Iran Varzeshi

خودم خواستم شبها آشپزی کنم

شهربانو منصوریان: یا میجنگیم، یا میمیریم

- آزاده پيراكوه ‪Azadeh Pirakouh‬

هنوز نفس نفس میزند که مینشــیند تا از حال و هوایش بگوید. از تمرین با مربی سرســخت چینی گرفته، تا شــبهایی که در نقش یک مادر برای بقیه دخترهای تیم آشــپزی میکند. تقریبا یک ماهی میشــود که این را خواســته و فدراسیون هم برایش شــرط گذاشته که اگر خســته یا اذیت نمیشــود، این کار با بکند. با این تصمیم حال و هوای همه فرق کرده. در حاشیه تمرین، از همه میپرســد که چه میخورند و بعد که به جمع بندی میرســند، مواد الزم را میخرد و شــام مورد نظر را میپزد؛ اتفاقی که شاید خیلی در رشــتههای دیگر نیفتد. شهربانو منصوریان با چند مدال آســیایی و جهانی، در حالی رویای قهرمانی در بازیهای آســیایی را ساخته که میخواهد حال و هوای تیم را عوض کند و این روزهای ســخت را برای خواهران و دوستانش، آسانتر کند.

چقدر تمریناتتان ســخت است. انرژی انجام این تمرینات از کجا میآید؟

از انگیزهای کــه مردم میدهند. حاال دیگر همه ما را میشناســند و هر طور شده بایــد بهترین نتیجه را بگیریــم. وقتی مردم یک ورزشکاری را میشناسند، با پیروزیاش خوشحال میشــوند و با شکستاش ناراحت. اینجاســت کــه مســوولیت یک ورزشــکار ســنگین میشــود چون باید مراقب باشــد که کســی را ناراحت نکنــد. من و الهه دقیقا با این انرژی تمریــن میکنیم و میخواهیم در بازیهای آســیایی بهتریــن نتیجه رقم بخورد.

اگر قبال همه دنبال عکس یادگاری با فوتبالیســ­تها یا در نهایت بازیکنان والیبال بودند، در مراسم بدرقه کاروان ایران خیلیها میخواســتن­د که با شما عکس یادگاری بگیرنــد. این حمایت و طرفداری ریشــه در چه اتفاقی دارد. مدال آوری، نمایش فیلم زندگیتان و یا برنامه ماه عسل؟

مــردم از همان برنامــهای که دیدند، توجــه خاصی بــه ما دارند. قشــر رزمی کار خیلی شــناخته شــده نبود. قبال کسی ما را نمیشــناخت و وقتی میگفتیم «ووشــوکار هســتیم»، میپرسیدند: «ووشو چی هست.» وقتــی توضیــح میدادیــم خیلــی متوجه نمیشــدند تا اینکــه میگفتیم «یک چیزی شــبیه تکواندو.» عمر قهرمانــی تکواندو در رویدادهایی مثل المپیک، زودتر شــروع شده بود و باز هم بــه خاطر برخی چهرههای این رشــته، مردم تکواندو را بهتر میشناختند اما ورزشــکارا­نی مثل کیک بوکســینگ یا ما را نمیشناختند. خب این هم به خاطر این بود که کسی بازیهای ما را نمیدید. این وضعیت کــم و بیش با مدال آوریهــا در حال تغییر بود تا اینکه موضوع فیلم صفر تا ســکو پیش آمــد و بعد هم ما میهمان برنامه ماه عســل شــدیم. همین جا بود که همه چیز فرق کرد و مردم با ما آشنا شدند. در فیلم صفر تا سکو مردم دیدند که ورزشــکارا­ن رشتههای دیگر هم زحمت میکشــند؛ نه فقــط ما، که همه همینطور هستند. حاال مردم ما را میشناسند و میدانند که زحمت میکشیم و در شرایطی موفقیت به دســت میآوریم کــه داوران هم طرفدار چینیها هستند. و این نگرانی همیشه با شماست.

قطعــا. بازیهــای آســیایی بــرای چینیهــا خیلی مهم اســت. کار مــا برای مدال آوری همیشــه سخت اســت و این را میدانیــم. ما باید چند برابر زحمت بکشــیم تــا جوری امتیــاز بگیریم که نقــش داور را کمرنــگ کنیم. ما خواهــران منصوریان یک حــرف داریم؛ یــا میجنگیم یــا میمیریم. وقتــی بجنگیــم، مهم نیســت چــه اتفاقی بیفتد. مهم این اســت کــه بدانیم هر کاری الزم بــوده، انجام دادهایم. بــرای همین هم هست که هر فشــاری را تحمل میکنیم. به هر حــال قصد مردن نداریــم و حاال حاالها میجنگیم.

حدود 5 مــاه در اردو بودن و تکرار یک برنامه در طول چند ماه کار را سخت میکند. نحوه برگزاری اردوها چطور بود؟

رییس فدراسیون، نایب رییس و کادر فنــی نمیگذارند ما احســاس کمبود کنیم. این روزها بحث شــرایط اقتصــادی همه جا مطرح اســت اما ما در فدراسیون و در اجرای برنامههای تمرینی، مشکلی نداشتیم. اگر سه روز از یک رســتوران غذا میگرفتند و خسته میشــدیم، به محض اینکه به سرپرست تیم اعالم میکردیم، رستوران تغییر میکرد. من کاری به تیم مردان ندارم اما در فدراســیون ووشــو، خیلی هوای بانــوان را دارند و محال اســت چیزی اذیتمان کند، بگوییم و به آن ترتیب اثر داده نشــود. انتخاب غذا و مسائلی از این دســت با خودمان است و از هرجایی، هر غذایی بخواهیم را سفارش میدهیم. من به جرات میتوانم بگویم که در این مدت هیچ کمبودی نداشتیم.

این ماجرای آشپزیهای شبانه چی هست. مثل اینکه دستپخت خیلی خوبی داری و از وقتی شام را میپزی، بچههای تیم خوشحالترند.

من آشــپزی را خیلی دوســت دارم و غذاهــای محلی ســمیرم را خیلی خوب درســت میکنم. برای همیــن بعد از چند ماهی تمریــن، خواســتم تنوعی ایجاد کنــم. از مســووالن تیم خواســتم اجــازه بدهنــد که شــبها من برای بچهها شام درســت کنم. آنها هم برای چند شب موافقت کردند اما آنقدر فضــای خوبی ایجاد شد که االن مرتب این کار را میکنم.

با خستگی تمرین، ایــن کار اذیت کننده نیست؟

مسووالن گفتند زمانی آشــپزی کن که خسته نباشــی. من هم گفتم چشم اما چون از این کار لــذت میبرم با عشــق و بدون خستگی این کار را انجام میدهم. هر کاری همینطور است. وقتی دوست داشته باشی، اذیت نمیشوی.

 ??  ??
 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran