذیرفتند به عرصههای سیاسی بروند و مصون شوند و یا بازیگر سینما شــوند و به شهرت عجین با آن برسند اما تختی به سمت و سویی دیگر رفت. تاثیرگذاری او از پاکی سرشتش میآمد و از این نکته اساســی که وی برای دیگران زندگی میکرد. او هرگاه حرف مردم و منافع آنها به میان آمد، قدم اول را برمیداشــت و تا پایان راه نیز در کنار آنها میماند. او اول و آخر منشــور پهلوانی و آیین جوانمردی و دفتر قهرمانی در کشــوری بوده که این مرامنامهها­ی اجتماعی را همواره گرامی شمرده اما هر چه بیشتر گشته است از تختی صالحتر برای ثبت و حک ســطور و قواعد اغلب نانوشــته این آیینها نیافته است.

در البالی نوشتهها

عمدهترین بخش ادبیات تختی و گفتارها و عقاید عنوان شده از جانــب وی از قلم مهدی دری میآید. دری بیش از 10 ســال ســردبیر کیهان ورزشــی در عصری بود که کل نشریات ورزشی کشور به همین نشــریه و هفتهنامه دنیای ورزش ختم و منحصر میشــد و برخالف امروز حتی یک روزنامه ورزشی هم نداشتیم. از طریق مطالب و نقل قولهای بیان شــده توسط «دری» بیش از پیش مطلع شــدیم که تختی چطور از پول اندک خود زد تا با آن دل افرادی محرومتر از خود را شاد کند و چگونه مدال طالیی که در مشــتش بود، با یک لحظه بداقبالی از دســت وی افتاد و چون اســباب شادی رقبایی شد که مثل وی زحمت میکشیدند، او گلــهای بابت آن نکرد. این حرفها چراغ راه کســانی بوده که میخواســته­اند درباره روشها و انگارههای تختی هر چه بیشتر بدانند و زندگی اصیل را بیش از پیش کشــف و لمس کنند و در ورزش چیزی بیش از افتخارات صرف و قهرمانیها را بجویند.

رودررو با رفوزهها

همه خبرنگاران واقعیت طلــب در روز 16 دی 1346 که پیکر بیجان تختی در هتلی در تهران پیدا شــد و رژیم فاسد شاه کوشید آن را خودکشی وی جلوه بدهد، نتوانستند حقایق امر را بنویســند. با این حال شــکی وجود نداشت «درباری»ها چشــم دیدن تختی را نداشــتند زیرا محبوبیت عظیم وی در تضاد با منفوریت آنها و منجمله برادر شاه بود که وقتی به سالن مرکزی ورزشــی تهران (سالن هفتم تیر فعلی) رفت، هیچکس او را تحویــل نگرفت اما وقتی تختی آمد همگان به احترام وی برخاستند. تختی در زمینهای اسطوره و دستنیافتنی شده بود که شاه و شــاهطلبها در آن شــاگردان آخر و رفوزهای بیش نبودند. درگذشــت تختی در تضاد با آنچه رژیم میخواست نه تنها تومار او را درهم نپیچید و شهرت و اعتبار وی را محو نکرد بلکه افســانه او را قویتر و با گذشــت زمان تبدیل به فرآیندی ابدی کرد. هشــت مــدال جهانی و آســیایی و المپیکی صید شده توســط تختی فقط برای او ســند صالحیت فنی بودهاند امــا تختی مثل بچههای فقیری که از دیــروز تا امروز با لمس یک کفش ســاده و رها شــدن از معضل راه رفتن با پای برهنه شادمان میشوند و احســاس خوشبختی میکنند و رستگاری روحی و شــادکامی اجتماعی را در چیزهای سادهتر و مردمیتر و در زیســتن در کنار مردم و تامین آرزوهای شــیرین سایرین جســتوجو میکرد و خوشبختی را در چیزهایی فراتر از تبحر ورزشی و در گام برداشــتن در راههای مردمی پیدا میکرد. او به جای حشر و نشر با ایادی قدرت و همنشینی با عامالن زر و زور با مردم عادی طبقات شریف و زحمتکش رفت و آمد داشت و ناهار مختصر خود را با آنها میخورد و روزش را با مشــارکت آنها به شب میرساند.

فرصتی اندک

37 ســال برای کامل شــدن عمــر تختی بســیار اندک بود ولی برای تبدیل شــدن ارزشهای فوقالعــاد­ه او به آیینی جوانمردپرو­ر برای کل ورزش پیشهها کفایت کرد. ازدواج وی با زن محبوبش و تولد پســر دلبندش که نام بابک را بر وی نهادند تــک یادگار خاندان او را که اینک مردی برومند اســت برجای نهاد اما ماندگارتری­ن یادگارهای مردی که به کلی با سایرین فرق میکرد، روشها و آموزههایی بود که برای جوانترها و نسلهای بعدی به تصویر کشــید. برای او راه و روشهای درســت برای کشــتی گرفتن و طریقها و منشهای موثر برای اعتالی ورزش ایران در میدانهای بینالمللی و به عنوان مثال عدم سوءاستفاده از مصدومیت حریفانش مهمتر از نتایجی بود که در مســابقاتش کســب میکرد. هدف او نه پرتر شــدن انبان مدالهایش بلکه کمک کردن به نیازمندان بود و برای او یاریرســان­ی ســریع به زلزله زدگان بویین زهرا اهمیت داشت و نه پاداش اندکی که در آن زمانها به برندگان مدالهای جهانی میدادند.

مردی که تکرار نمیشود

تختی بدون اینکه خود بخواهد، جهان پهلوان دورانها شد و با رفتارش فرهنگی را خلق و تبلیغ کرد که اینک کمتر نشــانی از آن در جامعه ورزش ما احساس میشود. تختی به همین خاطر و به سبب پولدوستیها­ی افراطی حاکم بر جامعه فعلی ورزش عمال دستنیافتنی شده و به درجهای رسیده که دیگر همچون او برای ورزش ما تکرار نخواهد شد. روز 17 دی 1396 که عالقهمندان به سبب گذشــت نیم قرن از درگذشت تختی دوباره بر مزار وی در ابنبابویه گرد میآیند و قطره اشــکی بر خاطره محو نشدنی وی خواهند نشــاند، در صورت ظاهر تجدید عهدی تازه با او صورت خواهد گرفت و اندک همدورهایها­ی گرامی باقی مانده از دوران وی یک بار دیگر از خصلتهای عالی او خواهند گفت و این ماجرا به سالها و بعدها و نســلهای بعدی نیز بسط خواهد یافت ولی بدون اینکه در روزهای دیگر ســال نشانهای از اشاعه روشهای او رویت شود، تختی تبدیل به نماد ماندگاری شده است که هر چه از زمان کوچ وی بیشــتر میگذرد، بخشــی ولو کوچک از جامعه ورزش به لحاظ رفتاری از او دور و دورتر میشــود و این اســباب تاسف اســت و قطعا نقطهای امیدساز برای آینده ورزش کشوری نیســت که هر چند در اصل و ذات خود پاک و غنی و اخالقمدار است اما هر چه بیشــتر میگردد، کمتر کسی را مثل تختی می یابد. یادش به خیر و خاطرهاش گرامی باد.

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran