در کارخانه دوچرخه سازي کار ميکردم

عليرضــا جهانبخش در مصاحبه با مجله ایافســی زندگي خود در دوران نوجواني را روايت كرد و درباره جامجهاني و جام ملتهاي آسيا حرف زد. مجله Quarterly« – »AFC در جلد اصلي خود عكس جهانبخش را منتشــر كــرد و مصاحبهاي با ستاره ايراني پس از درخشش در جام جهاني داشت كه در زير بخوانيد: عليرضا جهانبخش پســر اهل قزوين در يك خانواده فوتبالي به دنيا آمد. او در ايــن رابطه گفت: من از خانوادهای به شــدت فوتبالي آمدم و پدر، عمو و پســر عموهايم بسيار به فوتبال عالقه داشــتند. يكي از بهترين خاطراتي كه هنوز فراموشــش نكردم لحظه صعــود ايران به جام جهاني 1998 فرانســه بود. من پنج يا شــش ساله بــودم و بازي دراماتيك صعــود ايران به جام جهاني و پيروزي مقابل اســتراليا را ديدم. كل كشور بسيار خوشــحال شده بودند، همه در خيابانها آمده بودند و جشــن گرفتند. از پدر و مادرم كه عاشــق فوتبال هســتند تا مردمي كه براي خوشحالي به خيابانها آمده بودند. صعود ايران به جام جهاني 1998 فرانســه لحظهاي مهــم در زندگي جهانبخــش بود. فرزنــد دوم اين خانواده پنج نفري (يك خواهــر بزرگتر و يك برادر كوچكتر) به فوتبال عالقهمند شد. البته معلم مدرسه زياد مشــوق عليرضا نبود و ممكــن بود فوتبالش در روزهاي آغازين نوجواني به پايان رسد اما جهانبخش به دليل اســتعدادش در بخش جوانــان ورزشهاي هندبال و فوتسال انتخاب شد. عليرضا ميگويد: من ورزشهاي مختلفي را امتحان كردم حتي كونگفــو و ورزشهاي دووميداني، براي تيم ملي هندبال بازي كردم و يكي از انتخاب شدگان فوتســال تيم جوانان بودم. فكر كنم 12 سالم بود كه معلم ورزشمان به من گفت كه بايد راهم را پيدا كنم. بايد بين فوتبال و فوتســال يك رشته را برگزينم. در آن زمان من فوتبال را انتخاب كردم. به مانند بســياري از فوتباليستهاي ايراني، عليرضا فوتبــال را در خيابانهــا و بازي بــا بچههاي محل زندگي در قزوين آموخت. جهانبخش در خصوص بازي در كوچهها گفت: كامال يادم اســت كه براي زودتر تمام شدن مدرسه عجله داشتيم تا در كوچه با بچهها فوتبال بازي كنيم. تمام چيزي كه برايم مهم بــود، يك توپ كوچك و بازي در كوچهها و خيابانهــا بود. اينكه دماي هواي بين 32 تا 35 درجه است، زمستان است، هوا سرد است برايم مهم نبود. فقط ميخواستم كه خوش بگذرانم. بهترين چيز بــازي با بزرگترهاي خودم در خيابانها بود زيرا كه آنان ميگفتند كه عليرضا مهارت جالبي دارد و براي تيمشــان مرا انتخاب ميكردند. بسيار زمان خوب و خوشي براي من بود. عليرضا ميگويد: من از خانواده ثروتمندي نبودم ولي هميشه پدرم مرا حمايت ميكرد زيرا ميدانست كه من تنها ميخواهم به دنبال انگيزه و هدفم در زندگي بروم. پــدر عليرضا اما بــراي فرزند ارشــدش در روزهاي تابســتان برنامه خاصي داشت. عليرضا به همراه پدر در كارخانه دوچرخهسازي كار ميكرد تا مفهوم كار، تالش و استقالل را ياد گيرد. جهانبخــش در اين خصوص گفت: مــن چرخهاي دوچرخهها را درست ميكردم، پدرم ميخواست كه من با دستهاي خودم پول دربياورم و مستقل شوم. درســت كردن چرخها در كارخانه دوچرخهســازي خاطره خوب و خوشــايندي برايم بود اما چيزي كه براي من خوشــايند نبود زمان كم براي فوتبال بازي كردن بود. من از ســاعت 6 صبح تا 5 بعداز ظهر كار ميكردم و پس از آن تا ســاعت 8 شب وقت داشتم كه فوتبال بازي كنم. بسيار خسته بودم ولي همچنان عالقه داشــتم كه در خيابانها مشــغول بازي كردن فوتبال باشم. در ســن 15 ســالگي جهانبخش بــراي ادامه دادن به فوتبال خود به تهران آمد. در ســن 17 ســالگي راهي شهر اصلي پدرمادرش يعني گيالن شد و براي داماش بازي كرد. او از ابتدا در پســت دفاع راســت بازي كرد زيرا كه هافبك راست در آن زمان كامال در سيطره مهدي مهدويكيا بود. عليرضا ميگويد: نخســتين بازي كه من انجام دادم در ليگ دســته اول در پست دفاع راست بود. در آن زمان باشــگاه خرجهاي زيادي كرده بود و بازيكنان بزرگي را خريده بود. دوست داشتم كه هافبك راست بازي كنم ولي مهدويكيا توســط باشگاه خريداري شــده بود. مربي در آن زمان جســتجو كرد كه چه كسي ميتواند در پســت دفاع راست بازي كند. اين درخواســت را به من كرد و من گفتم چرا كه نه؟ در بازي اول و دوم در پســت دفاع راســت بازي كردم ولــي پس از آن به آنها گفتم كه ميخواهم به دروازه نزديكتر باشم. به همين دليل به پست وينگر راست منتقل شدم. در رقابتهاي بازيهاي آسيايي زير 19 سال ،2012 جهانبخش 2 گل براي ايران به ثمر رســاند و تيمش را كمــك كرد تا به يك چهارم نهايي برســد: پس از آن رقابتها شنيدم كه باشگاه نايمخن يك پيشنهاد به من داده اســت. در آن زمان من پيشــنهادهايي از فرانســه و تركيه نيز داشــتم امــا آكادمي آنها را ميشناختم و ميدانســتم كه آنان با جوانان چگونه كار ميكنند. در ايران بازيكنان خوب زيادي اســت، بازيكنانــي فردي با مهارتهايي خوب اما ميدانم كه اگر بخواهم بازيكن بهتري شوم بايد هر روزم بهتر از ديروز باشد، به همين خاطر راهي اروپا شدم. عليرضا ادامه داد: ياد گرفتن زبان برايم اصال ســاده نبود، هفتههاي اول بسيار سخت بود زيرا كه هلند با ايران تفاوتهاي زيادي دارد. فرهنگي متفاوت، زبان و تفكري متفاوت دارند. من از كشــوري اسالمي به كشــوري ديگر نقل مكان كردم كه كار ســختي بود و من بايد با شــرايط خــودم را وفق ميدادم. ارتباط با همتيميها هم كار ســختي بود زيرا زبانشان را بلد نبودم. موقعــي كه از نايمخن پيشــنهادم را گرفتم تقريبا 2 ماه وقت داشتم و بايد تصميمم را ميگرفتم. در آن زمان معلم خصوصي زبان انگليســي داشــتم ولــي اين كافي نبود. اينكه چــه ميگويند را متوجه ميشدم ولي اينكه بخواهم پاسخشان را بدهم خيلي كار سختي بود. در آنجا معلم زبان گرفتم و همزمان با يادگيري زبان انگليســي به آموختن زبان هلندي پرداختم. پس از چند ماه توانســتم با همتيميهايم معاشرت كنم و صحبت كنم. پــس از 2 فصل بازي در نايمخــن و دريافت كردن جايزه برترين بازيكن ليگ دســته دوم ارديويزه هلند اين موقعيت براي جهانبخش ايجاد شــد تا يك پله جلوتــر برود: اين تصميم بســيار بزرگی بود كه بايد در ســن 21 - 22 سالگي ميگرفتم. من در آن زمان بهترين بازيكن فصل شده بودم و همه انتظار داشتند كه قدمي خوب بردارم، پيشنهادهاي مختلفي داشتم ولي تصميم گرفتم در هلند بمانم زيرا ميخواســتم كه بيشــتر ياد بگيرم، در رقابتها بازي كنم و پس از 2 سال بيشــتر از فرهنگ، سبك بازي، زبان و مردم هلنديها ميدانســتم. 3 پيشــنهاد داشتم و آلكمار بهترين آنها بود. خيلي خوشــحال بــودم كه چنين قدمي را برداشــتم. يك مصدوميت بد در نخســتين فصــل به من اجازه نداد كه آنگونه كه دوســت دارم بــازي كنم، در 23 بازي تنها 3 گل به ثمر رســاندم. در فصل بعد بهتر شــد و اين آمار به 10 گل رسيد. در فصل ســوم 21 گل و دريافت كفش طالي ليگ هلند. 12 پاس گل، خودم دوست دارم كه گل بسازم تا گل بزنم، احساس بهتري پاس گل به من ميدهد. البته اين بدان معنا نبوده كه كفش طال ارزشي برايم ندارد. اين بهترين جايزهاي بوده كه تاكنون گرفتهام. صادقانــه بگويم اين لحظه مهمترين و بهترين لحظه زندگــيام بود. خيلي برايم ارزش داشــت و پاســخ زحماتم را گرفتم. جهانبخش ادامه داد: اين جايزه متعلق به خانوادهام، مديربرنامهام، دوستانم و همه بازيكنان تيم بود. تمام افــرادي كه به من كمك كردند. هيچوقت اين جايزه را فراموش نميكنم و ميدانم كه راهي طوالني براي كسب عنوان فردي براي تيمم دارم. در زمان بازي در اروپا جهانبخش به يكي از بازيكنان تيم ملي ايران بدل شد. زماني كه تنها 19 سال سن داشت در فهرست 23 نفره كيروش براي جام جهاني 2014 برزيــل جاي گرفت. تنها 49 دقيقه بازي كرد ولي تجربه بزرگي را در آن سطح بازي به دست آورد. وي در اين خصوص گفت: نخستين جام جهاني برايم تجربه فوقالعادهاي بود. تنهــا 6 ماه بود كه در اروپا بازي ميكردم. در زمين فوتبال و بيرون آن چيزهاي زيادي آموختم و در ســن 19 سالگي قرار گرفتن در جام جهاني تجربه گرانبهايي اســت زيرا كه بيشــتر ميآموزي و بيشتر بهترين بازيكنان دنيا را ميبيني. جهانبخــش در جــام جهاني 2018 روســيه نيز تاثير فراواني براي تيم ملــي و ثبت اين عملكرد درخشان در روسيه داشت، پس از پيروزي مقابل مراكش، ايــران مقابل قهرمان جام جهاني 2010 در يك بازي نزديك و ســخت شكست خورد، در بازي با پرتغال نيز كه يك بر يك به پايان رســيد يك موقعيت فوقالعاده داشت كه طارمي آن را به گل تبديل نكرد. اتمام جام جهاني به اين شــكل بــراي ايرانيها يك ناراحتي تمــام بود ولي ايران طرفداران زيادي به خاطر آن 2 بازي پيدا كرد. جهانبخش هنوز 24 ســال ســن دارد و خود را بهعنــوان يكــي از برترين ســتارههاي تيم ملي ايران معرفي كرده اســت. هيچ افتخاري نيز باالتر از پوشــيدن پيراهن تيم ملي براي كســي وجود ندارد. ايران كه از سال 1976 تاكنون قهرمان جام ملتهاي آســيا نشده اســت به خاطر عملكردش در جام جهاني از فشــار زيــادي در اين بازيها برخوردار است. ســتاره ايران گفت: ميدانم كه بــه خاطر يك فصل فوقالعاده انتظارها از من زياد اســت. تالش خواهم كــرد كه بهترين توانم را بــراي تيم ملي بگذارم چه بازي جــام جهاني باشــد چه دوســتانه و چه جام ملتهاي آســيا. مشخصا اين رقابت بسيار مهم است. ميدانيــم كه اين 2 رقابت براي مردم اهميت زيادي دارد. يكــي از روياهايم قهرمانــي در جام ملتهاي آسياســت، اتفاقي كه مدتهاســت به دست نيامده است.

كامال یادم است كه براي زودتر تمام شدن مدرسه عجله داشتیم تا در كوچه با بچهها فوتبال بازي كنیم. تمام چیزي كه برایم مهم بود، یک توپ كوچک و بازي در كوچهها و خیابانها بود. اینکه دماي هواي بین 32 تا 35 درجه است، زمستان است، هوا سرد است برایم مهم نبود.