Iran Varzeshi

نوری؛ مربی غیر قابل تخمین

- وصال روحاني

برای فوتبال ایران که در قبال فوتبالیسته­ای بینالمللی بیشمار مربیان بینالمللی اندکی داشته، الکساندر نوری از معدود استثناهای موجود است. تجربیات چهار پنج سال اخیر پیرامون او نشان میدهد وی نه آنقدر خوب و توانا است که برخی میگویند و نه آنقدر ناتوان که بوندس لیگا در رجوع به وی کامًال فریب خورده باشد. ظهور ستارهوار او در صندلی هدایت وردربرمن در بوندس لیگای پنج فصل پیش و نتایجی که در 15 هفته نخست زمامداریاش در آن تیم نامدار اما آشوب زده گرفت، ناظران وی را به این نتیجه غلط رساند که او از پدیدههای جدید دنیای مربیگری است و حضورش در سمت کمک مربی هرتابرلین و سپس جانشین موقتی یورگن کلینزمن سرمربی مستعفی همین باشگاه و نتایج متضادی که هرتا در آن دوران کسب کرد، مخالفان او را قانعتر ساخت که وی فاقد منطق و استمراری است که فقط در کار مربیان شاخص مشاهده میشود.

مرد بدون جام

نوری چه آنقدر خوب باشد که طرفدارانش میگویند و چه آنقدر معمولی که مخالفانش بیان میدارند، دانش آموخته مکتب بوندس لیگا است و به تبع آن نمیتواند فردی بدون ریشه و گولزننده و تهی از هر ارزشی تلقی شود. وقتی چندی پیش و در برزخ برکناری کارلوس کیروش و در حد فاصل روی کار آمدن مارک ویلموتس نام نوری هم بین کاندیداهای جدی و اصلی جانشینی او آمد، خیلیها گفتند این نگاهی بیش از حد محترمانه و ناشی از ارزشگذاری فزونتر از اندازه برای مردی است که هیچ جام قابل ذکری در عمرش نبرده و اصوالً در هیچ باشگاه مطرحی حتی عمری یکساله در سمت مربی نداشته و درهای خروجی به وی همیشه نزدیکتر از درهای ورودی بوده است. با این حال وقتی در نهایت دراگان اسکوچیچ نه چندان کارنامهدار جانشین کیروش و سرمربی «یوزها» شد، برخی ناظران دیگر گفتند اگر نوری هم به این سمت انتخاب میشد، فرق چندانی ایجاد نمیشد زیرا در سلسله محاسبات بینالمللی مرتبط با مربیان او همانقدر متوسط و فاقد پیشینه به حساب میآید که اسکوچیچ ‪12 01،‬ سال مسنتر از او به شمار میآید.

روی ابرهای خوش خیالی

برای کسانی که معتقدند عیار واقعی کاندیداهای هدایت تیم ملی ایران فقط زمانی مشخص میشود که آنها لیگ برتر یا «لیگ یک» ایران را تجربه کنند و در آن کارزار زنده بمانند، نوری مردی است که از درون رفاه فزونتر از اندازه و تشکیالت بیش از حد نرم و فنی و کامپیوتری فوتبال آلمان بیرون آمده و در نتیجه مردی مناسب برای روزهای سخت و زمینهای سختتر فوتبال ایران نیست. با چنین نگاهی نوری سالها روی ابرهای خوشخیالی گام برمیداشته و هرچند اصول آکادمیک کارش را بلد است اما هرگز در فضای جهنموار برخی ورزشگاههای ایران لب خطا نایستاده تا قدر عافیت را بداند و در پایان 90 دقیقه شاکر باشد که یا یک قلوه سنگ بزرگ سرش را نشکافته یا ادبیات عطرآگین )!( برخی تماشاگران دودمان وی را به باد نداده است. فقط مربیگری در چنین محیطهایی و زنده ماندن در توفان بدکرداریها است که ثابت میکند یک مربی خارجی یا ایرانی تنها زمانی احراز صالحیت و ارائه قدرت و برای هدایت یک تیم اثبات حقانیت میکند که بارها به این ورزشگاهها برود و بیاید و دیوانه یا مقتول )!( نشود و مقابل همه این تیرهای زهر آگین آرامش و تمرکز خود را برای اجرای هرچه بهتر تاکتیکهایش از دست ندهد و همچنان بر کارش مسلط و صاحب اشراف بماند.

در روزگار بیدوامیها

اگر به داراییهای فنی و اندوختههای آکادمیک مربیان رجوع کنیم نوری از جمع مربیانی تلقی خواهد شد که در کالسهای بوندسلیگا به باالترین درجات برای هدایت تیمهای برنامهدار و باشگاههای صاحب تشکیالت مدرن نایل شده و محصول مستقیم پروسهای است که بوندس لیگا سالها در دل خود به اجرا نهاده و از درون آن دهها مربی قوی و علمی و فنی دیگر هم سر برآوردهاند. نمیتوان و نباید آرزو کرد که نوری روزی سرمربی تیم ملی ایران شود زیرا در روزگاری که مارک ویلموتس فقط پنج ماهه برکنار میشود و افشین قطبی تنها قدری بیش از یک سال دوام میآورد و محمد مایلی کهن فقط در عرض دو هفته و به خاطر صدور اطالعیهای بیربط با مسائل تیم ملی کنار گذاشته میشود، نوری میتواند چیزی همانند آنان باشد و جوهر حکم سرمربیگری وی هنوز خشک نشده، چمدانهای سفر را ببندد و محو شود اما باید آرزو کرد سایر مربیان «ذاتی» و غیر تئوریک ایران مانند نوری درسهای تئوریک بخوانند و فارغالتحصی­ل مکاتبی شوند که فوتبالهای مدرن سه چهار دهه اخیر از درون آن زاده شدهاند. نوری آنقدر دور و در عین حال آنقدر نزدیک به ما است که حتی نمیتوانیم بفهمیم بیشتر به درد فوتبال ما میخورد یا وصله نچسبی خواهد بود که در نهایت افشین قطبیوار وداع کرده و خاطراتش با پرسپولیس، تیم ملی و فوالد را به دست باد خواهد سپرد.

 ??  ??

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran