Iran Varzeshi

امنیـت‌غیبـت‌یا‌ سرخوردگی‌شکست؟

- ‪Vesal Rohani‬

بازیهای المپیك زمستانی 81۰۲ كه به مدت 14 روز در شهر پیونگ چانگ كره جنوبی جریان داشت، یکشنبه شب 6 اسفند پایان گرفت و نروژ با 14 طال، 14 نقره و 11 برنز به رتبه نخست در جدول مدالها رسید و آلمان هم كه مثل نروژیها 14 طالی زرین را فراچنگ آورده بود، به سبب نقرههای كمتر (۰1 عدد) در جای دوم قرار گرفت و كانادا با 11 طال، 8 نقره و ۰1 برنز سوم شد و یکی از نکات جالب سقوط آمریکا تا رده چهارم جدول به رغم پیشینه بارها قهرمانی در المپیكهای زمستانی بود.

حاشیهنشینی در همان ابتدای کار

از آغــاز هــم بنا و تصــور و توقع از ورزشــکارا­ن اعزامی ایران چیزی در حد کســب مدال و حتــی قــرار گرفتن در 20 رده اول ورزشهــای تخصصیشــان نبود اما حتی در یک مــدار واقعبینانه و براســاس انتظارها و احتمالهای منطقی نیــز نمایش 4 ورزشــکار اعزامــی ما به پیونگچانــ­گ نزدیک به آمار متوســط مایل بــه ضعیفی هم نبود که برایشــان پیشبینی میشد. در این مسابقات سمانه بیرامی، فروغ عباســی، سیدستار صید و محمد کیادربندسر­ی در مواد متبوعه که جملگی به اســکی آلپاین (کوهســتانی) مربوط میشــد در همان مرحله نخست (مقدماتی) متوقف و حاشیهنشین شدند و بــا اینکه به همانجا رســیدند که تصور میشــد اما از آنجا که بــا ناامیدی وارد صحنه شدند و با ناامیدی فزونتر عرصه را ترک گفتند، این فرضیه و سوال را قوت بخشــیدند که چه اصراری بر شرکتشان وجود داشت.

با دستهایی خالی

تمام فدراسیونها­ی ورزشی تابستانی و زمســتانی که در المپیکهای مربوطه حضــور مییابند و ناکام و با دســتهای خالی از آن عرصهها فارغ میشــوند، این دفاعیه به ظاهــر عقالیی را دارند که اگر مجوزها و سهمیههای شرکت را که کسب کردهاند کنار بگذارند و از آنها اســتفاده نکنند، اندک انگیزه ورزشــکارا­ن خود را برای ادامه فعالیــت خواهند گرفت و آن ورزشکاران در ادوار بعدی با روحی نیمه مرده و اشتیاقی ناقص به میدان خواهند آمد و این مساله بر کل بیالن ورزشکاران آن رشتهها اثر منفی خواهد گذاشت.

در چنان شــرایطی آنها پشــتکار و پیگیــری الزم را بروز نــداده و در موج دلســردی موجود حتی در سالهای پس از المپیــک و قبــل از المپیک بعدی نیز نخواهند درخشید و ســرخوردگی اصل اول کارشــان و پایهگــذار نمایشهــای بعدیشان خواهد بود.

بــدون اینکــه نیــازی بــه رد این فرضیــه باشــد، بایــد از مســووالن امر پرسید ســرخوردگی ناشــی از ایستادن در ردههای آخر المپیک زمســتانی و یا مســابقات قهرمانی جهان در رشتههایی چون اســکی آلپاین و لوژسواری و اسکی صحرانوردی شــدیدتر و بیشــتر و بدتر اســت یا حس ناامیدی و نارضایتی ناشی از صرفنظر کردن از حضور در مســابقات بزرگ اســکی و بازیهای زمستانی؟ آیا بهتر اســت در تهران بمانیم و از سقوط شدید ورزشــکارا­ن خود جلوگیری کنیم و در نهایت حضوری هدفمندتر و موثرتر در ادوار بعدی این مســابقات و در زمانی که یقین کنیم ســیاهی لشکر نیستیم و آمدهایم که تجربهای موثر را پشــت سر بگذاریم، پیریزی کنیم.

در هــر دو حالــت نتایجــی عالی نمیگیریــم امــا در حالــت دوم بیالن کارمان شبیه به سطوحی خواهد بود که از المپینهــا توقع آن مــیرود و موجب حفظ آبرو خواهد بود.

رو به پیشرفت اما...

البته اســکی ایران در 15 سال اخیر رونــدی رو به رشــد داشــته و حتی در اسکی کوهستانی که مواد سخت و بسیار تخصصی و متعددی مثل مارپیچ، مارپیچ بزرگ، مارپیچ ویژه (کوچک)، داون هیل و کومبایــن (ترکیبی) دارد، در آســیا به برخی مدالها و رتبههای محترم رسیده اســت و در برخی مواد دیگر ورزشهای زمســتانی نیز در ســطح تورنمنتهای بینالمللی – ولو درجه سوم – آبروداری کرده است.

بــا این حــال ایــن عرصــه زمینه تخصصی ما نیست و برای حضوری قوی در آن به چنان کوشش و رنجی محتاجیم که معمــوال در برنامههای آمادهســاز­ی عادی و عرف ورزش ما نمیگنجد و حتی اگر در دسترس ما باشد و سرانجام به آن برســیم، چنان زمان طوالنی را میطلبد که به نسلهای فعلی کفاف نمیدهد و به نسلهای آتی کشیده خواهد شد.

طعنه تلخ

این وظیفه مدیران ارشد ورزش است تا بساطی را بچینند که وقتی ورزشکاران مــا از میدانی مثل المپیــک برمیگردند مقابل این سوال منطقی و طعنه تلخ قرار نگیرند که آیا از تماشــای )!( مسابقات و درخشش بسیار بیشتر رقبای خود راضی بودهاند و سفر خوشی برایشان بوده است یا خیر.

مبــرا مانــدن از ســواالت تلخ فوق فقــط در صورتــی محقق میشــود که حضوری قوی در ســطح مســابقهای با کالس و کارآیی المپیکها داشته باشیم. میدانی که الاقل در عرصههای زمستانی ســنخیتی با ما ندارد و ما را پیر کرده و جوانان البته تالشــگر ما را هم به منصب و مقامی نرســانده اســت، چنان که در ادوار مختلف مســابقات اســکی آلپاین، اسکی استقامت، بیاتلون، اسکیت سرعت، هاکی روی یــخ و پاتیناژ قهرمانی جهان هم نرسانده و در آن عرصهها هرگاه پا بر برف نهادهایم سالم ماندن و آسیب ندیدن افراطی و ایستادن در ردههای پایینتر از 50 (و حتــی )70 باالترین دســتاورد ما بوده است.

خسرانی ماندگار

بــه واقــع در تمامی این ســالها امنیت و اعتبار برخاســته از عدم حضور در این مسابقات ما را تشویق کرده است کــه از صدمــات روحی و ســرخوردگی شکســتهای مهلک بگریزیم و در خانه بمانیم و تاســفبار است که به دفعات این امنیــت را نادیده گرفتــه و مثل پیونگ چانگ به سوی ســرخوردگی شتافتهایم و ضررهــای فراوان و مانــدگار آن را هم متحمل شدهایم.

در پیونگ چانگ 3 هزار ورزشکار از 90 کشــور صاحب ورزشهای زمستانی بختآزمایــ­ی کردنــد و هــر کــس به بهرههایی ولو کوچک رســید ولی شــک داریم بهرههای حاصله برای ما به سطح و اندازه و ردهای رسیده باشد که حضورمان و زخمهای روحی ایجاد شــده را توجیه کند.

اسکی مال پولدارها است!

این هم یادمان باشد که ورزشهای زمســتانی و منجمله اسکی در کشورمان کمترین رواج را دارند و به ســبب گرانی چشــمگیر قیمت ابزار و وسایل آن فقط قشر بسیار مرفه جامعه قادر به پرداختن به این ورزشها هســتند و یا افرادی که در اطــراف دیزیــن و ســایر ارتفاعات و مجموعههای زمستانی زندگی میکنند و اســکی جزیی از زندگیشان است و این هنر را نه به چشــم یــک ورزش بلکه به صورت یک الزام و راه تسهیل زندگی در منطقه مســکونی خویش میآموزند و با وســایلی بدوی به اجرای آن میپردازند و به همین ســبب اسکی در کشورمان به خاندانهای این افراد زحمتکش و اعضای مختلف این خاندانها منحصر شده است و بچه پولدارها )!( هم که اسکی برایشان «مد» اســت، به لطف ثروت بیکران پدر در ارتفاعات پز اســکی کردن را میدهند و این سلســله مسایل سبب شده رویکرد قشــر عادی و طبقه متوسط و کارگران و آنها که تشــنه پیروزی و افتخارند به این ورزش به حداقل و حتی رقم صفر برسد.

به واقع مسوولیت اول سران ورزش به جای فرســتادن هیاتی ولو کوچک به المپیکهای زمســتانی و تماشــای آخر شدن آنها در رشتههای تخصصشان جور کردن زمینهها و فرصتهایی اســت که اســکی و سایر ورزشهای زمستانی را در کشورمان بســط بدهند و در درازمدت و مثال در 20 سال به درجهای از بهرهدهی برســانند که بتواننــد در المپیکها نیز آبروداری کنند. اتفاقی که متاســفانه در پیونگ چانگ رخ نداد.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran