Iran Varzeshi

اصرار از دختر جودوكا، انكار از فدراسيون

ســر و صدا باال گرفت. تقريبا كسي نميدانست چه اتفاقي افتاده. گويا قرار بر يك اعتراض ساده بوده اما كار به جاي باريك كشيده شده. پاي حراست وسط ميآيد و اعتراضي كه ميرسد به وزارت ورزش. دختر جودوكا از بياحترامي دبير فدراسيون ميگويد و مسووالن فدراسيون از بزرگ شدن

- آزاده پيراكوه ‪Azadeh Pirakouh‬

ساعاتي از اتفاق گذشــته كه فاطمه رشيدي، تلفناش را جواب ميدهد. در حال ســوار شدن به اتوبوس خرم آباد اســت و فرصــت خوبي دارد براي صحبت درباره آنچه روز شــنبه در فدراسيون جودو اتفاق افتاد. هر قــدر كه از صحبت ميگذرد، لرزش صدايش بيشــتر ميشود. برخي از حرفهايش روي خروجي برخي خبرگزاريها قرار گرفته اما بررســي علــت آنچه باعث ايــن اتفاق در فدراســيون جودو شــده، اهميت دارد. از حرفهايش اينطور برداشت ميشــود كه بحث بازيهاي آســيايي وسط است و حــذف از تيم اعزامي. او ميگويد: «هر بار كه درباره اين موضوع صحبت ميكنم، عصباني ميشوم و دلم ميخواهد به فدراســيون برگردم و بپرسم كه چرا با من چنين رفتاري شده است؟»

حرف از رفتار زشــت دبير فدراســيون است و بيرون انداختن دختر جودوكا: «به من گفتند تو در تيم اعزامي به بازيهاي آسيايي جايي نداري. گفتند تو توان شكســت دادن چين و كره و ژاپن را نداري. سوال من اين است كه مگر همه توان شكست دادن همه رقبا را دارند. ضمن اينكه وقتي من به پيروزي فكر ميكنم، چرا فدراسيون بايد تفكر شكست را در من ايجاد كند. من در رقابتهاي قهرماني كشور اول شدم و در پنج بازي، پنج ايپون داشتم. كنار گذاشته شدنم، باعث شــد كه كمي ناراحت شوم و بخواهم نســبت به اين تصميم اعتراض كنم. براي همين به فدراســيون رفتم اما رييس فدراسيون گفته بود كه مــن را نميبيند و من درخواســتم را كتبي بگويم. در حاليكه من ميخواستم حتما با خودشان حرف بزنم. خيلي زياد هم وقتشان را نميگرفتم.»

انتظار فاطمه اين اســت كه رييس فدراسيون حداقــل چنــد دقيقــه بــراي صحبت بــا او وقت ميگذاشــت: «فرض ميگيريم كه حرف من اشتباه اســت و خواســتهام غلط. ســخت بود كــه رييس فدراسيون همين را حضوري به من ميگفت و قانعم ميكرد. من بهعنوان كســي كه فكر ميكنم توانايي دارم و درخواســت داشــتم در تيم اعزامي باشــم، اعتراضي داشــتم اما نه تنها اعتراضم شــنيده نشد، بلكه دبير فدراسيون من را به بيرون پرت كرد. جالب است كه آقاي درخشان اين اتفاق را ديد اما سكوت كرد.» او در حالي مدعي اســت دبير فدراسيون اين رفتار زشت را داشته و رييس فدراسيون هم سكوت كرده كه مسووالن جودو اين موضوع را رد ميكنند و ميگوينــد چنين چيزي نبــوده و دختر جودوكا مســائل را به گونهاي ديگر نشــان ميدهــد. البته براي فاطمه مســجل بوده و هســت كه اين موضوع تكذيب ميشــود: 20« نفر اين موضوع را ديدند اما اينقدر در اين فدراسيون خفقان وجود دارد كه هيچ كســي جرات نكرد به موضــوع ورود كند. البته من ميدانم كه در انتهاي اين ماجرا، من مقصر نشــان داده ميشوم اما برايم اهميتي ندارد. من كه ميروم و ديگر به جودو بر نميگردم. فضاي اين رشته آنقدر آلوده اســت كه بهتر است در آن نباشم اما اميدوارم اين اتفاق بهانهاي شــود تا قدري بــه وضعيت اين رشته رسيدگي شود.»

او بحث را به وزارت ورزش ميكشاند: «تا حرف ميشود و اعتراضي ميكنيم، ميگويند برويد وزارت ورزش و حقتــان را بگيريد. نميدانم چون ميدانند وزارت پشتشان است، اين حرف را ميزنند يا اينكه دليل ديگري دارد. با اين حال من به وزارت رفتم اما نتوانســتم با خانم محمديان صحبت كنم. با معاون ايشان صحبت كردم و گفتند كه رسيدگي ميكنند.»

رشــيدي بحث را به پناهنده شدن جودوكاها ميكشاند: «ميگويند چرا ورزشكاران ميروند. قطعا هيچ كســي دلش نميخواهد از كشــورش برود اما گاهي آنقدر رفتارهاي بدي با ورزشــكارا­ن ميشود كه چارهاي جز رفتن نميماند.»

او كه در تيم ملي گراپلينگ هم بوده، ميگويد: «من يك تيم ملي ديگر را به خاطر جودو رها كردم اما اينجا هم برايم اين شــرايط پيش آمد. انگار بهتر است از اينجا هم بروم.»

انتظار فاطمه اين است كه رييس فدراسيون حداقل چند دقيقه براي صحبت با او وقت ميگذاشت: «فرض ميگيريم كه حرف من اشتباه است و خواستهام غلط. سخت بود كه رييس فدراسيون همين را حضوري به من ميگفت و قانعم ميكرد؟»

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran