دروازهبان ويارئال پس از چهارمين جراحي رباط صليبي از بازگشت به فوتبال ميگويد سرخيوآسنخو؛تسلي مناپذير
سرخيو آسنخو قرار بود شب گذشته مقابل دپور درون دروازه ويارئال بايســتد. او هفته گذشته مقابل پونفرادينــا در جام حذفي 90 دقيقه بازي كرد، ولي ديشــب قرار بود نخستين بازياش در الليگا را پس از يك سال برگزار كند. رباط زانوي اين دروازهبان 28 ساله زمستان گذشته در بازي مقابل رئال مادريد پاره شــد و او حدود يك سال مشغول درمان بود. آسنخو اما بازيكني معمولي نيست و مصدوميتش هم يك اتفاق عادي نبود. او براي چهارمين بار جراحي رباط صليبي را تحمل كرده و توانســته آن را پشت سر بگذارد. زانوي پاي راســت او ســه بار جراحي شده و زمستان سال گذشــته نوبت رباط پاي چپش بود كه پاره شود. اين تعداد مصدوميت ميتواند هر بازيكني را تسليم كند و به فكر خداحافظي بيندازد، ولي آسنخو هر بار با آن روبهرو شده و قويتر از قبل برگشــته. او بعد از بازي هفته گذشته مصاحبه جذابي با ماركا داشت. بعد از چهار بار پارگي رباط قبل از شروع بازي با پونفرادينا چه احساسي داشتي؟
خيلي خوشــحال بودم. موقع گرم كردن همان حس آشــناي قديمي برگشــت. حضور در ورزشگاه همراه با هواداران فوقالعاده بود. بازي مهمي بود و بابت تالشي كه براي بازگشت انجام دادم احساس غرور ميكردم. ميدانستي كه تبديل به يك الگو شدهاي؟
مــردم اين را بــه من ميگوينــد. خيليهــا برايم مينويسند، زنگ ميزنند يا در خيابان به من ميگويند كه پشت سر گذاشــتن اين مصدوميتها آسان نبوده. فكر ميكنم هر كس ديگــري هم جاي من بود همين كار را ميكــرد. بهعنوان يك بازيكن عادي نيســت كه بعد از چهار جراحي رباط برگرديد، ولي اين مســيري اســت كه بايد طي ميكردم و آن را با خوشبيني پشت سر گذاشتم. نمونههايي شبيه تو در دنياي فوتبال زياد نيست...
جوزپه روسي هســت كه به تيم جنوا برگشته. همه چيز به ذهن و اراده بســتگي دارد و همه اين قدرت را دارند. پارگي رباط صليبي دردناك است؟
مصدوميت دردناك نيست، ولي تحملش برايم سخت بــود. من در بهترين شــرايط دوران حرفهاي بودم و به تيم ملي برگشــته بودم. حادثه عجيبي نبود، ولي برايم دردناك بود كه همه چيز را از نو شروع كنم. وقتي صبح بيدار ميشــوي و جــاي بخيهها را ميبيني به چه فكر ميكني؟
اين زانوها مرا به اينجا رســاندهاند. بايد آنها را درمان ميكردم. وقتي آنها را ميبينم، ياد خودم بهعنوان يك دروازهبان ميافتم. با همين زانوها توانســتم ده سال در الليگا بازي كنم. ديدن جاي جراحي مرا اذيت نميكند. چه چيزي به تو انگيزه ميداد؟ روانشناس، مربي يا مثال يك كتاب؟
نيــازي به كمك خارجي نداشــتم، ولي اگر الزم بود با كمــال ميل ميپذيرفتم. در هر كدام از مصدوميتها خانواده، همســرم و دوســتان كنارم بودند. اگر آنها از شما حمايت كنند، كارتان آسانتر است. كارتان زماني سخت ميشود كه گوشهگير شويد و هر روز با خودتان فكــر كنيد چرا اين اتفاق افتاد. براي من اينطور نشــد. گريــه كردم و ناراحــت بودم، ولي روز بعــد به تمرين برگشتم. روند درمان تو به خوبي طي شده.
خوششــانس بودم كه فقط رباط صليبيام آســيب ديــده بود. وقتي مينيســك يــا بقيه رباطها آســيب ميبينند كارتان سخت ميشود. در ميان چهار مصدوميتتان كدام بدتر بود؟
ســومي روي زانوي راســت. اولي سخت بود. تحمل دومي كمــي بهتر بود، چون ميدانســتم زانويم خوب نيســت و ممكن اســت اين اتفاق بيفتد. سومي وقتي اتفــاق افتاد كه در ويارئال بــودم و از نظر ذهني برايم خيلي ســخت بود. براي اينكه اســتحكام زانويم بيشتر شــود عمل جراحي متفاوت بود و درمان كمي بيشــتر طول كشــيد. 9 ماه طول كشيد كه برگردم، ولي زانويم قويتر شده بود. ويارئال هم هرگز درباره تو دچار ترديد نشد.
من بازيكن قرضي بودم و آنها براي چهار فصل با من قرارداد بستند. من مصدوم شدم و آنها قرارداد من را با قراردادي پنج ساله جايگزين كردند. من دوباره مصدوم شدم و رييس باشــگاه و پسرش به بيمارستان آمدند و درباره بازگشــت من صحبت كرديم. آنها خيلي به من اعتماد داشتند و اين خيلي كمك كرد. ظاهرا بقيه دروازهبانها هم به كمكت آمدند...
همه به من كمك كردند. پپه رينا، كاسياس، ويكتور والدس، تر اشتگن كه هر ماه برايم مينوشت. برايم مايه افتخار است كه اين دروازهبانان بزرگ به من پيام دادند. تر اشتگن را ميشناختي؟
او را نميشــناختم. ما همديگــر را در زمين مالقات كرديم. او ديد كه همكارش رنج ميكشد و به من كمك كرد. براي كســاني كه درباره تو ترديد داشــتند چه حرفي داري؟
من بازيكن سختكوشي هســتم كه خيلي به فوتبال عالقه دارد و تسليم نميشود. من دروازهباني هستم كه هر وقت تصميم بگيرم از فوتبال خداحافظي ميكنم، نه وقتي كه مصدوميت بگويد. فكر ميكني بازيكن بدشانسي هستي؟
نه. رسيدن به جايي كه من هستم كار خيلي سختي اســت. موانع زيادي را پشت سر گذاشتم و بابت حضور در موقعيت فعلي، بازي در باالترين ســطح و حضور در تيم ملي افتخار ميكنم. تو به تيم ملي برگشتي و بعد مصدوم شدي. هنوز به بازگشت به تيم ملي اسپانيا فكر ميكني؟
در زندگي بايد هدف داشته باشيد. ميخواهم پيشرفت كنم و بهترين اتفاق براي يك بازيكن اسپانيايي دعوت به تيم ملي است. بعد از مصدوميت دوم فكر نميكردم دعوت شــوم، ولي اين اتفاق افتاد. بعــد از مصدوميت سوم نيز همينطور. چرا بعد از مصدوميت چهارم دعوت نشوم؟ من براي دعوت دوباره تالش ميكنم. خوان لوپتگي، ســرمربي تيم ملي ارتباطش با تو را حفظ كرده؟
دلبوسكه و لوپتگي به مالقات من آمدند. توجه آنها واقعا مهربانانه بود. درباره بخت موفقيت اســپانيا در جام جهاني چه فكر ميكني؟
اســپانيا بخت خوبي دارد. اگــر آنها بتوانند همين ســطح بازي و جاهطلبي را حفظ كنند، ميتوانند به هر رتبهاي برســند. من اين را زمــان حضور در تيم ملي متوجه شدم و اميدوارم در روسيه بهترين اتفاق براي آنها بيفتد.