Iran Varzeshi

سهراب مرادي: ماندنم در وزنهبرداري ديوانگي بود

قهرمان المپيكم اما هنوز نه خانه دارم، نه شغل!

- رضا عباسپور- محسن آجرلو ‪Abbaspour- Ajorloo‬

«تلویزیون مســابقات جهاني وزنهبرداري را پخش ميكرد. اتفاقا مســابقه هم، مسابقه شــاهین نصیرينیا بود. رقابت ستارهاي از نسل طالیي وزنهبرداري ایران در مسابقات جهاني 1999 یونان. آن موقع من فقط 9« ســال سن داشتم». وقتي دیدم «نصیرينیا» با چه قدرتي وزنهبردار اســطورهاي یونانيها «پیروس دیماس» را كنار زد و قهرمان جهان شد، به قدري مجذوب وزنهبرداري شــدم كه فرداي همان روز رفتم سالن وزنهبرداري كه در شهرمان بود و براي تمرین و یادگیري آن ثبت نام كردم. واقعا چه حس خوبي داشتم روزي كه براي نخستین بار دســتم به میله وزنهبرداري قفل شد و شروع كردم به یادگیري تکنیكهاي وزنهبرداري. 18 ســال بعد دقیقا خودم همان حس بينظیر قهرماني را در رقابتهاي جهاني آمریکا تجربه كردم، درست مثل شاهین نصیرينیا، هم ركوردهاي دنیا را شکستم و هم با كسب مدال طال از سکوي قهرماني جهان باال رفتم.» این بخشي از صحبتهاي ابتدایي سهراب مرادي ستاره 94 كیلویي وزنهبرداري ایران اســت كه میهمان ویژه تحریریه ایران ورزشي بود؛ قهرماني خوش خلق، باوقار، ساده و بي ریا كه چندساعتي را كنار ما بدون تعارفات رایج امروزي، خیلي شفاف و صادقانه پاسخگوي سواالت مختلف و متفاوت بود.

متولد چه ســالي هســتي؟ خیليهــا ميگویند سهراب یك عمر است كه وزنه ميزند اما هنوز هم عمر قهرمانياش تمامي ندارد؟

(با لبخند و خيلي آرام پاســخ مــا را اينطور ميدهد) من متولد شــهريور ۷۶۳۱ در شــهر ســده لنجــان اصفهان هســتم. البته اصليتم بختياري اســت و به اينكه جزو يكي از اقــوام اصيل، غيور و بزرگ ايراني هســتم افتخار ميكنم. اگر ميبينيد خيلي سال است كه در تيم ملي وزنهبرداري حضور دارم و افتخــار وزنه زدن در كنار خيلي از ســتارههاي بزرگ وزنهبرداري ايران در ســالهاي گذشــته را دارم، بهخاطر اين اســت كه من از رده سني جوانان شــرايط بدني و ركورديام طوري بود كه كادرفني بزرگســاال­ن، اغلــب به اردوهاي تيم ملــي دعوتم ميكردند. ضمن اينكــه از همان موقع يعني در رده نوجوانــان و جوانان هم براي وزنهبرداري ايران در ميادين بينالمللــ­ي مدالآور بودم و افتخــارات زيادي را در طول اين مدت براي ورزش كشــورم كســب كردم. فكر ميكنم همين موضوع باعث شده تا دوستان فكر كنند سن و سالم بيشتر از چيزي است كه واقعيت دارد. (ميخندد)

حدودا از ســال 2008 به تیم ملي بزرگســاال­ن دعوت شدي و شــروع بسیار خوبي را هم با درخشش در رقابتهاي آســیایي 2008 و 2009 و كسب عناوین قهرماني در این مســابقات تجربه كردي. واقعا چه شد كه به یکباره روند صعودي سهراب رو به افول رفت؟

ســال 2008 و 2009 همانطــوري كــه خودتان هم گفتيد، واقعا در شــرايط بســيار خوبي بودم هم از نظر بدني و هم از لحــاظ ركوردي، آن موقع من خيلي جوان بودم و پر از انگيــزه اما پختگي و تجربه الزم بــراي حفظ موقعيتهاي طاليي كه قســمتم ميشد را نداشــتم. يادم هست وقتي در قزاقســتان موفــق شــدم در وزن 85 كيلوگرم صاحب ســه مدال طالي قهرماني آســيا در رده بزرگســاال­ن شوم خيلي از رســانهها همان موقع نوشــتند كه ســهراب مرادي ستاره جديد 85 كيلويي ايران با درخشــش در رقابتهاي قهرماني آسيا، خط و نشــان جدي براي كسب مدال طالي جهان در مســابقات جهاني 2009 گويانگ كره كشــيده است. حقيقتا شرايط هم براي درخشش و كسب مدال جهاني در رقابتهاي 2009 كره جنوبي مهيا بود، فقط چون من آن موقع ســرباز بودم و براي خروج از كشور نياز داشتم به مجوز از سازمان نظام وظيفه، ميترسيدم كه اين موضوع كار دســتم دهد اما يادم هست مســووالن وقت فدراسيون همان موقع خيلي به من اميدواري ميدادند كه مشكل خروج از كشورت را حل ميكنيم بنابراين نگران نبــاش و تمرينت را انجام بده. من هم خــب آن موقع خيلي جوان بودم و كال ســرم فقط به كارم و تمرينم گرم بــود و خيلي پيگير اينجور مســائل نبودم. همين موضــوع هم در نهايت كار دستم داد. يادم هست آقاي افشارزاده آن موقع رييس فدراسيون بودند، من را صدا زدند و گفتند سهراب متاسفانه نتوانستيم مجوز خروج از كشــورت را براي اعزام به مســابقات جهاني بگيريم. به همين دليل تو نميتواني همراه تيم به كره اعزام شــوي! اين شد كه بهخاطر نداشتن مجوز به رقابتهــاي جهاني 2009 كره جنوبي اعزام نشــدم. من هم ساكم را بي سروصدا جمع كردم و برگشتم خانه. بعد از اینکه رقابتهاي جهاني 2009 را از دســت دادي چه كردي؟

واقعا روزهاي بدي بود. من در اوج بودم و ميدانســتم كه اگر به گويانگ كره ميرفتم حتما صاحب مدال ميشدم اما خب قسمتم نشد. همين نرفتن به رقابتهاي جهاني و شرايط روحي و رواني بدي كه داشــتم باعث شد تا وزنهبرداري­ام در آن برهه زماني نابود شود. چرا؟ سني نداشتي كه نگران آینده باشي. نه، اينطور نبود، ببينيد من يك جوان 20 ســاله بودم كه رفتن بــه جهاني و مدال گرفتن برايــش آخر موفقيت و دنيــا بود، به هميــن دليل وقتي متوجه شــدم فقط بهخاطر مجوز نظام وظيفه بايد قيد مدال جهاني را بزنم، نابود شدم و كال همه چيز را براي خودم تمام شــده ديدم. مثل حاال نبود كه در اوج پختگي باشــم و به مسائل و اتفاقاتي كه پيرامونم رخ ميدهد درســت و منطقي نگاه كنم. جواني بي تجربه بودم كه همه چيز را براي خودم نابودشــده ميديدم. همان شرايط هم باعث شد كه مدتي نســبتا طوالني را از دنياي وزنهبرداري كال دور شوم. البته چون عاشــق وزنهبرداري بودم نميتوانستم كال از اخبارش بياطالع باشم. به همين دليل دورادور پيگير مسائل و اتفاقات روز وزنهبرداري بودم.

بعد از شــرایط بدي كه تجربه كردي، چطور توانســتي خودت را جمع و جور كني و برگردي به دنیاي وزنهبرداري؟

مــن تقريبــا يكــي، دو ســال وزنهبرداري را همانطــوري كه گفتم رها كــردم و رفتم دنبــال زندگــيام اما در طول ايــن مدت يك چيــزي درونم بود كه نگذاشــت كال با دنيــاي وزنهبرداري خداحافظي كنم. اتفاقا همين هم شــد، چون وقتي ميديدم رفقا و دوســتان هم اردوييام كه با هم تمرين ميكرديم همه دارند قهرمان جهان و المپيك ميشوند، نتوانســتم دوام بياورم. من هم به همين دليل دوباره تمريناتم را شــروع كردم تا برگردم به تيم ملي. سال 20۱0 وقتي كه در آسيا پنجم شــدم و كوروش باقري به همين دليل از تيم جهاني اســمم را خط زد، باعث شــد تا تلنگر جدي به من زده شود. بعد از آن رفتم خانه و طوري تمرين كردم كه تا وزنه 220 كيلوگرمي هم كه ركورد دنيا بود رسيدم. ســال 2011 دوباره برگشتي و با قهرماني در آسیا بازگشتت را جشن گرفتي؟

بله، دقيقا همينطور است كه گفتيد. كوروش باقري آن موقع ســرمربي تيم ملي بود، او از مــن دعوت كرد تا به اردو بيايم. باتوجه به اينكه تمرينات خوبي داشــتم من هم به اردو برگشــتم و با قدرت كارم را آغاز كردم. يادم هست نخستين مسابقهاي كه در سال ۱۱02 اعزام شديم، رقابتهاي باشگاهي آســيا بود كه بعد از مسابقات جهاني برگزار شد و تقريبا تمام ستارههاي آسيايي كه در مسابقات جهاني مدال گرفته بودند، آمدند آنجا. من هم كه شــرايط بســيار خوبي داشتم آنجا با تيم ملي حفاري اعزام شــدم و در دســته 85 كيلوگرم باالتر از ركورد قهرمــان رقابتهاي جهاني وزنه زدم. حتــي به وزنــه ۶۱2 كيلوگرمي هم كه باالتر از ركــورد دوضرب قهرمان دنيا در ســال ۱۱02 بود حمله كردم و موفق شــدم با مجموع 88۳ كيلوگرم كه حتي باالتر از مجموع جهان بود قهرمان شــوم. بنابراين خيلي خوب و حتي با انگيزهتر از قبل برگشتم و دعوت شدم اردو.

برخي همان موقع اعتقاد داشتند كه بین ســهراب مــرادي و كوروش باقري به دالیلي اختالف وجود داشت و همیــن اختالفات باعث شــد در المپیك لندن به رغم شایستگيهای­ت به مدال نرسي. این را قبول داري؟

نه، اصال اينطور نبود. البته شــايد آن موقع من هم بهخاطر ســن و سال كم و نداشــتن تجربه الزم بعضي وقتها اسير اين حاشــيهها ميشــدم اما واقعا اينطور نبــود. اتفاقا رابطه من با كوروش باقري بســيار رابطه خوب و دوســتانها­ي بود. يادم هست نخســتين هديهاي كه در دوره اردونشينيا­م از يك مربي تيم ملي گرفتم، كفشهاي تمريني شركت (آديداس) و گرانقيمتي بود كه كوروش باقري در اردو به من داد چون 200 كيلوگرم دوضرب زده بودم. البته شايد آن موقع بهخاطر كم تجربگي اشتباهاتي داشــتم اما االن كه به نوع گفتار و رفتار آن زمان كوروش باقري نــگاه ميكنم، ميبينم كه انصافا او به هيچ وجه بين وزنهبردارا­نش تبعيض قايل نميشــد. بلكه كوروش باقري براساس وظايف و مســووليت ســنگيني كه برعهده داشت در اردو با تمام ملي پوشان يكسان رفتار ميكرد. من فكر ميكنم اين عوض شــدن سيســتم و دورههاي مختلــف مديريتي بود كه بيشــتر وزنهبــردا­ران را خراب كرد و بــه آينده نااميد. وقتي يك رييس ميرود و رييس بعدي ميآيد اين رسم شــده كه رييس جديد همه چيز را با خودش عوض ميكند. در همين بين هم يكسري جوان مســتعد كه آرام آرام دارند پا ميگيرند، اين وسط نابود ميشوند و ممكن است كال زندگي و آينده حرفهايشان با اين تغييرات بسوزد و خراب شود. من هم داشتم پاســوز همين تغييرات ميشدم اما خودم را جمع كردم و نگذاشتم با اين موج من هم بسوزم. قبول داري كه خیلي عجیب و باور نکردني مدال المپیك لندن را از دست دادي؟ بله، دقيقا. خيلي حيف شد آن مدال از دستم پريد. البته يك چيز را يادتان باشد، ميــدان المپيك با هر تورنمنت و مســابقه ديگري زمين تا آســمان متفاوت است. من قبل از المپيك همانطوري كه گفتم خيلي آماده و سرحال بودم. حتي به ركوردهاي دنيا هــم حمله كردم. امــا چند هفته مانده به اعزام انگشــت دستم عفونت شــديد كرد و همين موضوع باعث شد بهخاطر مصرف آنتي بيوتيك افت شديد وزني پيدا كرده و بدنم شــديدا تحت تاثير اين آســيب ديدگي قــرار بگيــرد. هرچند وقتــي در لندن هم روي تخته رفتم باور كنيد طوري جو و فضاي المپيك من را مات و مبهوت خودش كرد كه وزنهها را نميتوانستم باال بياورم. در نهايت هم ديديد كه با چه شرايط بدي پرونده حضورم در بازيهاي المپيك 20۱2 لندن بســته شد. اما واقعا المپيك 20۱2 هم تجربه بسيار خوبي بود براي مــن و از آن براي درخشــش در المپيك ۶۱02 درسهاي زيادي گرفتم.

پشــت صحنه و یا بعد از اتمام مســابقه مشــکلي با رییس سابق فدراسیون و سرمربي وقت تیم ملي (كوروش باقري) نداشتي؟

نه، به هيچ وجــه، اتفاقا خودم هم فكر ميكردم االن كه با ناكامي در المپيك كارم را تمــام كــردم، قطعــا كادر فني و فدراســيون برخورد بدي با من دارند. اما هيچ حرف و صحبتي بين ما به جز دلداري من و نصيحتهايي كه ميشد نبود. همان موقع يادم هســت كــوروش باقري به من قوت قلــب مــيداد و ميگفــت: «هيچ اتفاقي رخ نــداد، فقط تجربه ات باال رفت و فهميدي كه المپيك واقعا شوخي بردار نيســت. حاال بايد اين شكست را فراموش كني و بــه دنبال درس گرفتن از آن براي تقويت خودت در آينده باشي». نه چيزي بيشتر و نه كمتر.

بعد از لندن كه برگشــتي، حــس ناامیدي دوباره برگشــت و حس ناامیدي دوباره آمد. بعد از آن هم كه رســیدي به ماجراي دوپینگ در سال .2013 دوپینگ پرحاشیهاي كه بهتر اســت خودت دربارهاش توضیح بدهي!

من مقصر بودم و دو ســال محروميت را هم كشــيدم. با اين حال ميشــد پيگيريهايي بشــود و ايــن محروميت بيشــتر نشــود. آن تصميمي كه بدون اطالع من گرفته شد و من را بازنشســته اعالم كردند اشتباه بود. با اين حال حرف و حديثهاي حاشــيهاي كه مطرح شد را رد ميكنم و معتقدم عمدي در كار نبود. شرایطت در دوران محرومیت چطور بود؟ سراغت را ميگرفتند؟

كوروش باقــري گاهي تماس ميگرفــت و به تمرين كردن تشــويقم ميكرد. خودم اما اوايل خيلي نا اميد شــدم و رمقي براي تمرين نداشــتم اما مسائلي پيش آمد كه بيشتر انگيزه گرفتم. چه مسائلي؟

آدميزاد هميشه اينطور است. اگر همه بگويند ميتواني، شــايد خللي در كارش ايجاد شود اما وقتي بگويند نميتواني، انگيزهات بيشتر ميشــود. پس از ۳۱02 و ماجراي دوپينگم، شرايط همينطور بود و اصال تبديل به نوعي درس عبرت شده بودم! با اين حال خودم ميدانستم كه چه تواناييهاي­ي دارم و چه وزنههايي ميتوانم بزنم. پس تمرینهایت را دوباره شروع كردي؟

هميشــه همينطور بوده. هر بار اتفاقي ميافتاد، اول نا اميد ميشدم و بعد شروع ميكردم به تمرين. اين بار هم رفتم خانه و خيلي راحت تصميــم گرفتم كه يك وزن باالتر بروم. كاري كه حاال با پشتوانه قهرماني المپيك هم جرات نميكنم انجامش دهم! در آن زمان ايليا در دوران اوجش بود و قهرمان 94 كيلوگرم اما من كار خودم را كردم.

اگر دوباره به آن زمان برگردي فکر ميكني باز هم همین راه را بروي و در شرایطي كه مدت زیادي محروم شدي باز هم تمرین ميكني؟

امروز كه برميگردم و گذشــته را نگاه ميكنم واقعا به اين نتيجه ميرسم كه ديوانهام! اگر كسي حاال بيايد پيش من و همان شرايط را داشــته باشد ميگويم ورزش را رها كند و سراغ زندگياش برود. یعني ادامه دادنت به قهرماني المپیك نميارزید؟

من كه از آينده خبر نداشتم و نميدانستم چه ميشود. آدم را اگر يكبار در مســيري مار نيش بزند ديگر اصال سمت آنجا هم نميرود اما چندين بار براي من شــبيه اين اتفاقها افتاد اما باز هم ادامه دادم. چه چیزي بیش از همه به تو انگیزه ميداد؟

يكي اينكــه تواناييهاي­م را بهتــر از هر كس ديگري ميدانســتم و باور داشــتم كه وزنههاي بسيار سنگينتري را هم ميتوانم بزنم. از طرف ديگر ميديديم كه دوســتان و هم ردههايم در تيم ملي همگي قهرمان جهان و المپيك شدهاند و ميفهميدم كه من هم ميتوانم. نميتوانستم قبول كنم كه پس از سالها ماندن و خاك خوردن در وزنهبرداري همه چيز را رها كنم.

آن زمان شــنیده بودیم كه حسین رضازاده گفته بود مرادي اگر پانصد كیلوگرم هم وزنه بزند، باز به تیم ملي راهش نميدهم. این را شنیده بودي؟ او كــه خودش هــم نماند (ميخنــدد). نه من چنين چيزي را نشنيده بودم. آن ماجراي بازنشستگي را چه زماني فهمیدي؟

مــن پــس از محروميتم به اردو بازگشــتم و قرار هم بود به رقابتهاي آســيايي بروم. با اين حــال به يكباره خبر دادند كه بازنشســته­ات كردهاند و حتي به المپيك ۶۱02 هم نميتواني برسي.

سال 2015 همراه تیم به قهرماني جهان رفتي و از بیــرون بازيها را تماشــا ميكردي. چه حسي به تو دست ميداد؟

حس عجيب و غريبي بود. قهرمان آن دوره بــا 400 كيلوگرم طال گرفت و من در ســالن گــرم 5۱4 كيلوگرم وزنه مــيزدم! از طرف ديگر هــم بحثهايي درباره رايزني براي حضورم در المپيك به گوش ميرسيد و مدام استرس اين اتفاق را هم داشتم.

در آن ســال ما خیلي مصدوم داشــتیم. به نظرت به خاطر فشار تمرینها نبود؟

نظر من اين نيســت. بيش از همه چيز بدشانســي بــود و مصدوميتهاي ناخواسته نصيب همه بچهها شد. در همه تيمها هم اين اتفاق ميافتد. حاال روسيه را براي مثال ببينيد كه چه باليي ســرش آمده و بســياري از وزنهبردارا­نش را از دست داده است. چه زماني شنیدي كه امکان دارد به المپیك برسي؟

چنــد ماهي پس از رقابتهــاي 20۱5 به من گفتند كه ما رقابتهاي دهه فجر را به ســال بعــد منتقل ميكنيم و تو در آن وزنه ميزني و پس از يك ســری مســابقات ديگر راهي المپيك ميشوي. صحبتهايي كه بيشتر براي من شبيه شوخي بود! اما جدي بود. (ميخندد) دقيقا. در ارديبهشــت بــه خاطر من جام فجر برگزار كردند و فردايش هم به كلمبيا رفتيم آن هم براي رقابتهاي آمريكاي جنوبي! اينها نشــان ميداد كه تصميم جدي براي رسيدن من به المپيك وجود دارد. و آماده شدي براي المپیك؟ بله و خدا را شــكر همان سال چهار نفر اول 94 كيلوگرم محروم شدند كه باعث شد با شرايط روحي بهتري آماده شوم. با اين حال اگر بودند هم به راحتي قهرمان ميشدم. برسیم به المپیك. با توجه به تجربه قبلي بازهم جو سنگیني برایت داشت؟ المپيك همه چيــزش فرق ميكند. مدال و جو مســابقات و تمرين و ... همهاش فرق ميكند. پس از آن همــه دوري به المپیك رسیده بودي و مشکالتي را هم در زندگي شخصي پشت سر گذاشــته بودي. چطور خودت را جمع و جور كردي؟ وقتــي از چند جا مشــكل داري، يكي كه دم دست ترين است را ميچسبي و سعي ميكني درستش كني. من هم المپيك كه نقد ترين چيزي بود كه داشتم را گرفتم و رفتم براي طال. گفتم طال را ميگيريم و باقي مشكلها خودش حل ميشود. در المپیــك هم امــا وزنــه اول را انداختي. نترسیدي؟ نه چون ميدانستم چه اتفاقي افتاده؟ وزنه را دست كم گرفته بودم. از طــرف ديگر مقداري هم به خاطر دور بودن چند ساله از مسابقات بود كه نتوانستم. همان موقع بود كه گزارشگر حرف لندن را به ميان آورده بود و فكر ميكــرد من مانند لندن اوت ميكنم! در حالي كه اصال يك درصد هم چنين چيزي در فكرم نبود. تلویزیون كه پشــت صحنه را نشان ميداد، خیلي براي طالي المپیك خوشحالي نکردي! چرا؟ شــايد اين را حق خودم ميدانستم و مدال را درون دست هايم ميديدم. وزن باالتر نميروي. مثال در 105 وزنه بزني! وزنم باالتر نميآيد وگرنه اين كار را ميكردم. با اين حال معتقدم سال آينده همين وزن هم رقابت بسيار سنگيني خواهد داشت. برســیم به رقابتهاي 2017 و ركورد شکنيات. چطور بود مسابقات؟

رقابتهاي خوبي بود. انگار داشتيم در همين استاديوم آزادي خودمان وزنه ميزديم. آنقدر كه جمعيت زياد ايرانيها تشويقمان ميكردند. در نهايت هم به قولي كه داده بودم عمل كردم و با زدن ركورد جهان قهرمان جهان شدم. چرا در ثانیه آخر وزنه ركوردت را زدي؟

حواســم به زمان نبــود. خيليها فكــر ميكردند كه نميخواهــم وزنه را بزنم. با اين حــال زدن وزنه در ثانيه آخر خيلي قشنگ شد و اتفاقي ماجراي جالبي پيش آمد. واقعا هم وزنه خيلي ساده به نظرم آمد. روي سينهام هم مقداري بازي كرد كه انگار از سبكي بود! (ميخندد) بعد از این بازگشت از آمریکا و این ركورد شکني آیا توجهها و رسیدگي مسووالن تغییر كرد؟

خيليهــا به من ميگويند كه چرا به اين ســادگي از كنار كار بزرگت عبور ميكني و چرا خواســته هايت را مطرح نميكنــي؟ خب وقتي دركت نميكنند چــرا بايد اين كار را بكنم؟ به نظرت اصال ورزشکار باید این كار را بکند؟

سيستم نبايد اينطور باشــد كه ورزشكار را وادار كند. من اگر خــودم را درگير حاشــيه ميكردم بــه اين مدالها نميرســيدم. من بزرگي كارم را ميدانم و زدن اين ركوردها براي خودم هم آرزو بود. بازخوردهای­ي كه از این مدال ارزشمند گرفتي چه بود؛ در حالي كه تیم ایران هم قهرمان شد؟

واقعا حرفهايي شــنيديم كه خوب نبود. نه تنها من كه بســياري از بچهها. نميدانم ميگفتند فالني شيطنت كرد فالنــي كم كاري كرد و ... افرادي داشــتند بيــرون از گود از ما ورزشــكارا­ني كه دهها سختي را به جان ميخريديم انتقاد ميكردند كه قشنگ نبود. ما حمايتهاي خاصي نداريم و اين حرفها هم انگيزه و روحيه مان را نابود ميكند. واقعا آنقدر كه انتظار داري حمایت نميشوي؟

اصال. خيلي وقتها فكر ميكنم كه اين رشــته را كنار بگذارم اما نميتوانم و ســالها بــراي چيزي كه دارم زحمت كشيدهام. بدون تعارف پس از مــدال المپیکت چقدر جایزه گرفتي؟

همين را به شما بگويم كه هنوز خانه ندارم و مستاجرم! خواســتم اين كار را بكنم اما نتوانستم. خواستم ماشين خوب بگيرم اما نتوانستم. ماشين چيني كه سوار ميشوم نه درونش راحتم و نه امنيت دارم. همردهها و همصنفهایت، دیگر قهرمانان المپیك اســتفادهه­اي زیادي از مدالشــان ميكنند. چه در شهرهاي خودشــان و چه در سطح كشور! آیا براي تو ایجاد نشده؟

مديران قبلــي ورزش اصفهان كه اصال نميدانستند ورزش چيست و طوري رفتار ميكردنــد كه از رفتنت پشــيمان ميشــدي. حاال اما مهرعليــزا­ده آمده كه ورزش را ميشناســد و ميفهمد قهرمان المپيك بودن يعني چــه. قولهاي خوبي هم داده كه اميدوارم به سرانجام برسد. ماجراي استخدام و مصوبه مجلس را پیگیري نکردي؟

كردم اما به نتيجه نرسيدم. مصوبه و نامــه مجلس به عالوه دســتور از رييس جمهور داشتم اما وزارت نفت با درخواستم موافقت نكرد. اين وزارتخانه با وجود اينكه تشكيالت ورزشي بسياري دارد و در بخش ورزش فعال است، هيچ كاري برايم نكرد.

نظرت راجع به كادر فني و بود و نبودش چیست. به نظرت ورزشکاري در سطح تو بهتر است تنهایي تمرین كند و یا در اردو و زیر نظر مربي؟

داشتن مربي به نظرم نيمي از دغدغههاي ورزشكار را از بين ميبرد. پس بودنش به نظر من بســيار بهتر از نبودنش است. با سیستم كدام مربيها راحتتر بودي؟

مربيان ما اكثرشان شــاگرد ايوانف هستند و به نوعي ســبك او را ادامه ميدهند. برخــي تغييرات اندكي در برنامه ايجاد ميكردند اما در كل شيوه يكساني دارند.

وزنهبردارا­ن معموال با وزنههاي ســبك و با تعداد زیاد تمرینشــان را آغاز ميكنند. تو اما خیلي زود به وزنه سنگین ميرسي و خیلي هم تکرارش ميكني. به نظر ميرســید یکي از دالیلي كه در وزنههاي اول در مسابقات بيانگیزه هستي هم همین است. نظر خودت چیست؟

دقيقا همينطور اســت. مدل تمرينيام همينطور است و خيليهــا هم به من ميگويند. مقداري هم اشــكال دارد و عضلههايم را پير ميكند. شــايد بهتر است در سالهاي آينده كمي روشم را تغيير دهم.

تفاوت سهراب با دیگر قهرمانان ما مقداري قناعت و شــاید رو دربایستي است كه در بیان خواستههایش دارد. نظر خودت چیست؟

نميدانم. شايد هم به اين خاطر است كه دوست دارم مسووالن، خودشان ورزشكار و خواستهها و نيازهايش را درك كنند و خودشان بفهمند. از لیگ بگو. واقعا از شــرایط مالــي كه در لیگ وزنهبرداري وجود دارد راضي هستي؟

ببينيــد، ليگ وزنهبــردا­ري اوايل واقعــا خوب بود اما االن خيلي شــرايط ليگ بد شــده. خصوصا تيمهايي كه در اين مســابقات حاضر ميشوند، نه كيفيت الزم براي تيمداري در اين ليگ را دارنــد و نه اصال از لحاظ مالي وضعيتي دارند كه بشــود به آنها اتكا كرد. امســال خدا را شكر باشگاه بيمه رازي در واپســين لحظات به جمع تيمهاي ليگي اضافه شــد و ما توانســتيم با يك تيــم خوب در اين مســابقات قرارداد ببنديــم. خودتان ميدانيد كه ما هيــچ كاري بجز وزنه زدن نداريــم و همين راه تنهــا ممر درآمد ما بــراي امرار معاش اســت. بنابراين همين را هم از مــا بگيرند ديگر چيزي تهش برايمــان باقي نميمانــد. من در فصل جــاري 02۱ ميليون تومان با بيمه رازي قرارداد بســتم اما واقعا اندازه يك قهرمان جهــان و المپيك و ركورددار وزنهبــردا­ري دنيا 02۱ ميليون تومان است؟ آیا بیمه رازي همین مبلغ را هم سر وقت به شما ميدهد یا مثل قبل از پرداختيهاي لیگ راضي نیستید؟

نــه خــدا را شــكر مســووالن تيــم بيمــه رازي خوشقولند و ســر همــان تاريخي كه گفتند حــق الزحمه مــا را ميدهنــد. اميــدوارم طــوري برنامه ريزي شــود تا اسپانســره­اي بيشــتري به وزنهبــردا­ري روي بياورند و ليگ وزنهبــردا­ري از فصــل آينده رونــق مالــي و رقابتي بهتري داشته باشد.

 ??  ??
 ??  ?? لیگ وزنهبرداري اوایل واقعا خوب بود اما االن خیلي شرایط لیگ بد شده. تیمهایي كه در این مسابقات حاضر ميشوند، نه كیفیت الزم براي تیمداري را دارند و نه از لحاظ مالي وضعیتي دارند كه بشود به آنها اتکا كرد
لیگ وزنهبرداري اوایل واقعا خوب بود اما االن خیلي شرایط لیگ بد شده. تیمهایي كه در این مسابقات حاضر ميشوند، نه كیفیت الزم براي تیمداري را دارند و نه از لحاظ مالي وضعیتي دارند كه بشود به آنها اتکا كرد
 ??  ?? آن تصمیمي كه بدون اطالع من گرفته شد و من را بازنشسته اعالم كردند اشتباه بود. با این حال حرف و حدیثهاي حاشیهاي كه مطرح شد را رد ميكنم و معتقدم عمدي در كار نبود.
آن تصمیمي كه بدون اطالع من گرفته شد و من را بازنشسته اعالم كردند اشتباه بود. با این حال حرف و حدیثهاي حاشیهاي كه مطرح شد را رد ميكنم و معتقدم عمدي در كار نبود.
 ??  ?? بهخاطر نداشتن مجوز نظام وظیفه به رقابتهاي جهاني 2009 كره جنوبي اعزام نشدم. من در اوج بودم و ميدانستم كه اگر به گویانگ كره ميرفتم حتما صاحب مدال ميشدم اما خب قسمتم نشد
بهخاطر نداشتن مجوز نظام وظیفه به رقابتهاي جهاني 2009 كره جنوبي اعزام نشدم. من در اوج بودم و ميدانستم كه اگر به گویانگ كره ميرفتم حتما صاحب مدال ميشدم اما خب قسمتم نشد

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran