Jeem

2 تا بخر 3 تا ببر!

-

ساعت تقریبا 5 بعدازظهر است و پیادهرو مقابل مجتمع هنوز خیلی شلوغ نشده است. این بار دانیال را به سراغ نوجوانان فروشنده ترقه میفرستم تا چندتا ترقه پر صدا و تخریبی بخرد. هنوز دانیال به آنها نرسیده که ناگهان همهشان غیب میشوند. چند لحظه بعد دو زاریام جا افتاد که ظاهرا یک مامور نیروی انتظامی برای چند لحظه وارد مجتمع شده و اوضاع را زیر نظر گرفته و رفته است. کسبه این مجتمع میگویند: «هر روز یک مامور اینجا میآید و چند دقیقهای یک گشتی میزند و میرود. البته گاهی به صورت مخفی میآیند و بعضیها را هم به دلیل فروش ترقه دستگیر میکنند و ما شنیدهایم که آنها را تا بعد از تعطیلات عید نوروز آزاد نمیکنند .» آفتاب غروب میکند و تاریکی شب همهجا را فرا میگیرد. کمکم فروشندههای ترقه در نزدیکی مجتمع تجاری دیده میشوند، وقتی از کنارشان رد میشوی با صدا آهسته میگویند: «آبشاری، کهکشانی، 2 تا بخر 3 تا ببر !» دانیال را به سراغ یکی از آنها میفرستیم. دانیال: نارنجک دستی داری؟ فروشنده: چندتا میخوای؟ دانیال: قیمتش رو بگو تا ببینم با پولش چندتا میتونم بخرم؟

فروشنده: از 8 هزار تومان شروع میشه تا 30 هزار تومان. نیست. باید با بابام بیام که بتونم بخرم. حالا نمیشه یکی برای من امتحان کنی؟ فروشنده: نه، ریسکش خیلی زیاده. هر وقت با بابات اومدی، برات امتحان میکنم. دانیال: چه نوع ترقههایی دارین؟ فروشنده: آبشاری، کهکشانی و سیلور هم داریم که از دونهای 2هزار تومان شروع میشه و تا 8 هزار تومان هم میرسه. دانیال از او خداحافظی میکند و اینبار نوبت دادار است تا خودش را به این فروشندهها برساند.

دادار: آقا من یک تعداد کهکشانی میخوام. چنده؟

فروشنده: قیمتش دونهای 6 هزار تومنه. میذاریش رو زمین تا 4 متر هم ارتفاع آتیششه. چندتا میخوای؟ دادار: 2 تا میخوام. فروشنده: الان که چیزی همراهم نیست. بیا بریم تو کوچه بغلی تا بهت بدم. خلوتی کوچه بغلی به عکاس ما اجازه نمیدهد تا بتواند از راه دور هم عکس بگیرد. فروشنده به نزدیکیهای یک خودرو میرود و در صندوق عقب آنرا باز میکند و 2 تا کهکشانی بترکان را به دادار میدهد.

دادار: آقا اینها را کجا نگه داریم که هم خطرناک نباشه و هم بابامون نفهمه؟

Newspapers in Persian

Newspapers from Iran