فوتبالایراندرچنبرهدالالنگمناموایمن

برای فوتبال بیدرآمد ایران، رشد نجومی دستمزد بازیکنان داخلی یکی از فاجعهبارترین معضلهای چند سال اخیر است که در جایی غیر از استیصال مدیران ورزشی باشگاهها مقابل بازیکنان و مدیربرنامهها ریشه ندارد.

در فصول گذشته لیگ، بسیاری از بازیکنان لیگ بودند که بدون بازی ملی و تجربه حضور در تورنمنتهای بینالمللی و با وجود سن باال، بهواسطه عملکرد مطلوبشان در بازهای بهطول نیم فصل یا حتی کمتر، نامشان در رسانهها بهطرز سرسامآوری پررنگ میشود. این بازیکنان که در سالهای گذشته جزو متوسطهای فوتبالمان بودند، بدون هیچ پیشرفتی، با دستمزدهایی بالغ بر 10 میلیارد تومان در سال به سرخآبیها یا تیمهای متمول صنعتی میپیوندند؛ روندی که نتیجه و عاملی جز خالیشدن لیگ برتر از ستارههای باکیفیت نیست.

ناامیدکنندهترین قسمت این داستان اما اینجاست که رسانهها با مطرح شدن هر یک از این انتقاالت عجیبوغریب، به کلیدواژه دالالن چنگزده و از ردپای آنان سخن میگویند؛ اما هیچکس تاکنون از نام یک دالل در رسانهای اسم نبرده است. بسیاری از دالالن دخیل در این وضع، مدیربرنامهها و واسطههایی هستند که اطالعات کلیشان حتی در وبسایت ترانسفرمارکت بهراحتی در دسترس است. اینکه پس از

سالها نسبت دادن انتقاالت ناموفق فوتبالمان به «دالالن» نامی از آنها برده نمیشود، دلیلی ندارد جز اینکه ارادهای برای مقابله با دالالن نیست. قانون کارشناسینشده منع جذب مربی و بازیکن خارجی جدید، با محدودسازی شدید بازار بازیکنان و مربیان، در ابتدای لیگ بیستم موجب افزایش نجومی قیمت آنان شد؛ بهطوری که به گفته پنج باشگاه لیگبرتری، جذب خارجیهای درجه یک حتی با نرخ کنونی دالر، با قیمتی بهمراتب کمتر از دستمزد بسیاری از داخلیها ممکن است. با اینحال، واکنش سازمان لیگ به پیشنهاد این باشگاهها مبنی بر افزایش سهمیه خارجیهای لیگ نیز، یک پیشنهاد عصر حجری بود؛ تعیین سقف قرارداد، یک قانون آزموده و شکستخورده. بهاضافه اینکه عضو هیأتمدیره سازمان لیگ که تجربه مدیرعاملی در لیگ برتر را هم دارد، طی اظهارنظری بسیار ناآگاهانه از امکان ابطال قراردادهای داخلی در میانه پنجره تابستانی خبر میدهد.

تجربه چند سال اخیر فوتبالمان نشان میدهد که با بودجه کنونی باشگاههای متمول لیگ، میتوان تیمهایی در قواره الهالل و الدحیل بست؛ منتهی اگر قوانین خلقالساعه و بازدارنده داخلی بگذارند. منتهی این قوانین پابرجا هستند؛ چون قرار نیست تیغی گلوی «دالالن» را بفشارد.