Iran Varzeshi

قلیانگیت در محله چلسی

- هومن جعفري ‪Houman Jafari‬

ماجرای کپا و ساری را که دیدید؟ گلر هنوز سر از تخم درنیاورده چلسی در جریان بازی فینال مقابل منچســتر سیتی سرمربی تیم خود را لب خط به اندازه یک بشــقاب لبو هم به حســاب نیاورد و از بیرون آمدن سرباز زد! تصاویر نشــان میداد که ساری لب خط تا مرز منفجر شدن و ســرطان گرفتن هم پیش رفته بود ولی کپا کلیوم، رفیقمان را به بند کفشش هم حســاب نکرد و صد البته که آخر بازی هم باخت! این وســط کاپیتانها و بزرگترهای چلسی هم قد یــک دانه کفتر کاکل بهســر جذبه و اقتدار خرج نکردند و همان گوشــه زمین بقبقویشان را کردند. فقط داوید لوییز رفت ســمت کپا که یک چیزی بگوید که از او این جواب را شــنید «داداش! بــذار حرمتت بهعنــوان بزرگتر باقی بمونه! فیلمت تو گوشی من هست. خواستی بگو بفرستم برای خانومت!» لوییز هم که دید زور طرف بیشــتر اســت فقط گفت: دمت گرم اســگل کردی ایــن ایتالیایی اسپاگتیخور را! امــا بعد از پایان بــازی به همــت مدیر روابط عمومی باشــگاه و مشاوران رســانهای کل یوم قصه تغییر کرد و کپا و ساری خودشان را زدند به آن راه و کل قصه شــد اینکه ساری به اشتباه فکر میکرده کپا مصدوم شــده و کپا هم ضمن احتــرام بــه ارزشهای عالی رایــج در رختکن چلسی برای اثبات سوءتفاهم سرمربی از زمین خارج نشده. نتیجه این قصه هم شــد اینکه بــا چند مربی وطنــی و دمشگــرم خودمان در مــورد این اتفــاق صحبت کردیــم. این مربیــان عزیز که نمیخواســت­ند نامشان فاش شــود برای آقای ساری این نصیحتها را بیان کردند. یکی از مربیان بزرگوار: بزرگوار! آقای ساری! این چه کاری بود کردی؟ وقتی کیلوها منیت داخل محوطه جریمه تیمت مشــغول پشــت پا زدن به فرهنگ و معرفت فوتبالی هســتند چطوری کوتاه آمدی؟ من خودم قربانی مبارزه با بازیکن ساالری هســتم. شما چرا کوتاه آمدی بزرگوار؟ علی را میفرســتاد­ی داخل زمین با پسگردنی طرف را میآورد بیرون! شــما قداســت پیراهن چلسی و نیمکت مربیگری را شکستی! یکــی از مربیانی که چند وقتــی در لیگ یک کار میکنــد: من بودم میرفتــم داخل زمین، ورش میداشــتم جای روش معمولم که شوک دادن از طریق پرتاب بطری آب معدنی اســت، میبردمــش باالی برج لندن از آن باال یکطوری پرتــش میکردم پایین که وقتــی خورد زمین صدای هندوانه له شــده بدهد! شهر هرت است مگر! یــک مربی دیگر در لیگ یک کــه آدرس ندهیم بهتر اســت: داداش اینا مربی نیســتن که! آقای ساری! وقتی با بازیکن میری فرحزاد محله چلسی، قلیون میکشی پول قلیون بازیکنت رو هم حساب میکنی نتیجش میشــه همین! میخواستی ادای مــن و حمید رو در بیاری کــه پاتوقمون فرحزاد بود؟ داداش راه و چاه داره! من میشستم اون باال قلیون میکشیدم حمید میشست اون پایین. بعد حمید منو نشــون میداد میگفت اگه میخوای بری پیش دایی، باید با مــن ببندی. تازه بازیکن اون شب پول قلیون کل سفرهخونه رو هم حساب میکرد که فکر نکنه خبریه! شما تازهکارها راهشو بلد نیســتین، حرمت شــغل ما رو هــم به گند میکشین!

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran