سرگشته و بالتکلیف مثل نفت تهران

نفت تهران از زمانی که از لیگ برتر به دستهای پایینتر سقوط کرد، از هر جهت ناپیدا بوده است ولی اینک در فاصله نه چندان زیادی تا شروع فصل جدید پیکارهای لیگ دسته اول کشور این سوال بیش از هر زمانی ضروری و منطقی جلوه میکند که تکلیف نفت چه میشود و با کدام مربیان و بازیکنان به میدان میآید و مهمتر از هر چیزی این نکته جلب نظر میکند که آیا نفت اصال قصد تیمداری در تهران طی فصل جدید را دارد و یا به کلی از خیر کار گذشته است.

اگر سقوط نفت به دستهای پایینتر یک فایده داشــته باشــد، این است که از شــعاع عمل قانون جدید وزارتخانهها رهایی مییابــد و وزارت نفت منعی در راه هزینــه کردن برای ایــن تیم ندارد. دســتورالعمل تازه بــرای وزارتخانهها و نهادهای دولتی این است که حق ندارند برای تیمهای لیــگ برتری زیرمجموعه خویــش هزینه کنند و خــود آنها باید درآمدزایــی داشــته باشــند ولی برای لیگهای پایینتر مشکلی ندارند.

مشــکل نفت چیزی فراتــر از این اســت زیرا دو ماه بعد از سقوط این تیم به لیگ دســته اول و در حالی که فصل تازه این لیگ از 20 مرداد به راه میافتد، هیچ چیز در تیم نفت مشخص نیست.

نه بازیکنان ایــن تیم به طور ثابت و دقیق مشــخصاند و نه مربیان تیم و نه ســایر ارتباطها و اقدامها و نقشــهها ولی مهمتــر از همه اینها ایــن نکته و سوال است که آیا سران نفت اصال قصد تیمــداری دارند یا خیــر و آیا تصمیم نهاییشان را برای حضور در فصل جدید گرفتهاند و مــرد کارزار هســتند یا به زودی «کرکره» را تا اطالع ثانوی پایین خواهند کشید.

دالیلی موجه بــرای ناامید شــدن نفتیها و فعالیت نکردنشــان البتــه دالیلــی تقریبا موجه وجود دارد و مهمترین آنها رســیدن میزان دیون و قروض تیم به این و آن به حدودی غیرقابل محاســبه اســت. نه تنها بازیکنان فصل پیش نفت هنوز بخشی قابل توجه از دستمزدهای فصل پیش خود را طلب دارند بلکه بازیکنــان فصول قبلتر نیــز قادر به تسویه حساب با نفتیها نشدهاند و فهرستی که از طلبــکاران دیروز و امــروز زردهای تهرانی تشــکیل میشود، چنان قطور است که رســیدگی به تک تک پروندههای آنان زمانی بسیار طوالنی را میطلبد و این قصه حاال حاالها ادامه خواهد یافت. البته برخی نفرات ســابق نفت هم به خوبی از خجالت باشــگاه درآمده و با پیگیری شــکایتهای خود حکم ضبط امــوال نفت را گرفتهاند و این نکته که تیم «نفت» اصال دارایی منقول یــا غیر منقولی ندارد تــا قابل ضبط کردن باشد، مساله دیگری است!

فراریهای خوشبخت! شــاید تنهــا خوشــبختهای این ماجرای تاســفآور نفراتی باشند که در هفتههــای اخیر از نفت جدا شــده و به تیمهای دیگر پیوســتهاند و در میانشان نامدارانی مثل عیســی آلکثیر و میالد فراهانــی هــم مشــاهده میشــوند که فراهانی جذب نفت مسجدســلیمان تیم تازهوارد به لیگ برتر شده است. اینگونه نفرات الاقل تکلیف خــود را میدانند و از این نکتــه مطمئناند که فصل بعد را با آرامش ذهنی بیشتری سپری خواهند کرد و حتــی اگر در تیمهای جدید خود ندرخشند، با مصائب ادامه حضور در نفت هم مواجه نخواهند بود. کافی است به یاد آوریم که فصل پیش در نفت چه اتفاقات ناگواری روی داد تا به جداشــدهها حق بدهیــم و به حال باقیماندهها افســوس بخوریم. در 10 هفته اول از لیگ هفدهم تیم نفت مثل تــوپ فوتبال بین حمید درخشان و علی کریمی پاس میشد و دو هفته نفر اول تیم را هدایت میکرد و در دو هفته بعدی نفر دوم ســکاندار میشد و تعویــض چند باره آنهــا تبدیل به یک سوءتبلیغ آشکار برای نفتیها شد. هومن افاضلــی هم که از اوایــل نیم فصل دوم جانشین آنها شد، هر چند در پنج شش هفته اول نتایج خوبــی گرفت اما وقتی روحیات بد ناشــی از عــدم پرداخت به موقع دستمزدها بر نفت حاکمیت یافت، حضــور و نتایج او نیز فروکش کرد و تیم هر هفته بیشــتر به سمت قهقرا رفت تا اینکه سرانجام لیگ یکی شد.

با کدام عوامل و نگرش! آنچه در تیم نفــت تهران در فصل گذشــته روی داد و اتفاقاتــی که در دو سه فصل قبلی تحقق یافته بود، نمادی از ضعف مدیریت و نداشــتن نقشه راه و تصمیمگیریهای لحظهای بوده و بدتر از همــه کمتوجهی خیرهکننده ســران نفت به تعهدات مالــی خویش بوده که این تیم را به باشــگاه دارنده بیشترین شــاکیها در فوتبال ایران تبدیل کرده است. باشــگاهی که هم اینک نیز نماد سرگشتگی اســت و هیچکس نمیداند آینده نزدیک و دورش چگونه و با کدام عوامل و نگرش تامین و ترســیم خواهد شد.